۱۴۰۰/۲/۲۶، ۰۳:۴۵ عصر
خدایا
من حالم از تنبلی خودم بهم میخوره
از رنجش هایی که بخشیدم ولی هنوز هستن
از حسادت
از اینکه به یکی همه آرزوهای منو دادی و من ندارم
از ترسیدن خسته شدم
من از تنبلی عاجز شدم
من از تردید و دودلی و ترس و عمل نکردن عاجز شدم
خداوندا من از اینکه می دونم و عمل نمی کنم خسته شدم
خدایا دیگه واقعا وقتش شده دیگه
من خسته شدم خدا خسته خسته خسته
اگه صلاح می دونی اینها رو از من بگیر
من حالم از تنبلی خودم بهم میخوره
از رنجش هایی که بخشیدم ولی هنوز هستن
از حسادت
از اینکه به یکی همه آرزوهای منو دادی و من ندارم
از ترسیدن خسته شدم
من از تنبلی عاجز شدم
من از تردید و دودلی و ترس و عمل نکردن عاجز شدم
خداوندا من از اینکه می دونم و عمل نمی کنم خسته شدم
خدایا دیگه واقعا وقتش شده دیگه
من خسته شدم خدا خسته خسته خسته
اگه صلاح می دونی اینها رو از من بگیر