۱۴۰۲/۱/۲۹، ۰۲:۲۳ عصر
زندگی من سراسردردخماری حسرت سرزنش تحقیروناامیدی بودتمام عمرموتوتنهایی ومقایسه گزروندم بی هیچ امیدی خوشحال ازبودن پول وموادوغمگین ازخماری روزبعدش ووحشت ازاینده ای نامعلوم امیدبه رهایی ازوسوسه وبدبختی امیدبه بهترشدن اوضاع اعتمادبه خودواصول روحانیوبهمراه داشت وسوسه رفت خماری رفت اروم اروم بهترشدهمچی تقریباارامش اومدتودلم توزندگیم واین نیروهای مثبتی بودکه ازته سیاهی ناکامی ونیستی راه گشای زندگیم شدند