۱۳۹۹/۵/۴، ۱۰:۰۷ صبح
بله? من به دلیل نداشتن یک رابطه صحیح و اعتمادهای ناآگاهانه و احساسی اکثر مواقع رابطههایم ایراددار بوده اند و مورد سوءاستفاده قرار میگرفتم? ( که عامل اصلی خودم بودم ) که این امر موجب برهم خوردن رابطه هایم و بدبینی نسبت به همه کس و همه چیز و همچنین موجب انزوا من میشد?
اما امروز با آگاه شدن در زمینه تنظیم رابطه و اعتماد کردن سعی می کنم که رابطه هایم برپایه هوشیاری باشد تا موجب دردم نشوند.?
در گذشته از روی ندانم کاری و ناآگاهی ارتباط می گذاشتم و سریع صمیمی میشدم که در نهایت لطمه می خوردم.?
اما امروز این کار را نمیکنم یعنی امروز سعی می کنم زرنگ و رند باشم?
اگر کسی از من سوءاستفاده کرده است ایراد از خودم بوده بنابراین امروز باید در اعتماد کردنم حساب شده عمل کنم.?
ما نااگاهانه اعتماد میکنیم و بعدا از اینکه چرا اعتماد کرده و گول خورده ایم درد می کشیم مثلا?راز کسی را پیش کسی دیگر که احساس کردیم با ما صمیمیت دارد برملاء کردیم و به گوش طرف رسیده است که این موضوع ( برملا شدن ) موجب درد کشیدن من و در نهایت موجب انزوای من شده است.?
احساس خجالت از کسی که رازش را برملاء کرده ایم و عمل از روی کارهای غلط موجود درد و نتیجه آن موجب انزوا می شود.?
اگر امروز به واسطه کار غلط ( برملاءکردن راز دیگران ) درد می کشیم دنبال مقصر نگردیم خودمان مقصر هستیم و سعی کنیم سریع به دیگران اعتماد نکنیم.?
تجربه تلخ گذشته نباید خشت بنای روابط جدید ما باشد?
روابط نادرست و غیرعقلانی گذشته نباید مرا در حال حاضر منزوی کند.? البته بایستی با افراد قابل اعتماد و راز نگهدار مشورت و یا درد دل کنیم.?
بیماری ما به اندازه راز های ماست?
رازهای درونی ما را مسموم کرده اند و باعث اعتیاد ما شدهاند ? نداشتن اعتماد بیماری ما را تشدید می کند.?
مال خود را به هر اندازه که دست دیگران می سپاری به همان اندازه در خطر هستی بنابراین ایراد ندارد که احساساتمان را به قصد مداوا و درمان بازگو کنیم.?
در نتیجه?
صمیمیت و اعتماد خیلی به هم نزدیک اند بطوری که با هم اشتباه گرفته می شوند?
در اعتماد، با هم همکاری می کنیم ، صمیمیت باعث میشود احساسات را عاطفی مطرح کنیم?
در صمیمیت با هم حرف می زنیم و راز خود را به یکدیگر می گوییم.
در اعتماد و صمیمیت باید خط مشی روابط خود را درنظر داشته باشیم تا بدانیم که به چه کسی اعتماد می کنیم و چگونه با دیگران صمیمی شویم
اما امروز با آگاه شدن در زمینه تنظیم رابطه و اعتماد کردن سعی می کنم که رابطه هایم برپایه هوشیاری باشد تا موجب دردم نشوند.?
در گذشته از روی ندانم کاری و ناآگاهی ارتباط می گذاشتم و سریع صمیمی میشدم که در نهایت لطمه می خوردم.?
اما امروز این کار را نمیکنم یعنی امروز سعی می کنم زرنگ و رند باشم?
اگر کسی از من سوءاستفاده کرده است ایراد از خودم بوده بنابراین امروز باید در اعتماد کردنم حساب شده عمل کنم.?
ما نااگاهانه اعتماد میکنیم و بعدا از اینکه چرا اعتماد کرده و گول خورده ایم درد می کشیم مثلا?راز کسی را پیش کسی دیگر که احساس کردیم با ما صمیمیت دارد برملاء کردیم و به گوش طرف رسیده است که این موضوع ( برملا شدن ) موجب درد کشیدن من و در نهایت موجب انزوای من شده است.?
احساس خجالت از کسی که رازش را برملاء کرده ایم و عمل از روی کارهای غلط موجود درد و نتیجه آن موجب انزوا می شود.?
اگر امروز به واسطه کار غلط ( برملاءکردن راز دیگران ) درد می کشیم دنبال مقصر نگردیم خودمان مقصر هستیم و سعی کنیم سریع به دیگران اعتماد نکنیم.?
تجربه تلخ گذشته نباید خشت بنای روابط جدید ما باشد?
روابط نادرست و غیرعقلانی گذشته نباید مرا در حال حاضر منزوی کند.? البته بایستی با افراد قابل اعتماد و راز نگهدار مشورت و یا درد دل کنیم.?
بیماری ما به اندازه راز های ماست?
رازهای درونی ما را مسموم کرده اند و باعث اعتیاد ما شدهاند ? نداشتن اعتماد بیماری ما را تشدید می کند.?
مال خود را به هر اندازه که دست دیگران می سپاری به همان اندازه در خطر هستی بنابراین ایراد ندارد که احساساتمان را به قصد مداوا و درمان بازگو کنیم.?
در نتیجه?
صمیمیت و اعتماد خیلی به هم نزدیک اند بطوری که با هم اشتباه گرفته می شوند?
در اعتماد، با هم همکاری می کنیم ، صمیمیت باعث میشود احساسات را عاطفی مطرح کنیم?
در صمیمیت با هم حرف می زنیم و راز خود را به یکدیگر می گوییم.
در اعتماد و صمیمیت باید خط مشی روابط خود را درنظر داشته باشیم تا بدانیم که به چه کسی اعتماد می کنیم و چگونه با دیگران صمیمی شویم