۱۳۹۸/۱۰/۲۸، ۰۶:۳۷ عصر
روابط من با خانواده تحت تاثیر بیماری بود و عشق و محبت واقعی در بین من و خانواده جایگاهی نداشت –طرد شدم و گاها حتی از من خواسته شد به کار خودم مشغول شوم و با انها رابطه نداشته باشم – همیشه به جای کمک کردن به خانواده برای انها دردسر درست میکردم و به انها خسارت میزدم – از مشکلات انها خبر نداشتم و فقط انها را به شکل فیزیکی میدیدم – خانواده من از رفتارهای من گیج و حیران شده بودند و تمام توان خود را برای مقابله با من بکار برده بودند و نتیجه ای نگرفته بودند و سپس در نهایت من را رها کردند – امروز هم گاهی به واسطه بیماری اعتیاد رفتارهای انجام میدهم که ذهن خانواده ام را معطوف به گذشته ام می کنم