۱۳۹۹/۱/۱، ۱۱:۵۵ عصر
-چه زمان هایی مسایلی که غیرمهم به نظر می رسید تبدیل به یک تضاد شدند؟این شرایط در NA و خارج از آن چه نکات مشترکی دارند؟
14-چه زمان هایی مسایلی که غیرمهم به نظر می رسید تبدیل به یک تضاد شدند؟این شرایط در NA
|
۱۳۹۹/۱/۱، ۱۱:۵۵ عصر
-چه زمان هایی مسایلی که غیرمهم به نظر می رسید تبدیل به یک تضاد شدند؟این شرایط در NA و خارج از آن چه نکات مشترکی دارند؟
۱۳۹۹/۴/۱۴، ۰۲:۲۹ عصر
چه در انجمن و چه خارج از اون هر جا که من احساس مالکیت داشته باشم با تعصب رفتار کنم دچار بحران های مختلفی میشم اگه نسبت به راهنمام
تعصب دارم کم کم ازش دور میشم اکه نسبت به یک پست خدمتی احساس مالکیت داشته باشم حتما به مشکل میخورم هرجا اراده خدا جاری باشه قطعا به موفقیت و اصول روحانی سنتها نزدیکتر میشیم وجوه مشترک این شرایط در برنامه و خارج از آن عمل کردن از روی بهبودی یا بیماری از طرف من است چون NAچگونگی عملکرد را به من نشان میدهد و محل تمرین درست زندگی کردن برای من است که هر نوع عملکردی که من در برنامه داشته باشم بازتاب آن در زندگی شخصی و اجتماعی من مشهود است.بااعتقادات خودم رفتاردیگران راقضاوت کردم ودانسته واعتقادخودم رودرست مطلق دیده ام دچارکوته بینی وتعصب میشوم نکتهمشترک آن کا این هست که به عقیده های دیگر احترام بگذاریم و عقیده خود را تحمیل نکنیم و همچنین سنت شش را در این سنت رعایت کنیم تا بصورت مسالمت آمیز با یکدیگر تعامل داشته باشیم.
۱۴۰۲/۵/۳۰، ۰۹:۰۷ صبح
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۴۰۲/۵/۳۰، ۰۹:۴۳ صبح، توسط hosseinheydari84.)
سوال 14 ـ چه زمان هایی مسایلی که غیرمهم به نظر می رسید تبدیل به یک تضاد شدند ؟ این شرایط در NA و خارج از آن چه نکات مشترکی دارند ؟
هرگاه دانستههای خودم را مرجع نهایی یا فهم و درک خودم را بهترین دانستم و با این باور بر روی دانستهها و تجاربم پافشاری کردم و یا خواسته ام افکار یا رفتارم را به دیگران تحمیل یا القاء کنم همیشه تضاد به وجود آوردهام ، حتی نسبت به NA یا جلسه یا مکانی احساس مالکیت میکنم همین تضاد را در دیگران ایجاد کردهام . وقتی متعصبانه نسبت به جایی یا افکار یا باوری نگاه کردهام ، نه نتوانسته ام آن را مال خود کنم نه توانسته ام افکار یا باورم را ترویج ( انتشار ، تبلیغ ، رواج ) دهم ، بلکه دیگران را نسبت به آن دچار تضاد یا گارد یا دوگانگی کرده ام ، حتی اگر آن فکر یا رفتار صحیح بوده باشد . من باید به عقاید و نظرات دیگران، در اجتماع در خانواده و در NA احترام گذاشته و به عنوان یک عضو نظر، پیشنهاد یا تجربه خودم را بدهم و تصمیم نهایی را به عهده آنها گذاشته و پافشاری نکنم . در پایان در این سنت یاد گرفتم NA هم هیچ نظر و عقیده نسبت مسایل خارج از خود ندارد و در راستای خط مشی خود حرکت میکند یعنی کمک یک معتاد به معتاد دیگر در راستای تجربیات اعضاء در راستای اصول روحانی 12 قدم و سنت ها و هر نظری خارج از این هم به خارج از NA مربوط بوده و هیچ نظریه یا تجربه ای داده نخواهد شد . HH |
|