امتیاز موضوع:
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
یک سفر روحانی
#1
یک سفر روحانی
درجستجوی خداوند بودن, هرآنطور که او را درک کنیم, یک تجربۀ شخصی است اما باید این را بدانیم که ما در این رابطه تنها نبوده و دیگران نیز درجستجوی خداوند مورد درکشان هستند. بخشی ازاین مسئله خیلی خصوصی بوده و درعین حال به نوعی شگفت انگیز نیز می باشد .بعضی وقت ها باید با نیروی برتر خود درتنهایی قدم بزنیم. با مطالعۀ سنت ها, یاد می گیریم اتحادمان همیشه باید دراولویت قرارگیرد و هرچیزی که در بهبودی شخصی مان تأثیر بگذارد, نمی تواند یک موضوع بیرونی باشد. همچنین یادمی گیریم اصول روحانی با یکدیگر تناقض ندارند اما ممکن است برای انطباق دادن آنها با یکدیگر به تفکر و دعا کردن نیاز باشد. زمانی که ما با روحانیت زندگی می کنیم ,آگاهی و حس همدردی, ما را در بهبودی و همچنین مشارکت مان راهنمایی می کنند. درقدم یازدهم خواستارداشتن قدرتی می شویم که بواسطۀ آن بتوانیم ارادۀ خداوند را برای خود به اجرا درآوریم. با چنین روحیه ای ممکن است بخواهیم واژه هایی را به کار بگیریم که باعث جداسازی و چند دستگی دراطرافمان نگردد.

نیاز داریم بتوانیم درمورد سفر خود مشارکت کنیم و مهم نیست که به علامت های بین راه چه نام هایی می دهیم. وقتی
یادمی گیریم احساسات و تجارب خود را بدون آنکه به نامی اشاره کنیم, مشارکت نماییم, آن آزادی را که گمنامی برای مان به ارمغان می آورد, کشف می کنیم .ممکن است از داشتن نقاط مشترک با آنهایی که ظاهرأ در مسیر روحانی کاملأ متفاوتی نسبت به ما قراردارند, متعجب شویم. وقتی که به تدریج نقاط مشترک بین سفرهای مان را می بینیم, متوجه می شویم تفاوت هایمان به ندرت می توانند درمسیرمان به ما کمک کنند و درعوض منجر به ایجاد موانعی بین ما می گردند.
پاسخ
#2
ابراز تجارب روحانی صرفأ با استفاده از کلمات, می تواند مشکل باشد. نظر باینکه طی بیان تجارب روحانی واژه ها
معمولأ به چیزهایی که دیده نمی شوند اشاره می کنند, طرز تکلم معمولی قادربه بازگوی ی چنین تجاربی نخواهد بود و
ما اغلب مجبور می شویم از زبانی که از جاهای دیگر قرض گرفته ایم استفاده کنیم. با تمرین می توانیم طرز تکلم
مختص به خودمان را بدست آوریم. زمانی که به سختی می توانیم واژه های مناسبی برای تجارب مان پیدا کنیم و
درعین حال کسی به ما بگوید که طرز گفتارمان صحیح نیست, این باعث ناراحتی مان می شود. ما با دریچۀ افکار
باز و قلبی پذیرا به مشارکت یکدیگر گوش داده و با علم براینکه ممکن است صحبت هایمان توسط دیگر اعضا عنوان
نشود, تجارب مان را به مشارکت می گذاریم. به همین ترتیب متوجه می شویم ممکن است مشارکت درمورد مطلب
فوق برای برخی دیگر از اعضا نیز مشکل باشد و شاید دربعضی مواقع چیزهایی را بشنویم که در رابطه با آنها باید
بی غرض بوده و از قضاوت پرهیزکنیم.
پاسخ
#3
وقتی زندگی مان مبنی بر روحانیت باشد, برداشت ها و عکس العمل هایمان نیز مبنی بر رابطه ای با یک نیروی برتر از خودمان خواهد بود, رابطه ای که دائمأ درحال تکامل خواهد بود. خود مشغولی کنار رفته و جا را برای فروتنی باز می کند.متوجه می شویم ما هنرپیشۀ اصلی هر نمایشنامه ای نیستیم ولیکن تلاشهای حامیانۀ ما می تواند درزندگی اطرافیان مان تأثیر به سزایی بگذارد. همچنان که روحانیت مان توسعه پیدا می کند, ما بیشتر و بیشتر نسبت به زندگی مان و همچنین کسانی که درآن حضور دارند احساس سپاسگزاری می کنیم. هرچه بتوانیم خوبی بیشتری را دردنیای اطراف خود ببینیم, از آن نیرویی که چنین آگاهی را به ما اعطا نموده, بیشتر قدردانی می کنیم. وقتی که جسم,ذهن و روح مان با یکدیگر هماهنگ باشند, تأثیر آن در زندگی مان نمایان می گردد و ما قادرخواهیم بود درتعادل زندگی کنیم.

(پاک زیستن)
پاسخ
#4
ما تا به حال نتوانستیم محدودیتی دربهبودی کسانی که اصول NA را تمرین می کنند پیدا کنیم, و فرقی نمی کند اگر این اصول را روحانی خطاب کنیم یا خیر. برای برخی از ما روحانیت آن است که نتوانیم ببینیم و یا لمس کنیم. دراین رابطه هریک از ما درپیدا کردن نظریه ای شخصی کاملأ مستقل بوده و می توانیم گمنامی خویش را حفظ کنیم. اصطلاح "آنطور که او را درک می کردیم" می تواند برای بسیاری از ما مشکل ساز باشد. نیاز به یک نیروی برتر و درک و یا پذیرش آن, از ملزومات داشتن یک زندگی روحانی نیستند و هیچ کس دیگری حق ندارد ما را مورد قضاوت قرارداده وبه ما بگوید که آیا اعتقادات مان درست و یا غلط هستند. نکتۀ مهم این است که ما تمایل داشته باشیم تجارب یکدیگر را با روشن بینی بپذیریم و بدون اینکه سعی داشته باشیم یکدیگر را در اینکه چه نقطه نظرهایی درست و یا واقعی تر هستند متقاعد کنیم, تجارب مان را به مشارکت بگذاریم. شاید آنچه که یکی از ما را پاک نگاه می دارد برای عضو دیگری کارایی نداشته باشد. خیلی ساده, ما آنچه را که برایمان کارمی کند مشارکت می کنیم. اگر نسبت به اعتقادات خود و همچنین دیگران, روشن بین باشیم, از تله هایی که درذهن مان ایجاد می کنیم رها خواهیم گشت. زمانی که کار درست را برمبنای انگیزۀ درست انجام می دهیم متوجه می شویم که روحانیت در زندگی مان تغییرایجاد کرده است. درکتاب پایه مان این امر را "نیت خیر" نام گذاشته اند.[تصویر:  heart.png][تصویر:  heart.png]
پاسخ
#5
 سلام
شناخت خودم به این مسیر کمک می نماید.
من باید خود واقعی ام را بشناسم.
با رفتارهایم با آگاه بودن از احساساتم ...
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان