امتیاز موضوع:
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
مرگ, فوت کردن و زندگی با سوگواری
#1
مرگ, فوت کردن و زندگی با سوگواری
معتادان فوت می کنند. ما راجع به این مسئله در نشریات مان سخن می گوییم و دریک یک جلسات به خودمان یاداوری می کنیم که عاقبت اعتیادمان "زندان, تیمارستان و مرگ" می باشد اما درعین حال زمانی که یکی از ما درمی گذرد, مانند افراد غیر معتاد و معمولی از خود واکنش نشان می دهیم یعنی با تعجب, شوکه شدن و رنج شدید .
وقتی یکی از اعضا را ازدست می دهیم, ممکن است همان دستاویزهای اوایل بهبودی را تجربه نموده و بخود بگوییم که برنامه بخوبی کار نمی کند. بعضی از ما تحت این شرایط, دچار دستاویزهای دیگری نیز می شویم – دستاویزهایی مانند: احساس اینکه دلبستگی بیش از حد به دیگران مایۀ دردسر است و همچنین اینکه دوست داشتن یک معتاد دیگر تنها به اتلاف وقت و رنج منجر می شود . برای بعضی از ما, ادامۀ عضویت در انجمن پس از مرگ یک عزیز می تواند بسیار دشوار باشد .حتی ممکن است احساس کنیم دیگران به درستی سوگواری نکرده و واکنش متناسبی از خود نشان نداده اند. وقتی که احساسات مان جریحه دارشده و عصبانی هستیم به سادگی می توانیم دیگران را سرزنش نموده و به سختی می توانیم احساس شفقت و مرتبط بودن داشته باشیم. اما تجربه به ما آموخته است که همین چیزها ,گذشتن از میان شرایط دشوار و حتی سوگواری, را با حفظ پاکی, برایمان آسان تر می نمایند.
البته ازدست دادن معتادان به بیماری اعتیاد تنها راهی نیست که ما مرگ را دربهبودی تجربه می کنیم. معتادان درپاکی نیز فوت می کنند. ما اعضای خانواده و دوستان نزدیک خود را از دست داده ایم و برخی اوقات اینطور به نظرمی رسد که هرچه بیشتر با دیگران ارتباط داشته و بدانها نزدیک باشیم, احتمال سوگواری برای مرگ کسی بیشتر می گردد. چنین چیزی واقعیت دارد چرا که ما اکنون بیشتر دوست داریم, بیشتر اهمیت می دهیم و بیشتر از آنچه که تا بحال انجام داده ایم و احتمالأ بیشتر از آنهایی که انجمنی نیستند, مشارکت می کنیم. یکی از پاداش های بهبودی داشتن یک زندگی غنی و مملو از افرادی است که برایشان اهمیت قائلیم اما ازدست دادن چنین افرادی می تواند برایمان دشوار باشد. برخی اوقات احساس گناه می کنیم که ما زنده مانده ایم اما آنها جان خود را ازدست داده اند. شاید هرگز درک نکنیم که چرا بعضی از ما عمری طولانی داشته و بعضی دیگر خیلی زود ازاین دنیا می روند. پاسخهایی که بسیاری از ما درقدمها میابیم, ما را ازمیان لحظات حقیق ی شک و تردیدعبور می دهند, اما این پاسخها برای هریک از ما بخصوص بوده و می توانند متفاوت باشند. فرایند سوگواری ما را مجبور می کند تا با سؤالهای پاسخ داده نشده مان صلح کنیم که این خود یک هدیه می باشد.
پاسخ
#2
برخی از ما متوجه می شویم تجربۀ مرگ دوستی دربهبودی می تواند احساساتی را که از گذشته و بواسطۀ ازدست
دادن کسی درما باقی مانده و ما هرگز فرصت سوگواری آن را پیدا نکرده بودیم, درما زنده کند. ما ازطریق کارکرد
قدمها آموخته ایم عواطفی که درلحظه احساس نمی کنیم, اغلب درآینده به سراغ مان میایند و تجربۀ عبورازمیان لحظۀ
دردناکی در حال حاضر, می تواند غمهای ازدست دادن های گذشته را دوباره به خاطرمان بیاورد. شدت
احساساتی که بواسطۀ ازدست دادن یک دوست و حتی یک حیوان خانگی تجربه کرده ایم, اغلب باعث تعجب خودمان
گردیده است. ممکن است تصورکرده باشیم که می توانستیم به راحتی ازمیان چنین احساساتی عبورکنیم اما دریافتیم که
به شدت تحت تأثیر این تجارب قرارگرفته ایم. برخی دیگر از ما درمیابیم که هنوز بین ما و دنیا فاصلۀ زیادی وجود
دارد و یا اینکه واکنش هایمان آنچنان آنی نمی باشند. بعضی اوقات فکر می کنیم احساسات مان آنقدر که باید و شاید
عمیق نمی باشند. تصورمی کنیم که باید احساسات خاصی را تجربه کنیم اما آنچه که احساس می کنیم کاملأ متفاوت
است. هدیۀ با ارزشی که می توانیم به خودمان اهدا کنیم این است که به خودمان اجازه دهیم هرطور که برایمان
طبیعی است احساس نموده و دائمأ احساسات مان را قضاوت نکنیم. هرواکنشی که ازخود نشان دهیم, به خودمان تعلق
دارد و ما می توانیم بدون اینکه اجازه دهیم وجودمان را دربربگیرد و یا ما را تعریف کند
پاسخ
#3
****

وقتی که یک رابطۀ آگاهانه را با نیرویی برتر از خودمان جویا می شویم, راه های درخدمت بودن را کشف می کنیم.چه در داخل NA و چه دربیرون از آن, خدمت کردن کمک می کند تا ارزش را درزندگی مان پیدا کنیم, اگرچه هنوزنمی توانیم ارزش های خودمان را ببینیم. ایثار فداکارانۀ خود, بخصوص وقتی که درحال دردکشیدن هستیم, کمک می کند از میان برخی از غصه ها و سردرگمی هایمان عبور کنیم.

**پاک زیستن**
پاسخ
 سپاس شده توسط admin2 ، ناظر9 ، آریا داریوش


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان