امتیاز موضوع:
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سوال 17:چرا احساس هم سانی وهم دلی به این اندازه مهم است ؟
#1
سوال 17:چرا احساس هم سانی وهم دلی به این اندازه مهم است ؟
پاسخ
 سپاس شده توسط Essi.toobchi ، ali ghobadi ، ssaeedg ، ناظر9 ، حـمـیـد
#2
جاذبه ای که در برنامه وجود دارد بستگی به همسانی وهمدلی ما دارد .

هرکدام ازما زندگی شخصی خودمان راداشته وداریم ومشکلات خاص خودمان راداشته وهنوزهم داریم ، ولی
پرداختن بطورخاص به آنها درجلسات
باعث می شود که تمرکزخود را ازهدف
اصلی درپیام رسانی ازدست بدهیم .

اگرحس همسانی وهمدلی درجلسات
ازبین برود احساس تعلق به جمع بوجود
نمی آید ونمی توانیم به تازه واردین خدمت کنیم وآنهاراجذب کنیم وازهدف
اصلی خارج می شویم .
پاسخ
 سپاس شده توسط ali ghobadi ، ناظر9 ، حـمـیـد
#3
زیرا ما سالهای سال با افراد دیگر احساس تفاوت میکردیم.سالها بود طعم محبت واقعی را نچشیده بودیم-یا توسری میزدیم یا تو سری میخوردیم.من نیاز داشتم به جایی که بخاطر معتاد بودنم مرا طرد نکند و بخاطر همین بود که میگفتند به تشابهات نگاه کن نه تفاوتها.چرا که تفاوتهای ما اعضا از لحاظ سن و سطح تحصیلات و سایر چیزها زیاد است اما ما فقط به تشابهات میباید نگاه کنیم و مهمترین تشابه من با دیگران این بود و هست که از مشکلی بنام اعتیاد رنج میبردم
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر11 ، ناظر9 ، صادق م ج ، حـمـیـد
#4
سلام خدمت همدردانم قبل از انجمن تمام اطرافیان قصد داشتند به هر طریقی بمن کمک کنند و اکه از حق نگذربم تلاششون هم صادقانه بود اما له دلیل عدم اکاهی از درد من و عدم همدرد بودن تلاش انها بی نتیجه میماند در انجمن معتادان حی هم سانی و همدلی بمن احساس  همدرد بودن داد برای اولین بار حس کردم بدون قضاوت مرا میفهمند و درک میکنند برای اولین بار احساس کردم از جنس انها هستم و امنیت رو احساس کردم و کشش خاصی و اینکه بالاخره عده ای پیدا شدند که میدونن من وی میخوام و مشکلم چیه و به انجمن احساس تعلق پیدا کردم.همه ابن اتفاقات بزای این افتاد که اعضا سعی کردن پیام رو شفاف برسونن و خود واقعیشان باشند و ادرس درد و همدرد بودن رو بمن بدهند و سعی بر این داشتند که بمن بگن که فارغ از تفاوت هامون ما یک درد و هدف مشترک داریم    Heart
پاسخ
 سپاس شده توسط ssaeedg ، ناظر9 ، حـمـیـد
#5
اولین نقطه اشتراک بین دو معتاد حس همسانی و همدلی است ، چرا که ارتباط از این طریق ایجاد می شود . من وقتی برای بیان پیام بهبودی و به مشارکت گذاشتن تجربیاتم فقط به مشکلات زندگ
 شخصی ام بپردازم و اهمیتی به تازه وارد ندهم ، حس همسانی و همدلی از بین می رود و تازه واردین احساس غریبگی می کنند و از جلسات دور می شوند . من باید با همدلی کردن و عشق و محبت 
آنها را جذب کنم و از آنها بخواهم بازهم در جلسات شرکت کنند
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، حـمـیـد
#6
سلام معتاد
من همیشه تافته جدا بافته بودم دور از همه حتی نزدیکانم.کسی هم با من ارتباط برقرار نمی کرد.اما در انجمن موقع ورود خوش امد گفت خوش امدی منتظرت بودیم.من با این امید تا الان هستم.کسی در اتاق های معتادان گمنام منتظر من است.
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، حـمـیـد
#7
همیشه وهمه جا تا توانسته اندمارا درهم کوبیده وطرد کرده اند تاتوانسته اند کنترل وسرزنشمان کرده اند همه بجای ماتصمیم گرفته وبجایمان انتخاب کرده اند،هیچکس به حرف ماگوش نکرد وکسی دردمان رانفهمیدهمیشه درجمع هم تنها و منزوی بودیم،حال باحضوردرانجمن مهمترین چیزی که پیدا کردم همان حس همدلی وهمسانی وهمزبانی بود،دیگرترسی ازقضاوت دیگران ندارم حال موردکنترل وسرزنش واقع نمیشوم دیگرکسی ازبالا بمن نگاه نمیکندوهمه مراباخودهم سطح وبرابر میدانند وبراحتی وبامحبت به هم خدمت میکنیم بخاطرتجربه هاوعجزهاودردهای مشترکمان،احساس همدلی وهمسانی وشبیه بودن پیداکرده ایم،دیگراز همدردانم نمیترسم وحالااین امتیاز را دارم که به یک همدردم خدمت کنم حالا اعتمادکردن برایم راحت تر شده است.
امروزه بهترین حالت همدلی وهمسانی برای همدردانم در دسترس بودن وکمک به باقی دوستانی است که دقیقا مثل من مصرف کننده بودند ویاهنوزهم مصرف کننده هستندکسانیکه تنهایی ودردوانزوا رامانند من باتمام وجود تجربه کرده بودند.واین مواردباعث شد که من ازکلیه اصول روحانی بهره مند شوم وباهمدلی و همزبانی چیزهایی راکه باعشق ومحبت بمن داده شده را بامیل واشتیاق دراختیاردیگردوستان وهمدردانم قرار بدهم واین یعنی همدلی وهمسانی یعنی یکی شدن واحساس تفاوت نکردن.
همسانی وهمدلی وهمزبانی یعنی اتحادوهمبستگی یعنی کمک یک معتادبه معتاددیگر یعنی ازجزء به کل تبدیل شدن ودرنهایت جاذبه شدن برای رساندن پیام به معتادی که هنوز در عذاب است.?
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر12 ، ناظر9 ، حـمـیـد
#8
سلام

-- من هیچ جا احساس آرامش و امنیت نمی کردم- همیشه ادم های اطراف خودم را جدا از من می دانستم ونمی توانستم با اطراف خود ارتباط برقرار نمایم اما در انجمن این مساله برایم حل شد بدلیل اینکه در انجمن همه را مانند خودم می دیدم...
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد
#9
درود

==من تنها قبودن را دوست دارم اما در زمان مصرف عادت من بوده و من را از جامعه دور کرده بود. بعد از ورود به انجمن من باید با این تفکر مقابله می کردم و این مقدور نبود مگر با  هم دلی وهم سان بودن با اعضاء دیگر در جلسات...
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان