امتیاز موضوع:
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
معتاد کیست؟
#1
؟
پاسخ
#2
ما به عنوان معتاد، کسانى هستیم که مصرف هرمادّه اي که افکار و احساسات را تغییر دهد، در هر قسمت زندگیمان تولید اشکال مى کند ییمارى اعتیاد، به مراتب فراگیرتر از مصرف موادمخدراست .بسیارى از ما معتقدیم که این بیمارى مدتها قبل از اولین بار مصرف، در ما وجود داشته است.اکثر ما قبل از آمدن به برنامه معتادان گمنام، خود را معتاد نمیدانستیم و اطلاعاتى که در دسترس داشتیم از جانب کسانى بود که خود اطلاعات نادرستى داشتند .ماتصور میکردیم تا وقتى که بتوانیم مصرف خود را براى مدتى متوقف کنیم، اشکالى در کار نیست .ما به توقف هاي مان نگاه میکردیم نه به مصرفمان .هر چه بیمارى ما پیشتر مى رفت کمتر به فکر توقف مى افتادیم وفقط وقتى درمانده مى شدیم گاه از خودمىپرسیدیم : آیا ممکن است ربطی به مواد مخدر داشته باشد؟ Heart Heart Heart Heart Heart
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، Nazer 5 ، admin ، HesamB
#3
براى هر یک از ما کارهایى هست که هیچ وقت در زندگى انجام نداده ایم، اما نباید اجازه دهیم که این موضوع بهانهاى براى مصرف دوباره به دستمان بدهد .بعضى از ما به دلیل تفاوت هایى که با سایر اعضا داریم، خودمان را تنها حس میکنیم.این احساس، باعث میشود که به راحتى نتوانیم از عادات و روابط گذشته خوددست برداریم
پاسخ
#4
ما معتاد شدن را خودمان انتخاب نکردیم، ما از بیماریى رنج مىبریم که عوارض خود را به صورت رفتارى ضد اجتماعى نشان مىدهد و در نتیجه تشخیص، طبقه بندى ودرمان آن بسیار دشوار است.
پاسخ
#5
منم برای جواب دادن به این سئوال احتیاج به فکر کردن ندارم . یک زمان تمام فکر و ذهن من مشغول مواد مخدر و مصرفش بوده ؛ اما امروز تمام فکر و ذهن من مشغول فضای مجازی شده . 
من از اینستاگرامی رنج میبرم که عوارضش بصورت جدایی از خانواده ( البته به ظاهر پهلوی هم نشستیم ) و دلگیر شدن فرزندانم شده که همیشه از این کار من شاکین و حتی اعتراض هم کردن بصورتیکه در زندگیم تولید اشکال کرده چون خود به خود و ناخواسته به طرف عکسهای مبتذل کشیده میشوی و در چنگال اینستا گرفتار میشوی و دقیقا از همین نقطه مشکلات و ناملایمات شروع میشه و عاقبتش هم مثل روز روشنه تنهایی ؛ انزوا ؛ افکار پریشان و نهایتا مصرف ....
پاسخ
 سپاس شده توسط Nazer 5 ، admin ، raspina
#6
ایول‌الله Heart، ممنون بابت آگاهی رساندن‌تون
پاسخ
#7
ما بنابر تجربه خود، معتقدیم که هر معتاد و یا هر کس که گرایش به اعتیاد را دارد، ازیک بیمارى لاعلاج جسمى، فکرى و روحى رنج مى برد. ما گرفتار مشکل لاینحلى بودهایم، که چاره آن ماهیتى روحانى دارد، بنابراین در این کتاب مسائل روحانى مورد بحث قرار خواهد گرفت.
پاسخ
#8
(۱۳۹۹/۹/۶، ۰۸:۰۱ صبح)admin2 نوشته است: ؟
با سلام و خداقوت . یک سئوال از مدیران یا ناظرین داشتم .
این قسمت کتاب پایه که به تالار اضافه شده برای من  نامفهومه  چون من متوجه نشدم که باید تجربمون رو از فصل های کتاب بنویسیم یا اینکه یک قسمت از داخل فصل که بهمون کمک شده رو بنویسیم و در موردش یک تجربه عملی رو . ممنون میشم اگه جواب بدین .
ببخشین چون سئوالم در مورد این بخش فصل های کتاب پایه بود اینجا مطرح کردم  ... Huh Huh
پاسخ
#9
مرگ، پايان غم انگيز زندگي يك معتاد نيست. سوختن و خاكستر شدن؛ مردن عاطفه؛ لگد مال شدن شخصيت و لكه دار شدن اعتبار و آبرو، تصورات غلط يك معتاد به مواد مخدر است.تا به کی در پیله بیهودگی در خود تنیدن؟ زندگي پاك و بدون مصرف مواد مخدر سراب نيست.دوباره مي توان بپاخاست. دوباره مي شود از اسارت نفس رها شد و بجاي نفرت، عشق را ارزاني داشت. دوباره می شود جوانه شد و به دریای سبز چمنزارها پیوست. حتي مي شود اميد و باور درمانده ای شد و اگر جايي غم باشد شادي بپا كرد. آري دوباره مي شود از درد اعتياد نمرد تا آنجا که بشود خدا را در آغوش كشيد.

راه na راه و رسم زندگیست
راه تسلیم خدا و بندگیست...
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، yagoub
#10
با سلام....
معتاد منم که بین افکارم یعنی چیزهایی که به آن فکر میکنم و اعمالی که انجام میدهم تعادل و همخوانی وجود ندارد.
در بیشترین قسمتهای زندگیم از روی وسوسه و اجبار و عادتهای خودمحورانه عمل میکنم.
در شکل گیری اولیه اعتیادم هیچ نقشی نداشتم و توسط اطرافیان و جامعه به من داده شد ولی در ادامه دادن اعتیاد و انتخاب این شکل زندگی معتاد گونه انتخاب خودم بود.
معتاد منم که فکری در افکارم شکل میگیرد بعد روی احساساتم تاثیر میگذارد بعد واکنشهایی نشان میدهم که با عقل و منطق و عرف جور در نمیاید.
معتاد منم که بخاطر اعتیاد مواد مخدر مصرف میکردم و به خودم مجوز میدادم که با هر کسی هرجوری که راحتم رفتار کنم.
پاسخ
#11
به نام خدا هوشیار هستم یک معتاد .
ما تمام عقده های دوران کودکیمان وکمبود های دوران نوجوانیمان وعدم اعتماد به نفس در بزرگسالی خودمان را در پوششی به نام اعتیاد قرار دادیم چون از همه ی اینها گریزان بودیم ومی خواستیم به آنها فکر نکنیم وتنها راه را فرار وپناه آوردن به مواد مخدر می دانستیم ولی روزی متوجه شدیم که نه تنها گذشتهمان پاک نشده بلکه باعث خرابی حال اطرافیان نیز شدهایم ومعتاد ماییم چون هیچ تعادلی بین حرکات ورفتار های خود نداشتیم وسعی در صحنه سازی در تمام زندگی خود داشتیم با این حال همه را مقصر وخود را بی گناه می دانیم .
پاسخ
#12
براى هر یک از ما کارهایى هست که هیچ وقت در زندگى انجام ندادهایم، اما
نباید اجازه دهیم که این موضوع بهانهاى براى مصرف دوباره به دستمان بدهد.
بعضى از ما به دلیل تفاوت هایى که با سایر اعضا داریم، خودمان را تنها حس
مىکنیم. این احساس، باعث مىشود که به راحتى نتوانیم از عادات و روابط
گذشته خود دست برداریم. Heart Heart Heart Heart Heart Heart
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد
#13
پس از پیوستن به انجمن معتادان گمنام متوجه شدیم که ما افرادى بیمار

هستیم و از بیماریى رنج بردهایم که علاج شناخته شدهاى ندارد. Heart Heart Heart
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد
#14
یکى از مشکلات ما این است که آموختهایم تغییر دادن دیدمان نسبت به واقعیات، به مراتب آسانتر از تغییر دادن واقعیات است. ما باید از این طرز تفکر قدیمى دست برداریم. ما باید با این حقیقت روبرو شویم که زندگى و واقعیات چه ما بخواهیم و چه نخواهیم بجلو مىروند.  Heart
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد
#15
اگرچه پدیده بیدارى روحانى، به صورت گوناگونى در شخصیتهاى مختلف
انجمن ما نمایان مىشود. لیکن بیدارىهاى روحانى جنبههاى مشترکى نیز
دارند که شامل از میان رفتن احساس تنهایى و به وجود آمدن جهت و مسیر در
زندگى است
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، حـمـیـد
#16
سلام
هر زمان که افکار و احساس و رفتارهایم با هم متفاوت باشم و از نواقص استفاده کنم و با ترس هایم زندگی کنم و نتوانم در جلسات به راحتی صحبت کنم.
پاسخ
 سپاس شده توسط Essi.toobchi ، ناظر10 ، حـمـیـد
#17
ما معتاد شدن را خودمان انتخاب نکردیم، ما از بیماریى رنج مىبریم که
عوارض خود را به صورت رفتارى ضد اجتماعى نشان مىدهد و در نتیجه
تشخیص، طبقهبندى ودرمان آن بسیار دشوار است.
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر12 ، ناظر10 ، حـمـیـد ، Darush sistan
#18
معتادفردیست درانزواکه همیشه بخاطراحساس بدی که داره سعی میکنه ازکسی چیزی ....انرژیشوتامین کنه واین وابستگی بصورت افراطی وزالووارهنه توان درست بروزدادن احساسشوداره ونهدمیتونه بازندگی روزمره خصوصامشکلات درست کناربیاداکثرامیان بورمیزنه خشمگیندعصبانی طلب کارودروعگوست ارتباطاتش ظاهری سست وبی پایه است خودخواهی وخودمحوری توتمام زندگیش موج میزنه واشفتگی وشکست جزولاینفک تمام مسایلش شده
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، حـمـیـد ، Darush sistan
#19
معتاد ادمیست عصبی وناراحت وناامید که زودوابسته به چیز خاص میشودکه ان جیزخاص علت شودبرای مثل خوشی به ظاهر ادم بسیار احساسی وزودرنج وقدرت مخرب مثل اتشفشان درون خودداردبرای ویران کردن زندگی خودودیگران وگاه اصلن نمی بیند ونمیشنود واقعن اتفاقهارا بادنیا باورهای غلط ومخرب ادمی جسور ولی خیلی ترسو ادمی دلسوز ولی بی اهمیت ادمی کاری ولی تنبل ادمی باهوش ولی احمق ادمی صادق ولی دودرباز ادمی مورداعتمادولی خیانتکارادمی مرتب ولی بی نظم ادمی پرانرژی که فقط  دربیراه هدررفتند
پاسخ
 سپاس شده توسط Saeedbarber ، حـمـیـد
#20
معتادشخصی  که بخاطروجود یه خلا چه کوچک چه بزرگ درهروهله ومرحله زندگی سعی میکند با گرایش به یه موجودیت که دراکثراگاهاموادمیباشداون خلا روپوشش بدن وازلحاظ چه جسمی چه روحی وچه معنوی به کمال برسن،وبخاطرضعف جسمی ،روحی واحساسی وبع معنوی ضعف ایمان به اعتیادگرایش پیدامیکنن
اما دریغ ازین که حال کنونی خودشخص میتوانددربهترین حالت. قرارگیرد.
تشکرازانجمن
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر10
#21
با سلام من عباس معتاد بصورت کلی و خلاصه عرض میکنم در زمان مصرف کسی که عنان و اختیار زندگیش بدست مواد مخدر باشد و در زمان ‍‍‍بهبودی اختیار زندگیش دست نواقص اخلاقی باشد معتاد است و میتواند با شرکت در جلسات گرفتن راهنما و کارکرد قدمها بیماریش را در هر مرحله ای هست فقط متوقف کند.
پاسخ
 سپاس شده توسط Darush sistan ، حـمـیـد
#22
سلام دوستان. یعقوبم معتاد. به نظر من معتاد کسی است که به هر چیزی وابستگی داشته باشد. این وابستگی می تواند مواد باشد یا چیزهای دیگر. در کل اگر مصرف هر چیزی شکل عادت را به خود بگیرد در نهایت منجر به اعتیاد می شود.
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، Darush sistan ، حـمـیـد
#23
 سلام

 تغییر رفتار یک اعتیاد نیست.

عادت به یک نوع ماده مصرفی اعتیاد آور است.

گیر کردن در یک چرخه معیوب و تکرار مکررات اعتیاد است...
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، حـمـیـد
#24
سلام. من قبل از پیوستن به انجمن تصور غلطی از اعتیاد داشتم ولی الان متوجه شدم که اعتیاد من یک نوع بیماری بوده که ریشه در خلاء های موجود در شخصیت وجودی ام بوده و این بیماری درمان قطعی نداشته و به نوعی باید با آن کنار آمده و اجازه عود آنرا ندهم. اعتیاد فقط بیماری جسمی نیست بلکه روح و روان و ذهن نیز درگیر آن می باشد و تبعاتش دامنگیر شخص، خانواده و جامعه می شود. اعتیاد هستی را به نیستی تبدیل می کند.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد
#25
به عنوان معتاد، ما بیمارى لاعلاجى داریم که نام آن اعتیاد است. این بیمارى، مزمن، پیشرونده و کشنده است. اگر چه قابل درمان نیز میباشد. به نظر ماهر کس اول باید از خود سؤال کند که آیا من یک معتاد هستم؟ دانستن این که چطوربه این بیمارى مبتلا شده ایم در اولویت نیست، براى ما بهبودى اهمیت دارد.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد
#26
سلام عباس معتاد
ما به عنوان معتاد، کسانى هستیم که مصرف هر ماده اي که افکار و
احساسات را تغییر دهد، در هر قسمت زندگىمان تولید اشکال مى کند .
بیمارى اعتیاد، به مراتب فراگیرتر از مصرف موادمخدر است. بسیارى از ما
معتقدیم که این بیمارى مدتها قبل از اولین بار مصرف، در ما وجود داشت.
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، حـمـیـد
#27
معتاد منم که بعد از مدتی پاکی هنوز وسوسه میشم ی کاری بکنم بر خلاف اعتقاداتم و گفتارم عمل میکنم معتاد من هستم که فکر بدرد خودم نمیخورد..عصبانی میشوم پرخاشگرم تعادل ندارم همیشه به قسمت بد زندگی نگاه میکنم...بد خلق و ناراضی و گوشه گیر هستم بی خدایی در وجودمه..تنهایی رو دوست دارم انتقام جو هستم اینها نشانه ها وعلایمی هستن که به من میفهمانند که معتاد هستم وبیماری اعتیاد دارم
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، حـمـیـد


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان