امتیاز موضوع:
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سوال 8 : از چه راه های نداشتن سلامت عقل به من می گوید که چیزی خارج از خودم می تواند م
#1
سوال 8 : از چه راه های نداشتن سلامت عقل به من می گوید که چیزی خارج از خودم می تواند مرا کامل کند و مشکلاتم را حل کند ؟( مصرف مواد مخدر قمار غذا خوردن سکس و یا چیزهای دیگر)
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ssaeedg
#2
یکی ازعلائم نداشتن سلامت عقل پرکردن خلائ درونی با عوامل بیرونی است یاباتغییرعوامل بیرونی واین ممکن است برای هرفرد به شکل وفرم خاصی باشد مثلا برای یکی تائید طلبی ولی برای یکی قمار بازی برای فردی خریدهای افراطی برای یکی کبوتربازی یاافراط درتماشای فیلم
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، b.d ، ناظر11 ، ناظر2 ، admin.a
#3
وقتی که از درون خالی هستم و احساس خلاء می کنم و احساس رضایت درونی از خود ندارم  در این مواقع عدم سلامت عقل من می گوید که به اینها نیاز دارم و این موارد مشکلات تو را حل می کند
موارد
:روابط عاطفی و احساسی مواد مخدر و سیگار دختر بازی زن و شهوت رانی همجنس بازی مشروب خوردن قمار وابستگی شهرت و تائید و قدرت مسخره کردن و دست انداختن دیگران غذا خوردن خدمات افراطی و غرق شدن در برنامه فرار کردن از زندگی بعضی مواقع ماسک مذهبی لباس و مد گرائی تفریح و گردش افراطی انتقام گرفتن تصورات باطل و بازیهای فکری سرعت و جنون در ان استفاده افراطی از قرص های مجوز دار - ..........................
پیام سوال :در این مواقع بیماری ذهن من را متوجه بیرون می کند و با تمام قدرت از من می خواهد که این خلاء درونی را با چیز بیرونی پر کنم و البته باید بدانم که در این مواقع من در دیوانگی کامل هستم و نباید به ان گوش دهم و تصمیم بگیرم چون من در ان لحظه از درون خراب هستم و باید دنبال چاره برای اراده ام بگردم 
پاسخ
 سپاس شده توسط admin.a ، Saghar d ، حـمـیـد ، b.d ، ssaeedg
#4
قسمتی از بیماری من چنین دستوری میدهد که چیزی بیرون از تو میتواند خلاء هایت را پر کند در بسیاری از مواقع که حال مسائدی ندارم فکر میکنم که میتوانم با این
ابزارها خلاء های خود را پر کنم .
من هر گاه بخواهم خلاء های خودرا با چیزی خارج از خود پر کنم با لغزش مواجه خواهم شد . هر گاه به پوچی برسم دنبال یه چیز خارجی میگردم و فکر میکنم اگر نباشد خواهم مرد . هرگاه عصبانی میشوم این ضعفها به سراغ من بیشتر می اید . هر گاه لذت جویی به سراغم می اید به دنبال مصرف مواد یا غذای زیاد . سکس
و به دنبال جاه طلبی خود میروم وهر گاه جاه طلبی به سراغم می اید میخواهم باتمام مسائل فناپذیر خود را کامل کنم و خود محوری که من میدانم ومن میتوانم
دریچه افکارم را بسته می کند و مسائل حقیقی را نادیده میگیرم ....
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، b.d ، admin.a ، ssaeedg
#5
مثلا برقراری رابطه با فلان شخص میتواند حالم را خوب ، حتی وقتی اتفاق بیفتد باز هم دنبال انجام کار دیگری هستم چون کار ساز نبوده.
الکل یا سیگار حتی مواد که مثلا  مصرف کنم اون چیزی  که هیولای درون میخواهد یعنی اشتها دارد را هم بدهم باز هم مثل این است ک تشنه باشی و آب شور بنوشی،و هیچ وقت راضی نخواهد شد.
یا پول زیاد که اگر داشتم میدونستم کجا و چطوری خرج کنم که بهترین استفاده رو بکنم و خلاء رو چگونه با تفریحات و عیاشی و مسافرت و سرگرمی های ... پر کنم یا فلان خودروی سواری و فلان خونه و ... که شخصا من خودم تجربه کردم خلاء من پر نشده بلکه سیری ناپذیر تر هم شده و باز هم حالم خراب بوده و....
پاسخ
#6
هرزمانکه نسبت به خودم ومسئولیتهایم بی تفاوت میشوم دچار یک نوع بی تعادلی وعدم اعتماد هستم وقتی اعتمادم به نیروی برتر کم میشود الگوهای کذشته ورفتارهای بیمارگونه پر رنگ میشود این روند انقدر ادامه پیدا میکند مرا در یک شرایت بدام می اندازد و آن موقه هست که به سادگی دچار اشتباه وتصمیمات دیوانه وار میشوم عدم سلامت عقل مرا دچار لذها وراهای فرار به روال گذشته میکند احساس بی سواتی.تنهای.خودکوچک بینی.رنجش مرا به راحتی در انزوا فرو میبرد ارتباطم با دیگران قطع و به احتمال زیاد لغزش از هر نوع اتفاق خواهد افتاد..تکرار اشتباه و انتظار نتیجه متفاوت داشتن دیوانگی اعتیاد است تنها چیزیکه امروز میتوان خلا مرا پر کند اصول روحانی است من اینرا خوب میدانم اما هنوز بدنبال چیزهای بیرونی هستم مثل سیگار  من هنوز هم سلامت عقل ندارم..
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، admin.a ، alireza1444
#7
باسلام۰۰۰تفکر اینکه یک چیزی بیرون از ما مراکامل میکند همین طرز فکر مشکل دارد
به همین خاطر نیاز به یک بینش جدید وجود دارد

ینی اینکه: اگر همه دنیارو هم درون من بریزند باز هم احساس جای خالی را من میکنم

هیچ چیزی نمیتونه از بیرون به من اضافه بشه ومن راتکمیل کنه واحساس خلا من کم بشه واز درون کامل بشم



( چیزی که از درون من سرچشمه میگیره ودرون من هست از کل دنیا بزرگتره کل دنیا میتونه توی اون بگنجه )



حالا هر اسمی که داره فرق نمیکنه

ما همیشه احساس میکنیم چیزی را گم کرده اییم ولی نمیدانیم چیست!!!

بعلت نادانی ونااگاهی نیازمندی ونگرانی۰بیماری از ما سو استفاده میکند و به ما ادرس عوضی میدهد۰

ما به تجربه اموخته اییم که بعضی از چیزها نوعی احساس خوشنودی برای ما بوجود میآورد نوعی لذت زود گذر

از این طرز تفکر من معتاد ممکن است مرا به امتحان استفاده از : رابطه جنسی۰۰غذا۰۰تنبلی۰۰خواب۰۰سیگار۰۰ووو

برای این عطش مبهم معنوی بکشاند۰

این چیزها ممکن است بصورت مقطعی وتا حدی موجب خوشنودی من بشود ولی برای مشکل اصلی من ینی نیازهای معنوی بر آورده نمیشود وکاری از آنها ساخته نیست

واحساس رضایت خاطر به سرعت از بین میرودوبجای آن احساس حسرت می آید۰احساس پوچی۰عدم امنیت وقدرت وموجب بی ثباتی ونداشتن هویت شخصیتی ثابت وعدم تعادل در زندگی میشود که میبایست از درون پر شود


واقعیات ومساعل زندگی مساعلی هستند که هر گاه بخواهیم با چیزی خارج از خود با آن به تعادل برسیم در خطر لغزش قرار گرفته اییم۰۰




شناخت عدم سلامت عقل زمانی است که ما به نوعی در درون احساس کامل بودن میکنیم آن زمان باید بفهمیم که دیوانه اییم۰۰
جایی که من احساس کامل بودن میکنم توجه من نسبت به چیزهای بیرونی زیاد میشود که در راس آنها :
سکس۰قدرت۰خواب زیاد۰ریاست طلبی۰چای۰سیگار۰پورخوری۰۰۰۰۰۰۰میباشد
با اینها میخواهیم حال خود را خوب کنیم
به خاطر انحراف فکری معتاد گونه تمامی عوامل خارجی بیماری زا و مشکل زا را برعکس به نفع خودمان مینامیم بعد روی ان عمل میکنیم بعد سلسله مراحل بحران زا بعد رنجش۰ترس۰عصبانیت۰ آزار واذیت دیگران به خاطر عمل کرد خراب ما و در نهایت تشدید ترس در ما میشود
به جای انکه اب در اتش بیماری بریزیم اتش ان را زیاد میکنیم

قدرت معتاد شدن در ما خیلی زیاد است ما مستعد بیماری هسیم
که در زمان بهبودی به خاطر نواقص گردن کلفتی مثل سکس وتنبلی ووو ۰۰۰ معتاد میشویم
اعتیاد به خدمت افراطی۰تایید شدن ومشهور شدن۰دقیقا خلاف اصول قدمها وسنت هاست
چیزهایی که تا دیروز حال وحوصله اش را نداشتیم چیزهایی که ما را گول میزند واسیر میکند همین حال خوب مقطعی است ولحضات خوش مصرف است
ما اسیر حال خوب میشویم وتن در میدهیم و بعد یک دریا مصیبت پشت آن خابیده ما تو این چیز ها مشکل داریم۰
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، admin.a ، بَرمک
#8
 بسته بودن دریچه افکار - بسته شدن کانالهای ارتباطی ( جلسه ؛ مطالعه ، راهنما و.. ) - متکی بودن به فکر خود - درگیر لذتهای آنی و یاد آوری لذتهای گذشته - باور های منفی - همنشینی با افرادی که رفتارهای گذشته ما را انجام میدهند - مشورت نکردن و گوش ندادن به اقرار های دیگران -
پاسخ
#9
من معتاد با پذیرفتن واقعیات درونی خود باعث شده بود که دنبال یک گمشده ای باشم که بتوانم خلا و کمبودهایی که دارم را پر کنم احساساتی که باعث پوچی می شد مرا به سمت مواد مخدر ، قمار ، سکس و یا کاری غیرعقلانه وادار کند این ها باعث شد که احساس ضعف ، احساس ، ترس ، ناامید ، یاس، تنهایی ، انزوا ، خودکم بینی وغیره شوم و این احساسات باعث شد که به دنبال یک محرک خارجی بروم اما در آنها هیچ آرامشی نبود و نداشتم و کمبود خلاء بود اما آرامش من با روحانیت برنامه و با عشق دادن و محبت کردن و ارتباط با اطرافیانم و افراد خوب و مثبت و مثبت اندیشیدن است ، نداشتن سلامت عقل این است که به دنبال چیزی کاذب و بیرون از خودم باشم و مثال هایی که در سوال ذکر شده بود چیزهایی بودن که آنها را تجربه کردیم و فکر ما همیشه به ما می گفت که با استفاده از این ابزارها شما هم کامل هستید و هم از دیگران برتر هستید ، ولی همین ها باعث شده بود که ما را به منجلاب اعتیاد و مواد مخدر سوق و سو دهد و عاقبتی چون زندان ، تیمارستان و یا مرگ را تجربه کنیم .
یکی دیگر از نشانه های نداشتن سلامت عقل داشتن این افکار است که چیزی خارج از من می تواند مشکلات مراحل کند.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، mehdi9666
#10
عدم خویشتن پذیری باعث میشه تا نتونم خودمو بپذیرم و راضی باشم از اینکه هستم و به هوای آرام کردن خود با عوامل ببرونی دست به هر کار غیر اصولی و مصرف هر چیزی که فکر میکنم آرومم می کنه می زنم.

و در هر شرایطی که هستم رنگ عوض میکنم.
خودنمایی و تاییدطلبی همیشه برای من بجای حل مشکل، مشکل آفرین بوده.
پاسخ
#11
ما بعنوان یک انسان همیشه خواهان کامل شدن هستیم ( چه در زمانی که شاد هستیم و زندگی ما توام با رفاه و آسایش است ، و چه زمانی که در غم وماتم وغرق در مشکلات هستیم ) و لذا برای این کامل شدن دست به تجربه های گوناگونی میزنیم و در اثر نداشتن سلامت عقل فکر میکنیم با پناه بردن به یک عامل و یا متاع  بیرونی مثل -  مشروبات الکلی  -  مواد مخدر  - و یا سکس و یا ثروت و یا قدرت و یا پرخوری و . . . میتوانیم مسائل و یا مشکلات خود را تخفیف  و یا برعکس در زمان اینکه حتی انرژی ما فول است آنها را افزایش و آنها را سوپر فول کنیم و به عبارتی دیگر خود را کامل کنیم  ، در هر صورت پناه بردن ما به اینگونه موادهای خارجی نه تنها مسائل ما را حل نکرد بلکه  تجربه استفاده از اینگونه روش ها سرانجام  باعث وابستگی شدید  در ما شد وعاقبت زندگی ما را غیر قابل اداره کرد  و لذا نه تنها ،  نتوانستیم با این چیزها و متاع ها مشکلات و مسائل خود را حل کنیم بلکه مشکلات خود را بغرنجتر و بقول معروف سرانجام ، قوز بالا قوز شدیم .
ما باید متوجه بشویم که اعظم مشکلات ما در اثر نداشتن سلامت عقل است ، اینکه ما فکر کنیم چیزی خارج از خودمان میتواند مشکلات ما از را قبیل  ؛ ناامیدی  -  ترس  –  پوچ گرایی  -  مشکلات اقتصادی  - امنیت های اجتماعی  - احساسات ناخوشایند  -  بغض های روانی  -  کمبودها و ضعف های اخلاقی  -  جوابهای  منطقی برای پیدا نکردن سوال های که در افکار خود داریم ، و  . . . حل کند نشانگر عدم سلامت عقل در ماست .  ما امروز متوجه شده ایم که باید با واقعیت های زندگی و مشکلات آن بطور منطقی و با روشن بینی روبرو شویم و در رابطه با مشکلات و مسائل خود با صاحبنظران مشورت کنیم . مشکلات ما عموماٌ درونیست و ما هرگز با استفاده از ابزارهای شهوانی و یا موادی نمیتوانیم آنها را سرکوب و یا تغییر و یا برطرف کنیم . ما امروز به این نتیجه رسیده ایم ؛
 چیزی که میتواند ما را کامل کند سلامت عقل و سلامت نفس وادامه روند بهبودی است .
پاسخ
 سپاس شده توسط بَرمک ، حـمـیـد ، mehdi9666
#12
وابستگی,پول,خرج کردن,شب نشینی وغیره,میتواند حال مرا خوب کند.
گاهی اوقات فکرمیکنم اکثر مشکلات من مالی است.درحالی که گوشه ای ازمشکلاتم مالی است.
ولی افکارمن میگویدتوباپول زیادی میتوانی,مشکل راحل کنی.
باتوجه به تجربه های گذشته به این باوررسیده ام که مشکل من بیرون ازمن نیست .
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، mehdi9666
#13
پاک نفس می کشم راجبع سوال
یکی دیگر ازنشانه های نداشتن سلامت
عقل داشتن این افکار است که چیزی
خارج از من می تواند مشکلات مراحل
کند.

علت داشتن چنین افکاری خودفریبی
وافکار مخرب من وتوجیهاتی است که
خودم برای خودم می آورم.

وقتی که احساسات منفی مرا فرا می گیرد باوسوسه مواد،پرخوری،سکس،سیگار،غذا، دروغ، افراطی خدمت کردن،شب نشینی افراطی،دیدن فیلم و...ازواقعیات فرارمیکنم وهمه اینها ثابت می کند که من سلامت عقل ندارم.

راه حل آن است ازاین الگوهای رفتاری جدا شوم،اقرارصادقانه داشته باشم وازنیروی برترم طلب یاری نمایم.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، حوریا ___Bu ، mehdi9666
#14
با سلام....
هر راهی که بتواند بطور مقطعی و لحظه ایی نا رضایتی و احساس پوچی و خلاء درونی مرا پر کند از آن استفاده میکنم چون بخاطر نداشتن سلامت عقل و دردی که از بابت خلاء میکشم فکر میکنم اینها مشکل مرا حل میکنند و آنموقع ذهن مرا متوجه بیرون از خودم میکند که دنبال یه چیزی بگردم که حال خودم مرا خوب کنم در نهایت نه تنها حالم خوب نمیشود بلکه به چیزهای دیگر معتاد شدم حالا شده قوز بالا قوز.
این همان خلاء بعد از قدم یکم است که فکر میکنیم خیلی خالی شدیم که البته شدیم اما پر کردن خلاءمان با این چیزها بجز اینکه مارا معتادتر کند حاصلی برایمان ندارد ودر آخر ما میمانیم و یک دسته رفتارهای ناپسند  رنجشها  آزارها  و همچنین عمق خلاء ما عمیق تر میشود چون یک اعتیاد را با چند اعتیاد دیگر پوشش دادیم.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، حوریا ___Bu ، mehdi9666
#15
درود همدردانم ...بعد از اگاه شدن توسط قدمها که خود بمرور اتفاق می افتد ما متوجه میشویم که درمان ضعف روحانی من اصول روحانیست اما بدلیل عدم توانایی ،عدم پذیزش ،ذوبذو شدن و فرار و انکار پناه به درد کش ها و لذت های کاذب می بریم و اگاهانه اشتباه میکنم ودر وضعیت خطرناکی خودم را قرار میدهم چون خیلی زود هم مشکل قبل که درست نشده قوی تر برمیگرده و هم درد استفاده از ابزارهای کاذب  زندگی من غیر قابل اداره تر میشود .باید مشکل را دید و بدنبال خل ان از طرق درست و اصولی باید لذت ها رو شناخت باید فرق نیاز و خواسته رو شناخت  وسوسه ها رو دید باید بین فکر و عمل فاصله انداخت و در این فاصله ترسها رو شناخت و کمک بگیریم و در نهایت ارتقای درکم از نیروی برتر ،نیرویی که اشتاق مصرف مواد رو ازمن گرفت قطعا توانایی دارد که توانایی روبرو شدن هم بدهد کافیه من صادق ،روشن بین ،و متمایل باشم  Heart
پاسخ
 سپاس شده توسط بَرمک ، حـمـیـد ، حوریا ___Bu ، mehdi9666
#16
سلام
من همیشه به دنبال حال خوب بودم .حتی در زمان مصرف نیز امدم تا این کار را با انواع مختلف مصرف و الکل پر کنم اما این تغییر ایجاد نشد و من نتوانستم که در این زمینه خلاء های خود را پر کنم.حال هم همین طور خلاء های روحانی را می خواهم به وسیله کار،پول و یا مسائل دیگر پر کنم و به همین دلیل نشانه عدم سلامت عقل در من پیدا می شود.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، حوریا ___Bu ، alireza1444 ، mehdi9666
#17
دقیقا سئوال داره عنوان میکنه از چه راه هایی واون راه ها یکیش تسلیم نبودن ونپذیرفتن بیماریه.....

مورد دیگه میتونه صبر نداشتن باشه چون به کرات دیدیم تو انجمن مه بعضی از اعضا نیومده انتظار دارن همه چی دو روزه روبراه بشه.
پاسخ
 سپاس شده توسط Darush sistan ، حوریا ___Bu ، mehdi9666 ، حـمـیـد
#18
درکی که من پیدا کرده ام این است که خلاء درونی من که همیشه باعث ترس ها و نپذیرفتن شرایط و واقعیت های زندگی ام و نارضایتی ام می شود تنها با روحانیت حاصل از برنامه و صداقت داشتن و ارتباط با نیروی برتری که درک کرده ام پر می شود و مرا به آرامش روزانه می رساند و اگر من با شروع هر وسوسه ای که ناشی از آن خلاء می باشد اگر آن را پنهان کنم و افکارم تبدیل به رفتار شود بیماری برای پر کردن آن سوراخ بزرگ چنگ به هر لذت آنی زده و پیشنهاد هایی مثل سکس ، پر خوری ، فرار کردن از واقعیات و نپذیرفتن مسؤلیتهایم و غیره را می دهد و اگر من در انکار باشم تبدیل به اجبار مصرف می شوم و مرا عاجز میکند مثل مصرف مواد که یکی از آن مهمترین  پیشنهادات همیشگی بیماری برایم می باشد.
پاسخ
 سپاس شده توسط mehdi9666 ، حـمـیـد
#19
سلام
 از طریق بیماری که شامل تنبلی و یا پرخوری و یا خرید غیر لزوم و نرفتن به جلسه
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، mehdi9666 ، حـمـیـد
#20
بیماری اعتیادمن خلایی درمن ایجادکرده که فکرمن
همیشه برای پرکردنش
بطریقی که همیشه افراطی کوتاه مدت وپردرد
است سعی درپرکردن ان داردمثلا افراط ورکارمصرف
موادوالکل سکس پول جمع کردن
کلوپ بازی رفیق بازی یاهرچیزدیگه
که کاملادران غرق میشوم وفکرم ناکارامدتروبسته
تروباشکستهای بیشتر سراغ 
چیزدیگرمیروم
پاسخ
 سپاس شده توسط mehdi9666 ، حـمـیـد ، ناظر10 ، یاسی
#21
به دلیل کم بود روحانی همیشه دنبال چیزی بیرون از خودم میگردم ..عواملی که باعث میشود من فکر کنم که مسائل مورد سوال مرا راضی نگه میدارد .. احساس ترد شدگی پوچی  و از دست دادن جذابیت زندگی است لحظه شروع عدم سلامت عقل انجاست که بخواهم خلا درونیم را با عوامل بیرونی پر کنم  ذهن کودن فرار از موقعیت ها را از طریق افراط در مصرف تنها راه انتخاب قلم داد میکند .خواندن نشریات کمک میکند سلامت عقل زود تر برگردد ...ما از راهای غیر طبیعی به دنبال طبیعت واقعی میگردیم که همین امر باعث بر هم خوردن تعادل من میشه ..خلا درونی من همیشه در حال ساخت و ساز است و هرگز سیراب نمیشود 
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر10
#22
خلادرونی وسوسه وباورهای غلط
باعث شده همیشه فکرکنم
یچیزی حالاهرچی
دربیرون کمه مثل تاییدسکس
پول قدرت واین امرباعث شد
افراطی برم طرف این مسایل وازخودم
دورتربشم وخلامن بدتروحس تنهاییم
بیشترشد
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، یاسی
#23
سوال 8  ـ  از چه راه هایی نداشتن سلامت عقل به من می گوید که چیزی خارج از خودم می تواند مرا کامل کند و مشکلاتم را حل نماید ؟ مصرف مواد مخدر ؟ قمار ، غذا خوردن ، یا سکس ؟ یا چیزهای دیگر ؟
یکی از مشخصه‌های بیماری من داشتن خلأ‌هایی است که می‌خواهم با چیزی از خارج ، آنها را پر کنم.
 بیماریم با جابجا کردن علت و معلول می‌خواهد دیگران یا هرچیزی خارج از خودم را علت تمام مشکلاتم نشان بدهد.
من همیشه از خود واقعی ام فرار کردام و خودم را ، خارج از خودم جستجو کردام.
معمولاً به دنبال ترمیم احساساتم و پر کردن خلأهای درونم با روش صحیح نیستم ، می‌خواهم با مواد مخدر، قمار ، کلوپ بازی ، شهوترانی ، کنترل دیگران یا هر چیز دیگرآن را پر کنم. این مشخصه  نبود سلامت عقل است ، در واقع بیماری اعتیاد می‌خواهد مرا دور بزند یا اینگونه بگویم وقتی با بیماری زندگی می‌کنم و خودمحورانه عمل می‌کنم بدنبال دور زدن خودم هستم . یعنی با تکرار اشتباهات گذشته همان دیوانگی اعتیاد زندگی کرده به دنبال نتیجه درست هستم که مصلماً نتیجه ای جز خرابی مجدد برایم نخواهد داشت.
اینجا باید کمک بخواهم ، دست از اراده شخصی بردارم یعنی خودمحوری را کنار گذاشته دنبال بازگشت سلامت عقل ، با مشورت و اصول انجمن باشم .
HH
پاسخ
#24
سوال 8 : از چه راه های نداشتن سلامت عقل به من می گوید که چیزی خارج از خودم می تواند مرا کامل کند و مشکلاتم را حل کند ؟( مصرف مواد مخدر قمار غذا خوردن سکس و یا چیزهای دیگر؟(قدم۲)
 یه چراغ نفتی را در نظر بگیرید تا نفت داخل منبعش نباشه آن شعله اش خوب نمی سوزه ، منم خلأام روحانی هست ، و فقط یچیز روحانی میتونه آن را پر کنه ، تا شعله روحانیم روشن بشه .
مثل یه زمین چمن که هرچیزی بهش بچسپانی معلومه ، منم چیزهای بیرونی نمیتونن مادام حالم را خوب کنند.
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان