۱۳۹۹/۴/۲۵، ۱۲:۵۱ عصر
من معتاد با پذیرفتن واقعیات درونی خود باعث شده بود که دنبال یک گمشده ای باشم که بتوانم خلا و کمبودهایی که دارم را پر کنم احساساتی که باعث پوچی می شد مرا به سمت مواد مخدر ، قمار ، سکس و یا کاری غیرعقلانه وادار کند این ها باعث شد که احساس ضعف ، احساس ، ترس ، ناامید ، یاس، تنهایی ، انزوا ، خودکم بینی وغیره شوم و این احساسات باعث شد که به دنبال یک محرک خارجی بروم اما در آنها هیچ آرامشی نبود و نداشتم و کمبود خلاء بود اما آرامش من با روحانیت برنامه و با عشق دادن و محبت کردن و ارتباط با اطرافیانم و افراد خوب و مثبت و مثبت اندیشیدن است ، نداشتن سلامت عقل این است که به دنبال چیزی کاذب و بیرون از خودم باشم و مثال هایی که در سوال ذکر شده بود چیزهایی بودن که آنها را تجربه کردیم و فکر ما همیشه به ما می گفت که با استفاده از این ابزارها شما هم کامل هستید و هم از دیگران برتر هستید ، ولی همین ها باعث شده بود که ما را به منجلاب اعتیاد و مواد مخدر سوق و سو دهد و عاقبتی چون زندان ، تیمارستان و یا مرگ را تجربه کنیم .
یکی دیگر از نشانه های نداشتن سلامت عقل داشتن این افکار است که چیزی خارج از من می تواند مشکلات مراحل کند.
یکی دیگر از نشانه های نداشتن سلامت عقل داشتن این افکار است که چیزی خارج از من می تواند مشکلات مراحل کند.