امتیاز موضوع:
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سوال 34: چرا داشتن یک فکر بسته برای بهبودی من ضرر دارد ؟
#1
اصول روحانی 


سوال 34: چرا داشتن یک فکر بسته برای بهبودی من ضرر دارد ؟                   
پاسخ
#2
فکر بسته نه قادر به کمک کردن است و نه کمک گرفتن است ،
فکر بسته مخفی کار است و همه چیز را از دریچه فکر منفی بین خود می بیند ،فاقد روشن بینی و آگاهی است دریچه افکارش بسته خود محور کامل است .به کسی اعتماد نمی کند .تجربیات شکسته خورد خود را بارها تکرار می کند قادر به درس گرفتن از تجربیات خود ودیگران نیست ،اهل مشورت نبود و همیشه من است .
اما فکر باز همیشه از نیروی برتر خود کمک می گیرد .
پاسخ
#3
داشتن یک فکر بسته به ما احساس کامل بودن می دهد و این فکر بسته همواره انرژی را صرف دفاع از توجیه و بهانه ها و استدلال های معتاد گونه خود محوری کردن و عقاید و باور های اشتباه و کمک نگرفتن از دیگران است اما باید بدانیم کامل نیستیم و به تنهای جواب تمام سوالات را نمی دانیم و یک فکر بسته مانع روشن بینی است و اصول روحانی را نادیده می گیرد مشورت نمی کند در هنگام تصمیم گیری مرا دچار دید تونلی می کند و خود محوری را به دنبال دارد از تجربه دیگران دوری می کند و با تعصب و کوته بینی از عقاید و باورها و اعتقادات ناسالم خود دفاع می کند فکر بسته نه چیزی را می پذیرد و نه چیزی ارائه می کند فکر بسته خاصیت اموزش پذیری را از دست می دهد دریچه افکار را بروی باور های جدید و نو می بندد فکر بسته مرا به دام بیماری اعتیاد می اندازد دچار اشتغال فکری و وسوسه می شوم فکر بسته تنهای را به دنبال دارد در فکر بسته بیماری اعتیاد تصمیم می گیرد و ایینه حقیقتی وجود ندارد فکر بسته همیشه در انکار است - --پس باید اجازه دهیم اصل روشن بینی و فروتنی در افکار ما نفوذ کند و از این ارزش والادر زندگی خود بهره بگیریم
چه چیز فکر بسته را شکل می دهد : خودم همه چیز را بلدم
می دانم و می توانم انجمن چیز جدیدی برایم ندارد حرف های دیگران تکراری است به کمک کسی نیاز ندارم روال گذشته جواب می دهد ..........................
پاسخ
#4
فکر بسته ما از خود محوری و بیماری نشأت می گیرد و همواره زندگی را غیر قابل اداره و آشفته می‌کند. 

در گذشته باورهای غلط و اشتباه قدیمی که الگوهای رفتاری ما شده بود چیزی جز آشفتگی به بار نیاورد. 

مانند گودال آبی که در حالت سکون است و جریان ندارد و منجر به فساد خواهد شد.

افکار بسته باعث مقاومت من در برابر تغییر خواهد شد.
پاسخ
#5
چون با یک فکر خراب نمیشه یک فکر خراب رو درست کرد . یعنی یک فکری که یک زندگی رو خراب و بهم ریخته نمیتونه اون زندگی رو درست کنه و نیاز به استفاده از یک فکر دیگه رو داره . یک انسان عاقل اتکا به تجربه دیگران میکنه و از هوش و درایت دیگران استفاده میکنه اما یک فکر بسته به فهم و شعوری که نداره تکیه میکنه و بهبودی نیاز به وسعت دید و تفکر داره ...
پاسخ
#6
اگرامروزپذیرفته باشم که بهبودی یک
فرایند است،می بایست دریچه افکارم باز
باشد وآماده آموزش پذیری باشم.

⬅️داشتن یک فکربسته یعنی عدم روشن بینی.

⬅️وقتی این اصل روحانی راکناربگذارم
قابلیت کمک گرفتن ازدیگران راازدست
می دهم وآموزش پذیرنیستم و ازروی
بیماریم عمل می کنم.

⬅️فکربسته مرادچارخودمحوری می کند وبه سمت دیدتونلی سوق می دهد.تمایل
برای مشورت بادیگران راازدست داده
وبیماریم عود می کند.

⬅️من نیاز دارم پیام بهبودی راازطرف
اعضاء ودوستان بهبودی دریافت کنم
وباداشتن یک فکربسته به چنین چیزی
دست نخواهم یافت.ترس وخودکم بینی
نتیجه یک فکربسته است.

⬅️فکربسته پذیرش یک نیروی برتر ازخود راندارد ومانع دیدن حقیفت می شود ومرابه سمت انزوا می کشاند.

⬅️این سوال می خواهد مرامتوجه اصل
روحانی روشن بینی کند ومن نیاز دارم
دریچه افکارم باز باشد ودراین باره
ازتجربه راهنما وافرادباتجربه کمک بگیرم.
پاسخ
#7
فکر بسته با محدودیتی که توسط تعصب و لجاجت در شعور و احساسات من ایجاد میکنه فرصت یادگیری رو ازم می گیره و اجازه نمیده ایده های نو جایگزین عقاید پوسیده بشه.

من با فکر بسته در حال کنترل و قضاوت هستم و هرگز نمیتونم واقعیت خودم و بیماری مو بپذیرم و اقرار به عجز کنم.

من با فکر بسته استاد تحریف عقاید و منکر حقیقت هستم.

فکر بسته من بهم گفت لازم نیست همه ی اتفاقات گذشته رو به راهنما بازگو کنی و همین فکر بسته در قدم هشت و نه حق به جانب شد و به من اجازه نداد تا فهرست تمام کسانیکه بهشون صدمه زده بودم رو تهیه کنم.

همین فکر بسته من باعث شد تا قدم دوازدهم رو پشت گوش بندازم و فراموش کنم از کجا اومدم و رسالتم چیه.

همین فکر بسته به من گفت مصرف یک چهارم قرص مورد نداره.

همین فکر بسته باعث شد تا در جلسات اداری سعی بر تحمیل عقاید شخصیم بکنم و در خدماتم حکومت کنم.

من با فکر بسته ارتباطمو با دوستان بهبودی قطع کردم و در جلسات شرکت نمی کردم و هروقت شرکت می کردم فقط در مورد قدمها حرف می زدم.

یک فکر بسته در بهبودی من باعث شد تا مصرف قرص از حالت کنترل در بیاد و به اجبار تبدیل شه.

با فکر بسته چه خسارات سنگینی وارد کردم که وقتی فکرشو میکنم باور نمیکنم کار من بوده.
پاسخ
#8
من‌اولین‌بارکه‌در‌انجمن‌صادقانه‌اقرار‌
کردم‌وخود‌رایک‌معتاد‌معرفی‌کردم
به‌آن‌روشن‌بینی‌رسیدم‌که‌به‌تنهای‌محکوم
به‌فناهم‌‌من‌فقط‌با‌کمک‌دیگر‌اعضا‌مسیر
بهبودی‌خود‌رادنبال‌‌میکنم‌‌وامروز‌به‌
این‌ایمان‌رسیدم‌که‌باید‌ایمان‌داشته
باشم
پاسخ
 سپاس شده توسط Nazer 5 ، eshgholi ، حـمـیـد
#9
فکر بسته خود را محدود کردن به یکسری دانش وداشتهااست که دیگه امکان استفاده از داشته ها وایده های ودانش جدید رو به من نمیده
وهمین باعث میشه که اطلاعات من در مورد هر چیزی به روز نباشه وبا اطلاعات قدیمی وکم اشتباهات زیاد وتکرار اشتباهات فراوانی رو انجام بدم

فکر بسته امکان مشورت وتحقیق رو از من میگیره واز این رو همیشه محدود هستم به یه سری اطلاعات قدیمی وشاید از رده خارج شده
پاسخ
 سپاس شده توسط Nazer 5 ، eshgholi ، حـمـیـد
#10
آنچه که زندگی ما را همیشه آشفته کرده بود به این علت بود که ما دور فکر و باورهای غلط خود یک چاردیواری بتنی کشیده بودیم و با تعصبی بیمارگونه از آنها پاسداری و در واقع آنها را حفظ میکردیم و به هیچ وجه اجازه نمیدادیم تا افکار و ایده های نو یا باورهای سازنده به دریچه افکار ما راه یابند  ، اما امروز در اثر روشن بینی به نقطه ائی رسیده ایم که دریچه های ذهن خود را به روی افکارهای سازنده و باورهای جدید باز گذاشتیم و سعی و تلاش می کنیم و از دیگران برای مفهوم شدن باورهای جدید و ایده های و حتی الهامات نو کمک میگریم .

فکر بسته از خود محوری و بیماری ما ریشه میگرفت و همیشه برای ما و اطرافیانمان جز مشکل آفرینی و ناهنجاری چیزی دیگری به همراه نمی آورد ، هیچ عامل بازدارنده ای مثل فکر بسته در راستای بهبودی تاثیر منفی ندارد ، مادامیکه ما به اشکال مختلف گرفتار فکر های بسته و دگم خود باشیم نمیتوانیم پیامهای نهفته در اصول بهبودی را درک کنیم و از آنها نتیجه بگیریم ، در واقع فکر بسته دشمن بهبودی است .   اصل روحانی روشن بینی ما را متقاعد می سازد که با مواجهه با  مسائل بدون تعصب و از روی منطق با آنها روبرو شویم و به نتایج آن متمرکز باشیم .
پاسخ
 سپاس شده توسط Nazer 5 ، حـمـیـد
#11
فکر بسته یعنی فقط نقاط منفی را دیدن.یعنی برای هر کاری فقط یک راه وجود دارد و ان این است فقط من میدانم.وقتی فکر بسته داشته باشم در کارها مشورت نمیکنم و با کله خودم کار میکنم
پاسخ
 سپاس شده توسط Nazer 5 ، حـمـیـد
#12
با سلام....
فکر بسته یعنی ندیدن و نشنیدن،فکر بسته یعنس 
به کسی اجازه نمیدهم به من کمک کند.
فک بسته یعنی خودم میدانم چطور مشکلم را حل کنم و به کسی نیازی ندارم.
وقتی در مرحله اثبات چیزی هستم آنجا اثبات کردنم افکارم بسته است شاید بشنوم و مشورت کنم ولی افکارم بسته است و به شنیده ها عمل نمیکنم باید بدون قضاوت گوش کنم تا افکارم بسته نشود.
افکار بسته مرا از یک زندگی با نشاط محروم میکند و با یک شیوه میخواهم همه چی رو درست کنم 
مثلا انتظار دارم فرزندم مثل فلان کسک باشد یا انتظاری که از خودم دارم را از فرزندم دارم
فکر بسته فرصت برداشت آگاهانه را از هر چیزی را از من میگیرد و خودمحور میشوم.
باعث میشود تحمیل عقیده  کنم و عقیده دیگران را اصلا قبول نداشته باشم فکر بسته مانع حضور نیروی برتر شده و حضور پر برکت خداوند را تجربه نمیکنم.
پاسخ
 سپاس شده توسط Nazer 5 ، حـمـیـد ، ناظر20
#13
سلام
فکر بسته فکر خودمحور من است که توانایی پذیرفتن چیزهای جدید را از دست داده و فقط بر روی افکار و احساس خود عمل می کند.چیزی را نمی پذیرد و فقط خسارت به بار می آورد.
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، حـمـیـد ، ناظر20
#14
سلام
فکر بسته طبق تجربه کتاب فکری است که توانایی دریافت تجربیات جدید ندارد.و من باید بتوانم افکار تازه ایی را در مخیله ام جا بدهم.
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، حـمـیـد ، ناظر20
#15
فکر بسته باعث می شود من مثل گذشته به افکار خودم تکیه کنم و در انزوا فرو بروم و از جمع و روشن بینی که در آن حاکم است دوری کنم و مجددا" اشتباهاتم را تکرار کرده  و آن اشتباهات را نیز تشخیص ندهم
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، حـمـیـد ، ناظر20
#16
خوب نشنیدن وگوشدندادن یعنی روشن بین
واموزش پذیرنبودن که این خودازفکربسته
وقفل بودن مغزمثل مشت بسته میباشد
عدم دریافت ایده های جدید نظرات جدیدوباورهای
جدیدیعنی گرفتاربودن درهمان باورهای کهنه
سابق یکی ازاصول بهبودی شنیدن خوب 
امتحان کردن بسته نبودن ذهن وروشن 
بین بودن است
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر20
#17
(۱۳۹۸/۱۰/۲۴، ۱۰:۳۲ عصر)admin.a نوشته است: اصول روحانی 


سوال 34: چرا داشتن یک فکر بسته برای بهبودی من ضرر دارد ؟                   

(۱۳۹۸/۱۰/۲۴، ۱۰:۳۲ عصر)admin.a نوشته است:
سوال 34: چرا داشتن یک فکر بسته برای بهبودی من ضرر دارد ؟        سلام.
فکر بسته به نظرم فکر و ذهن بیمار است که چیزی را قبول نمیکند و تجارب دیگران را نیز نمیپذیرد و خود رایی میکند.خودش انتخاب میکند و خودش پیش میرود .واین گونه حرکت ها به بن بست ختم میشود و برای پیشرفت ورشد بهبودی من مفید نیست.فکر و ذهن بسته باعث انفجار نواقص در من میشود.و با تجزیه و تحلیل درونی خودم را نابود کرده و منجر به آسیب دیگران و خانواده ام میشود           

(۱۳۹۸/۱۰/۲۴، ۱۰:۳۲ عصر)admin.a نوشته است:
سوال 34: چرا داشتن یک فکر بسته برای بهبودی من ضرر دارد ؟        سلام.
فکر بسته به نظرم فکر و ذهن بیمار است که چیزی را قبول نمیکند و تجارب دیگران را نیز نمیپذیرد و خود رایی میکند.خودش انتخاب میکند و خودش پیش میرود .واین گونه حرکت ها به بن بست ختم میشود و برای پیشرفت ورشد بهبودی من مفید نیست.فکر و ذهن بسته باعث انفجار نواقص در من میشود.و با تجزیه و تحلیل درونی خودم را نابود کرده و منجر به آسیب دیگران و خانواده ام میشود           

(۱۳۹۸/۱۰/۲۴، ۱۰:۳۲ عصر)admin.a نوشته است: اصول روحانی 


سوال 34: چرا داشتن یک فکر بسته برای بهبودی من ضرر دارد ؟      [b]             
[/b]
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر10
#18
سلام

- وقتی که خودمحور باشم و فکری را که خودم می پسندم اجرا نمایم برای ایده ها و تجربیات جدید  هیچ میلی ندارم واین از معایب فکر بسته است که فقط همان که خودش فکر می کند درست است را انجام می دهد و از کسی تجربه یا مشورت نمی گیرد که عمدتا به خسارت ختم می شود.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر10 ، ناظر20
#19
فکربسته مثل جیب خالی ماشین بی بنزین مشت بسته میمونه ونه ایده وعقیده ایوقبول میکنه وباورواعتقادوحرفی توش نفوض میکنه فکربسته یعنی من باورم دانسته هاواعتقاداتم ویعنی بقیه تواشتباهندوته خودمحوریه واین گیرکردن دردام باورهای خودمحورانست هیچ نظری رونمیتونه قبول ودرک کنه وتهش نابودی وانزواست
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، ناظر20
#20
سلام فکر بسته رو این چند وقت داشتمش و فقط میفهمیدم انرژی ندارم....انرژی منو میکشید چون با خودم میگفتم من بهتر میفهمم...من میتونم اشتباه قبلیم رو تکرار کنم و نتیجه ایندفعه متفاوت میشه شاید قبلا درست دعا نکردم و زورم رو نزدم...خودم رو توجیه میکردم...فکر بسته یعنی ته خط یعنی فکر میکنی چیز جدیدی وجود نداره ...یعنی تعصبی و باورهای پوچ و توخالی رو با خودت حمل کنی و دلیل بیاری که درستن...یعنی قضاوت و پیش داوری...یعنی رنجش و کینه...یعنی سیاهی و تاریکی....خدا رو تو وجودت احساس نمیکنی...دنیات محدود میشه...احساس میکنی انرژیت به جهان و دنیا وصل نیست...احساس گیر بودن....انکار و ....
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، ناظر20
#21
آنچه که زندگی ما را همیشه آشفته کرده بود به این علت بود که ما دور فکر و باورهای غلط خود یک چاردیواری بتنی کشیده بودیم و با تعصبی بیمارگونه از آنها پاسداری و در واقع آنها را حفظ میکردیم و به هیچ وجه اجازه نمیدادیم تا افکار و ایده های نو یا باورهای سازنده به دریچه
افکار ما راه یابند ... اما امروز در اثر روشن بینی به نقطه ائی رسیده ایم که دریچه های ذهن خود را به روی افکارهای سازنده و باورهای جدید باز گذاشتیم و سعی و تالش می کنیم و از دیگران برای پر مفهوم شدن باورهای جدید و ایده ها و حتی الهامات نو کمک میگریم.. فکر بسته
از خود محوری و بیماری ما ریشه میگرفت و همیشه برای ما و اطرافیانمان جز مشکل آفرینی و ناهنجاری چیزی دیگری به همراه نمی آورد ، هیچ عامل بازدارنده ای مثل فکر بسته در راستای بهبودی تاثیر منفی ندارد ... مادامیکه ما به اشکال مختلف گرفتار فکر های بسته خود باشیم،
نمیتوانیم پیامهای نهفته در اصول بهبودی را درک کنیم و از آنها نتیجه بگیریم ، در واقع فکر بسته دشمن بهبودی است... اصل روحانی روشن بینی، ما را متقاعد می سازد که با مواجهه با مسائل بدون تعصب و از روی منطق با آنها روبرو شویم و به نتایج آن متمرکز باشیم
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر20


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان