امتیاز موضوع:
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سوال41: آيا به خاطر تغيير احساساتم و يا اينكه احساسي را در خود سركوب كنم مواد مصرف مي
#1
سوال41: آيا به خاطر تغيير احساساتم و يا اينكه احساسي را در خود سركوب كنم مواد مصرف ميكردم يا از روي

اعتيادم عمل مينمودم؟ در اينگونه مواقع سعي ميكردم چه احساسي را تغيير دهم يا سركوب نمايم؟
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر9 ، ناظر14
#2
بله در زمان مصرف مواد اکثر آن احساساتی را که داشتم نمی پذیرفتم و همیشه در حال سرکوب کردن احساسات بودم و کم می آوردم و مواد را بهترین جای گزین می دانستم و روز به روز مصرفم بیشتر میشد ....اما امروز که مواد مصرف نمی کنم با رفتار های دیگری می خواهم بعضی از احساساتم را سرکوب کنم امروز با خودم فکر می کردم که از یک جای باید شروع شود که احساساتم را بیان کنم یعنی بلند فکر کنم و اگر بتوانم در جلسه قدمی که همه 12قدمی هستند احساسم را بگویم تمرینی برای تعقیر ندادن احساسم خواهد بود و دیگر در جلسه قدم خودم خواهم بود و راحت وبا آرامش جلسه را گرداندگی می کنم .
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر11 ، ناظر9 ، ناظر14
#3
بله مثلا در گذشته وقتی دعوا می کردم برای سرکوب احساس ترس و بی ارزشی خود مواد بیشتری مصرف می کردم برای سرکوب احساس ترسم به انزوا می روم -
پیام سوال : قسمت غیر قابل ادراه بودن احساسات من است که من نمی خواهم یا نمی توانم با احساسات خود روبه رو شوم مثلا اگر جایی کاری را خراب کنم احساساتم را با بیماری اعتیاد و یا مصرف یک نقص دیگر سرکوب می کنم
چون بر روی احساساتم اراده ای ندارم در این گونه مواقع این احساسات را می خواهم تغییر دهم : احساس حقارت گناه خجالت کم اوردن بی ارزشی - - ترس و معمولات با این احساسات سرکوب می کنم : خشم و پرخشگری و عصبانیت مظلوم نمایی ویا با این رفتارها غیبت و بدگویی می کنم تا با احساسات واقعی خودم رو به رو نشوم -
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ssaeedg ، ناظر9 ، ناظر14
#4
به خاطر به خاطر احساسات مواد مصرف می‌کردم.

سعی می‌کردم این احساسات را تغییر دهم: حال خوب یا بد ،حالات شهوانی خاص،حسرت از دست دادن یا به دست نیاوردن چیزی، حس امیدواری زیادی یا ناامیدی ،حس خود بزرگ بینی یا خود بدبخت بینی، پشیمانی و عذاب وجدانم و...

این احساسات را سرکوب کنم: احساس بدبختی ،باخت در زندگی ،احساس ترس ،ناراحتی به حال دیگران، احساساتی شدن ،خود احساس، درد، بی معنی بودن ،ضعیف بودن و...

هر چیزی که حالت احساس افکارم را تغییر دهد باید از آن دوری کنم.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر9 ، ناظر14
#5
(۱۳۹۸/۱۰/۲۲، ۱۰:۲۶ عصر)admin.a نوشته است: سوال41: آيا به خاطر تغيير احساساتم و يا اينكه احساسي را در خود سركوب كنم مواد مصرف ميكردم يا از روي

اعتيادم عمل مينمودم؟ در اينگونه مواقع سعي ميكردم چه احساسي را تغيير دهم يا سركوب نمايم؟
خوشحالیم را سرکوب میکردم چون میگفتم خانوم یا آقا باید سنگین باشد.احساسات درونی وکودکی را سرکوب میکردم .
سرکوب احساس یعنی اینکه نمیخواهم این احساس را داشته باشم.مثال احساس ترس.
موقعی که احساسم را شناسایی نمیکنم .
درتغییراحساس دارم .
روش تغییراحساس فرارکردن
بازگونکردن,یامیگویم خودم به تنهایی انجام میدهم.
روش های سرکوب احساس سرکوب احساساتم را بایدتغییرکردن به رفتارهای مثبت تبدیل کنم.
مثال مانندفنری که دردست گذاشته ام ,بالاخره یک روزی خسته میکند وفنرازدستم خارج میشود.
بایدفنرراتغییرحالت بدهم تاراحت بتوانم فنررانگه دارم.
احساسات نیزهمین گونه است.بایدتغییردهم ولی هیچوقت نگه ندارم.چون مانندفنر,یک روز کنترلش ازدستم خارج میشود.
پاسخ
 سپاس شده توسط eshgholi ، toobchi ، ناظر9 ، حـمـیـد ، ناظر14
#6
قبل از مصرف مواد مخدر یادمه بی تاب و بدخلق و ناراضی از شرایط زندگی و محیط زیست بودم و رنجشی که از اطرافیانم داشتم همیشه احساس متفاوت بودن میکردم و تصورم از زندگی این بود که من زاده شدم درد بکشم

از لحاظ اعتقادی هم برای خودم محدودیت ایجاد کرده بودم تا خطایی ازم سر میزد احساس گناه میکردم

همه اون احساسات ناخوشایند چنان منو درگیر کرده بود نمیدونستم سهم من از زندگی چیه
فکر میکردم ترک تحصیل و خدمت سربازی و تشکیل زندگی میتونه آرومم کنه ولی نشد تا اینکه با مصرف مواد تمام اون احساساتی که داشتم رو سرکوب کردم.
با لذت حاصل از مصرف مواد مخدر و الکل احساس قدرت کردم.

غافل از اینکه روزی اون احساس قدرت و لذت به احساس عجز و بیهودگی تبدیل میشه

و پس از چند سال پاکی با تصور اینکه میتونم بدون جلسات و قدمها به زندگی بدون مصرف مواد ادامه بدم بیماری من عود کرد و این بار با احساس بزرگی کنترل زندگیمو بدست گرفتم و چون نمیتونستم احساساتم را با شخص دیگری درمیان بگذارم تمام احساساتم را با حضور در فضای مجازی و روابط ناسالم سرکوب میکردم تا اینکه از طرف مخاطبینم رانده شدم. اینبار سرخورده از شکست های عاطفی به مصرف داروهای مخدر پناه بردم
پاسخ
 سپاس شده توسط eshgholi ، toobchi ، ناظر9 ، حـمـیـد ، ناظر14
#7
1?چه موقعی احساس راسرکوب میکنم؟?مثال ?زمانی که ترس به سراغم میاد

2?شرایط?بخاطر باورهای خراب وتخریب درگذشته میترسم

3?چرا?چون درگذشته وآینده ام,امروز را ول کرده ام

4?چه احساسی است?احساس نگرانی وپوچی,ازکاه کوه ساختن

5?به چه شکلی?غرور بسراغم میادو درخاست کمک نمیکنم ومیگم خودم میتونم
پاسخ
 سپاس شده توسط eshgholi ، toobchi ، ناظر9 ، حـمـیـد ، ناظر14
#8
گاهي اوقات احساسات خود را سرکوب مي کنم گاهي از روي اجبار تغير شان ميدادم مثلا احساس عشق ومحبت را گاهي سرکوب مي کردم وگاهي نيز از روي اجبار تغير مي دادم واز خود به صورت ديگري بروز ميدادم مثلا احساس محبت به مادرم را با احساس توقع اشتباه مي کردم
احساس عشق علاقه را با احساس شهوت عوض مي کردم وهميشه نياز خودم را با نياز ديگ
ران عوض مي کردم
احساس پذيرش را با احساس فرار از واقعيت عوض مي کردم وخيلي مثال هاي ديگر
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، حـمـیـد ، ناظر14
#9
احساس یا احساسات هم از قلب هم ازمغز بروز میشود .چون بیشتر وقتا احساس از مغزم که افکارمو درگیر میکند احساس خوب وبد به سراغم می آید .معمولا چون احساسات ما برگرفته از بیماری اعتیاد هستن و ازروی بیماری رفتار وعمل میکنیم احساسات ما اون شکل وفرم طبیعی خودشون رو از دست دادن وبخاطر همین تغییر احساسات ازروی بیماری مواد مخدر مصرف میکردیم .امروز هم بیشتر وقتا بخاطر تغییر احساساتم ازروی اجبار ازروی نقص رفتار کرده ویا سرکوب احساسات درونی خود احساسات غیر واقعی را جایگزین میکنم .مثلا : احساس عشق را با کینه و نفرت ویا احساس شادی را با عصبانیت وخشم .سرکوب میکنم .
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، حـمـیـد ، ناظر14
#10
با سلام
قسمت اول سوال:در واقع هر دو یعنی از ابتدا برای توی جمع قرار گرفتن،وقت گذرانی،سرخوشی یا کنجکاوی ولی متوجه شدم هر وقت مصرف میکنم نوعی بی حسی و بی تفاوتی نسبت مسائل و مشکلات و گرفتاریهایم پیدا میکنم و من چون زندگیم پر از احساسات ناخوشایند ناشی از جدایی پدر و مادرم،احساس تفاوت با دیگر همسالانم احساس نامیدی ،احساس حقارت بود انگاری یه جور مسکن برای مشکلاتم پیدا کرده بودم ولی رفته رفته تبدیل به عادت بی اختیار و بی کنترل شد.
ما معتادان هر زمان دچار احساسات بد مثل پوچی،یاس،نامیدی،ترس و دلشوره عدم امنیت مالی و عاطفی و غیره میشویم میخواهیم خیلی زود از این احساسات فرار کنیم و بی حسی رو تجربه کنیم.بدلیل عدم شناخت و آگاهی از بوجود آمدن این احساسات و عدم تمایل برای روبرو شدن با این نوع احساسات سعی میکنیم آنها را به شکلهای مختلف سرکوب کنیم.
خودآزاری،خودزنی،عربده کشی،موسیقی گوش کردنهای افراطی،تلویزیون،س ک س کردنهای بی موقع و افراطی و غیره رفتارهایی هستند که من برای تغییر دادن حالم از آنها استفاده میکنم و اینها بجز دور کردن من ثمری برایم ندارد.عدم پذیرش درونی و عدم روبرو شدن با واقعیت عدم قبول مسئولیتهای فردی تولید نارضایتی میکنند و من برای تغییر احساساتم تصمیم میگیرم که از یک عامل بیرونی یا یک تغییر دهنده مصنوعی استفاده کنم.
این همان عمل از روی اعتیاد است اون موقع با مواد بود الان با این چیزهاست.
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، حـمـیـد ، ناظر14
#11
سلام
بله.من برای احساس خشم.تنهایی.خودکم بینی.ترس و...مصرف می کردم و فکر می کردم.سرکوب کردن احساس خشم.
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، ناظر10 ، حـمـیـد ، ناظر14 ، ناظر20
#12
باسلام

1 - مابرای ابراز یا سرکوب احساسات خود بهای سنگینی پرداخت کردیم . احساساتی که نیازبه سرکوب ویاتغییر آن نداشتیم . دلایل سرکوب احساسات و یاتغییر آن با مصرف مواد مخدر یا عمل از روی اعتیاد : عدم اعتماد به نفس لازم برای بیان احساس ، عدم شناخت وآگاهی این جنبه انسانی (شناخت احساسات ) ترس از بیان احساسات ، وجوداعتقادات وباورهای اجتماعی وقومیتی غلط
2 – من به خاطر ذات بیماری خود تمام احساسات ناخوش آیند واحساسات منفی به سراغم می آمد واحساسات منفی از قبیل : حقارت ، گناه ، خجالت ، شرم ، پوچی، تنفر، رنجش ، بی تفاوتی ، ترس ، خودکم بینی ، عدم تعلق ، بی تکیه گاهی ، بی قدرتی ، شکست ، نا امیدی ، بی ارزشی ، ناتوانی Heart
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، ناظر10 ، حـمـیـد ، ناظر14
#13
بله عمومامصرف برای تغییرحالت ضعف احساسی بودبماندکه گاهی سعی میکردم احساسی راتشدیدسرکوب یاخفه کنم  ولی بطورکلی عمل ازروی احساسات نواقص یامصرف موادبرای این بودکه شرایطی راکه دران قرارداشتم رانمیتونستم درک یاتحمل کنم پس دست به مصرف موادالکل یامواردورفتارهای اعتیادی ونواقص اخلاقی میزدم
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، حـمـیـد ، ناظر14
#14
سلام

--قطعا مصرف مواد بدون دلیل عاطفی یا احساسی نبود ومن برای مصرف همیشه یک دلیل داشتم همیشه بهانه برای مصرف به دلایل مختلف بود عدم توانایی در شناخت احساسات و رفتارها وخشم...
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر14 ، ناظر20
#15
درود برهمدردان بله بیماری اعتیادبرای من یعنی تغییر حالت حالا به هر قیمتی من بخاطر نپذیرفتن احساسات خود وخودرادران شرایط قبول نمی توانستم بکنم یعنی دنیارا باچشم های خود نمی توانستم ببینم وبخاطر جوردیگردیدن عینک تبهمی زدم مثل یک قرص یک دود یک پک یعنی من توان روبه روشدن راباهراحساسی چه شاد چه غم نداشتم وباچیزخاص خودرا ازحالت به حالت دیگرتغییر می دادم حتی بخاطر نشان دادن خوشحالیم باید مواد می زدم یا الکل مصرف می کردم این نشان دهنده غیرقابل اداره بودن زندگی من است امروزهم دارمش فقط رنگش عوض شد می خواهم باچیزهای مثل کلوپ بازی کمنامی شکستن شهوت رانی  ولخرجی زورگوی ......احساساتم راسرکوب کنم  وویرانهای درونم راابادنکنم
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر14
#16
بله خیلی زیادچون من بعنوان معتادعمومادچارهجوم احساسات یاحتی یک احساس که نمیتونم هزمش کنم درکش کنم وباهاش کناربیام عموماازش میترسم وسرکوبش میکنم قبلاباقرص موادالکل الان سیگارسکس ولخرجی و.....
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر14
#17
بله وقتی احساس خودکم بینی دارم قلیون میکشم...احساس گناه سراغم میاد یا احساس حسادت یا رنجش میخوابم یا زیاد توی اینترنت میچرخم یا میرم خونه اقوام که فقط این احساسات رو نبینم
یا شروع میکنم پرخوری...غیبت...تلفن زدن های الکی
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر14 ، ناظر۱۶
#18

سوال41: آيا به خاطر تغيير احساساتم و يا اينكه احساسي را در خود سركوب كنم مواد مصرف ميكردم يا از روی اعتیادم
 عمل مينمودم؟ در اينگونه مواقع سعي ميكردم چه احساسي را تغيير دهم يا سركوب نمايم؟(قدم۱)
هر دوتاش ،یعنی هم از روی اعتیادم که جنبه های مختلفی مثل وسوسه ،اجبار، عادت و وابستگی،داشت عمل میکردم و مواد میزدم ، و هم بخاطر فرار ازاحساساتم (احساس تنهایی،خودکم بینی، قربانی شدن،تـرس،بی ارزشی، حقارت، گناه،خشم،..)و تغییرآنها مواد میزدم .
اینانشان میده که سکان زندگی دست من نبود و اداره ای روی خودم نداشتم .
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر14
#19
بله بخاطر تغییر احساس تنهایی بی ارزشی پوچی غم ترس نگرانی دلهره رنجش وتمام احساساتی که درگیرم میکردموادمصرف میکردم تاسرکوبشون کنم
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، ناظر۱۶ ، ناظر14 ، ناظر۴
#20
  درود

 بله

من همیشه از ناتوانی در کنترل خشم ویا تنهایی مبادرت به مصرف مواد مخدر می کردم.
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر۴ ، ناظر9 ، Darush sistan ، ناظر۱۶ ، ناظر20


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان