امتیاز موضوع:
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سوال 17 :آیا از نگاه به نقش خود در شرایطی که باعث بوجود آمدن رنجش شده ، می ترسم ؟ چرا
#1
سوال 17 :آیا از نگاه به نقش خود در شرایطی که باعث بوجود آمدن رنجش شده ، می ترسم ؟ چرا ؟ 
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر11
#2
بله می ترسیدم چون وقتی نقش خودم را پیدا می کردم دیگر نمی توانستم بد آن شخص را بگویم و حس انتقام از من گرفته میشد پس من نمی خواستم نقش خودم را ببینم و این رنجش را ادامه می دادم .
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، admin.a ، ناظر11
#3
در این سوال اول باید نقش خود را پیدا کنیم و بعد علت ترس برای روبه رو شدن با ان را پیدا کنیم -
پیام سوال : اینکه من به علت های مختلفی از نگاه کردن به نقش خودم می ترسم و تا زمانی که من روبه روی خود نیاستم و نقش خود را بررسی نکنم رنجش در من برطرف نخواهد شد
اغلب ما در مورد اشتباهات خود کوریم همیشه باید یادم باشد که من حق دارم بترسم و اشتباه کنم و اما بعد به اشتباه و ترس خود پی ببرم خیلی مهم است رسیدن به ان نقطه یعنی ازادی برای من
دلایل ترس برای نگاه کردن به نقش خودم :از گذشته یاد گرفتم که هر موقع دروغ گفتم برنده شدم و تنبیه نشدم سرزنش شدن از طرف دیگران اگر نقش خود را ببینم باید بپذیرم و تغییر کنم و دست از ابزارهای بیمارگونه بردارم ترس از قضاوت داشتم و فکر میکردم اگر واقعیت را بگویم و بپذیرم از طرف دیگران طرد می شوم ئ مسخره ام می کنند و یا فکر کنند که من کم اورده ام ترس از دست برداشتن از لذت انتقام و رنجش ترس از روبرو شدن با خود واقعی ام گاهی هم نقش من انقدر درناکه که نمی خواهم اصلا دنبال ان بگردم از اقرار و جبران خسارت می ترسم ترس از تایید نشدن پیش خودم و دیگران و از دست دادن ابزار ها 
پاسخ
 سپاس شده توسط داراب م ، حـمـیـد ، admin.a ، ssaeedg
#4
نگاه کردن به نقش خود یعنی پذیرش
مسئولیت اشتباه یارفتاری که در نتیجه آن باید رها کنیم ، تغییرکنیم وببخشیم، خیلی اوقات چون انعطاف پذیرنیستیم قابل تغییرنیز نیستیم وتمایل به دیدن نقش خودرانیز نداریم ونمی خواهیم مسئولیت اشتباه رفتارمان رابپذیریم، بعضی اوقات ازیک رنجش برای توجیه رفتارهایمان به عنوان یک اسلحه استفاده می کنیم وبنابراین تمایل به رهاکردن وبخشیدن راهم نداریم.

چیزهایی مثل مشورت نکردن ، نوع
رابطه باطرف مقابل ، عدم آگاهی ،مشخص نکردن حد ومرزها ، نوع زندگی معتادگونه، متکی نبودن به خود ، نوع نگرش وزاویه دید نسبت به شرایط رنجش ، شنونده خوبی نبودن ، ترازنامه ازرنجشهای قبلی ننوشتن.
پاسخ
#5
بله.
تمام ترسهام از آینده است.
ترس از اقرار به خطاها
ترس از تغییر
ترس از جبران خسارت
و می ترسم از اینکه بخشیده نشم.
پاسخ
#6
من قبلا به دلیل عدم آگاهی از آرامشی که بعد از پیدا کردن نقش خودم در رنجش ها پیدا میکردم همیشه از نگاه به نقش خودم ترس و واهمه داشتم و یکی دیگر از عوامل ترسم این بود که بعد از پیدا کردن نقش خودم تغییر و ریشه رنجش ها در خودم بود و همیشه از تقصیر به گردن خود انداختن ترس داشتم.✌️
اما امروز با آگاهی که پیدا کرده ام
خیر ..?
چرا که با نگاه به نقش خودم ریشه رنجش هایم را پیدا میکنم و تمام حقیقت ها را می پذیرم که همین امر(پیدا کردن نقش خود و پذیرش حقایق) موجب آرامش در من میشود.✌️
واینکه از اکثر نواقص خود اعم از?خودخواهی ، خودپرستی ، خودمحوری ، حق بجانبی ، توقع ،مقایسه و خیلی نواقص دیگر.....
آگاهی پیدا میکنم و درصدد ترمیم آنها برمی آیم و آگاهی کمک میکند که من راحت تر نواقصم را برطرف کنم.✌️
دراصل وقتی به همه رنجشهايمان
نگاهی صادقانه بندازيم ميبينيم که باعث و بانی همه آنها خودمان بوده ایم و همه آنها درونی است.✌️
ودر اصل ما از خودمان رنجش داريم که دیگران را مقصر میدانیم?
توضیح اینکه ما باید کمال جو باشیم نه کمال طلب.?
چرا که کمال جوی باعث میشود من خودم را به عنوان یک انسان بپذیرم و فروتن شوم.✌️

رنجش احساسی است که ماندگار است و هر زمان در شرایط آن قرار میگیریم رنجش عود میکند
پاسخ
#7
خیر
من دقیقا به دنبال نقش خود هستم.
چه چیزی یا چه کسی باعث رنجش من شد مهم نیست
مهم این هست که من کجای قضیه بودم
من چه کار باید می کردم
یا چه کار نباید می کردم
باید شرایط را به یاد بسپرم
تا در موارد مشابه همان رفتارها را انجام ندهم
یعنی حالا دیگه من سلامت عقل دارم
یک اشتباه را دوباره انجام نمی دهم که بخواهم انتظار نتیجه متفاوت داشته باشم
وقتی به نقش خود آگاه شدم
می دانم که موقع قرار گرفتن در شرایط، همان رفتار گذشته را تکرار نکنم.
پاسخ
#8
با سلام....
با دیدن نقش خودم متوجه الگوهای رفتارهایی پوسیده و نخ نما شده خودم میشوم ، من عادت دارم در هر اتفاق دنبال مقصر بگردم و نقش دیگران را پیدا کنم ، با دیدن نقش خودم بدهکار میشوم در حالیکه همیشه از آدمها طلبکار بودن ، از جبران خسارت میترسم ، چون فهم و درک خودم رو واقعیت محض میدانستم ، از قضاوت دیگران میترسم ، از بخشیدن طرف امتنا میکنم چون میگویم طرف باید درد بکشد ، در حقیقت از نگاه کردن به نقش خود میترسم چون از تغییر میترسم.

در واقع از مسئولیتی که بعداز فهمیدن نقش خودم باید داشته باشم میترسم.
پاسخ
#9
اکثر مواقع بله چون می ترسم عامل این رنجش خودم باشم وبا کارکردن مرتب قدم ها فهمیدم که اکثرا به خاطر توقعات خودم است که دچار رنجش می شوم  واگرهرکس را همانطور که هست قبول کنم کمتر دچار رنجش می شوم وبرای درک این چیزها بایدبه طور مرتب قدم کارکنم ودرجلسات بهبودی شرکت کنم تا بتوانم تجربیات وراهکار گرفته وبا اجرای آن کمتر دچار رنجش بشوم Heart
پاسخ
#10
سلام 
بله
 من عادت ندارم خودم را مقصر بدانم واگر این کار را انجام دهم بدهکاراحساس وافکار خودم  می شوم.بهترین راه انداختن مشکلات گردن دیگران است.من برای خودم یک دیوار را متصور می شدم که هیچ چیزی من در آن نقش ندارم.
پاسخ
#11
بله الان میترسم که دیدگاهم اشتباه بوده باشه
نقشم اعتیادی وخودمحورانه باشه
خودم اشتباه کرده باشم من ازنگاه بخودونقشم 
همیشه ترسیده ام
پاسخ
 سپاس شده توسط یثنا
#12
عمومابله میترسم چون گاهی خودم میدونم ایرادازمن بوده گاهی میدونم تندرفتم 
ازشدت بیماری ودیوانگی خودم میترسم گرچه درظاهرنشون نده ولی ترس تواینکه مقصرمتهم شرمنده پشیمان خجالت زده بشم هست من مغرورم وپرتوقع وهمیشه حق بجانب ازببخشیداشتباه کردم ایرادازمن بودواین جورصحبتهابیزارم واوناروضعف میدونم عموماانکارباعث میشه درک مطلب ودیدن تمام اوضاع برام ممکن نباشه
پاسخ
 سپاس شده توسط یثنا


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان