امتیاز موضوع:
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سوال 24 : چه کسی یا چه چیزی احساسی را در من برمی انگیخت ؟ آن احساسات چه بودند ؟
#1
سوال 24 :  چه کسی یا چه چیزی احساسی را در من برمی انگیخت ؟ آن احساسات چه بودند ؟ در چه موقعیتی بودم ؟ نقش من در هر یک از آن شرایط چه بود ؟ 
پاسخ
#2
رئیسم
احساس سوء استفاده و قدر نشناسی
در موقعیتی که با قبول مسئولیت و زیاد شدن کار و مسئولیت توقع تشکر و پاداش داشتم
نقش کسی که دچار ظلم شده و گیر یک آدم قدر نشناس افتاده
پاسخ
#3
قسمت اول سوال :اشخاص : جنس مخالف فامیل همسایه ها مردم عادی-  کسانی که از انها رنجش دارم رفتار اشخاص دوستان نزدیک راهنما رهجو همسر و خانواده همکاران خودم و رفتارهایم -
ارگانها: که از انها رنجش دارم مثل ( پلیس
دادگاه نهادها بسیج و غیره )
چیزها : فوتبال
فیلم های مختلف ماشین و خانه و مادیات گوش دادن به موسیقی مذاهب و مکاتب مختلف خداوند
قسمت دوم سوال » ان احساسات چه بودند ؟ به سوال 1 بخش احساسات مراجعه شود
قسمت سوم سوال : موقعیت من : زمانی
مکانی روحانی احساسی جسمانی عاطفی روانی ایا زمان و مکان موقعیت مناسب بود ؟ چه چیز را یادم می اورد ؟
قسمت چهارم سوال : نقش من : خود محوری
خودمشغولی خود محق دیدن خودخواهی توقع و اصرار ورزیدن و عصبانیت و جنگ واکنشهای نا معقول به احساسات بروز دادن احساسات به شکل نا سالم - 
پاسخ
 سپاس شده توسط admin.a ، داراب م ، ssaeedg ، admin1 ، حـمـیـد
#4
تمام افراد یا رویدادها یی که احساسات مرا برمی انگیختند ، چون در مواجه شدن با آنها شناخت و راهکاری نداشتم، جاهایی که مسلط برآن احساس می شدم به کام خود و لذت جویی ام از آن بهره می بردم و اگر آن احساس فراتر از انتظار من بود معمولا در بروز عملکرد در مقابل آن احساس  ترس بسراغم می آمد .قسمت سوم سئوال - تنها نقش من به اجرا گذاردن آن احساس بود بدون در نظر گرفتن پیامد آن.
پاسخ
#5
کسانیکه شرایط زندگی شون از من بهتر بود باعث می شدند احساس حقارت کنم
پول و قدرت و شهرت شون احساس طمع و حسادت رو در من بر می انگیخت.
یا کسانیکه شرایط شون از من پایین تر بود باعث می شدند که احساس غرگی کنم و داشته هامو با نداشته هاشون مقایسه کنم.

من در هر دو حالت در موقعیت مقایسه بودم و عده ای رو با بدگویی در موردشان پایین می آوردم و خودم رو با ادعای کار درستی بالا می بردم.
پاسخ
#6
این سوال شامل سه چیز میشود1-اشياء...2--حیوانات..3--انسان..?

اشیاء مانند? مثلا من میخوام تلویزیون برای مغازه ام خرید کنم اما وقتی خرید میکنم احساس ترس به سراغم میاید?(میترسم نکند مارکش خوب نباشد--نکند فروش نرود و ....)بنابراین این اشیاء که تلویزیون است? احساساتی همچون? ترس از دست دادن --ترس از آینده --احساس قربانی شدن و خیلی احساست دیگر را در من برمی انگیزد.✌️
حیوان?مثلا نگاه کردن به حیوانات هر کدام از آنها (بسته به نوع دید من به آنها از لحاظ قدرت ،ضعف ، زیبایی دارند)? احساسی را در من برمی انگیزند?مثلا شیر احساس قدرت ، شهامت ، فرمانروایی ، غرور و احساس سلطه گری را در من برانگیخته میکند یا سگ احساس وفاداری را در من بر می انگیزد.✌️
انسان?دیدن و فکر کردن در مورد انسانها هم هر کدام احساسی را در من بر می انگیزند ?مثلا از کسی که رنجش دارم با دیدن ، فکر کردن یا شنیدن اسمش احساساتی همچون? نفرت ،تنفر ،کینه و غیره را در من بر می انگیزد ...یا دیدن جنس مخالف و کنترل او موجب میشود که احساساتی همچون?شهوت ، نا امیدی ، حقارت ، خلاء نارضایتی ، پرخاشگری ، عصبانیت ، خشم ، بی تفاوتی نسبت به خانواده و خیلی احساسات دیگر را در من بر می انگیزد.✌️
مثلا آدم های مذهبی احساس تنفر و حسادت را در من برمی انگیزند?
و اینکه چیزهای مثل اشخاص ثروتمند- موادمخدر-کارمندان-پلیس-قاضی-روحانی-خانه خلوت-عروسی ها-شهرهای غریب-فصول سال-شب ها-جمعه ها-قبرستان و غیره.....هرکدام احساساتی را در من بر می انگیزند.✌️
توضیح اینکه احساس شادی موجب امیدواری ، خوشبختی ، انسان بودن ، باجمع بودن ، جوانب و ......میشود .✌️
احساس بدبختی موجب بدبینی ، توهم ، انزوا ، نا امیدی و .میشود.✌️
سوال میگوید هر چیزی میتواند احساسات تو را تحت تاثیر خود قرار دهد?
در چه موقعیتی بودم ؟?
زمانیکه در شرایط قرار میگیرم و کنترل میکنم?(توضیح اینکه من قرار نیست هر زمان خواسته یا ناخواسته در شرایطی قرار میگیرم تحت تاثیرآن قرار گرفته و کنترل کنم بلکه باید ترک موقعیت و احساسم را بیان کنم).✌️
نقش من خودآگاه یا ناخودآگاه بوده است که بستگی به صداقتی دارد که من با خودم دارم?
 مثلا:?من زمانی میدانم به فلان مکان بروم تحت تاثیر آن مکان قرار میگیرم و احساساتم را جرعه دار میکند و میروم اینجا نقش من ناصادقی با خودم هست چون آگاهانه به آن مکان رفته ام.✌️
ناخودآگاه مثلا من ناخواسته در یک شرایط قرار میگیرم که باید سری ترک موقعیت کنم? (که این  قویترین ابزاری است که من در انجمن بدست آورده ام)✌️
.اگر ترک موقعیت نکنم طبق شرایطی که در آن قرار گرفته ام شکل میگیرم در اینجا نقش من کنترل ،بی تفاوتی و خودفریبی است.?
و در نهایت در بیشتر جاها نقش من توقع ، افراط و تفریط ، کنترل ، بی حوصلگی ، بی تفاوتی و .......بوده است.?
و نقش من بستگی به شرایط آن احساس و موقعیت دارد✌️
پاسخ
#7
با سلام....
NA در مورد احساسات بشری و عادی کاری نمیتواند انجام بدهد ما انسان هستیم و احساسات بشری متفاوتی را تجربه میکنیم. اما برای اینکه بار انجمن را کم کنیم، فقط باید احساسات بیمارگونه برانگیخته شده ام را بنویسیم.
مثلا ما در مقابل بستگان ، همکاران ، خانواده مان همیشه متعصبانه برخورد میکنیم.
تعویض شغل ، عروسی کردن ، طلاق ، تعویض راهنما ، مرگ عزیزان میتواند احساساتی در ما برانگیزد.
اگر چیزی یا کسی احساسی در ما بوجود میاورد ما نباید دنبال آن چیز یا شخص برویم بلکه به احساساتمان توجه کنیم.
مثلا از من انتقادی میشود که مستقیما به یکی از احساسات من خورده حالا از اینجا به بعد دردسر من شروع میشود که میخواهم از خودم دفاع کنم چون احساس خیطی یا حقارت به من دست داده شروع میکنم به استفاده از ابزارهای بیماری مثل ترور طرف ، مسخره کردن طرف ، یا گرفتن رنجش.
تعریف شخصی من از احسات: تجربه کردن حالتی که حاصل برداشت من از یک اتفاق که آنهم بر آمده از باور و اعتقادی که نسبت به آن اتفاق دارم. یعنی اگر باور من بگوید اگر از تو انتقاد شود باعث کوچک شدن تو میشود من احساس ناخوشایندی نسبت به آن شخص و خودم پیدا میکنم نقش من در آن شرایط اینستکه فروتنی بخرج نمیدهم مقاومت میکنم خودم را نمیپذیرم اگر مقاومت نکنم شعورم فعال میشود و شعور یعنی تشخیص احساس واقعی از غیر واقعی.
پاسخ
#8
بسته به موقعیت احساسات متفاوتی در من بر.ز می کرد مثلا در برابر فرزندان وفامیل های نزدیک نقش یک رهبر وهدایت کننده و در موقع نیاز یک آدم متعصب در جامعه به عنوان ک آدم خیرخواه وخانواده و مردم دوست و مهربان وپیش افرادضعیف تر از خودم به عنوان یک فرد قوی و همه چیز دان و در برابر افراد قوی تر از خودم در صورتی که نمی توانستم بر او پیروز شوم حس یک آدم مظلوم که در حقش ظلم شده وهمیشه این حس در من وجود داشت که حق من را همه پایمال می کنند ومن به حق خودم نرسیدم که البته اینها مربوط به گذشته می باشند Heart
پاسخ
 سپاس شده توسط admin1 ، حـمـیـد
#9
هرکس وهرچیزدرمن یک احساس بوجود
میاره
حتی عوامل درونی یاخاطرات
وضعیت روحی وروانی منه
که شکل وفرم احساس رابرام
مشخص میکنه
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، یثنا
#10
عموماوقالباکسانی یاچیزهایی درمن احساس ماندگاروقوی ایجادمیکنندکه من نسبت به ان چیزویاکس واکنش ویاخاطره دارم وچیزیودرذهنم تداعی میکنند واکنش من نسبت به هرچیزی میزان اعتیادمرانسبت به ان چیزمشخص میکند
بعنوان معتادبامنفی نگری وگرایش اعتیادی بیشتراهنگهای زمان مصرف اسمهاوجاهای خاص عکسهای قدیمی بوهای تحریک کننده روزهای تعطیل هوای ابری واینجورچیزهااحساسات دل گیری حس تنهایی عم وقصه گاهی وسوسه ورنجشودرمن زنده میکنند
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، یثنا


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان