امتیاز موضوع:
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سوال 33 : چگونه در برابر ترسهایم عکس العمل منفی و مخرب داشته ام ؟
#1
سوال 33 :  چگونه در برابر ترسهایم عکس العمل منفی و مخرب داشته ام ؟ 
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر11 ، ناظر9
#2
بادعا وکمک از خداوند بزرگ آنها را اول باید با راهنما یا اهل فن درمیان بگذارم وآنها را کاملا شناسایی کنم نباید از آنها فرارکنم باید با آنها روبرو شوم وآنها را حل کنم نباید آنها را سربسته رها کنم چونکه گره ایی هستند در زندگی ام و هر وقت رو شوند آرامشم را میگیرند
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر11 ، ناظر9
#3
در گذشته مواد مخدر مصرف می کردیم امروز دروغ گفتن دعوا دیگران را ازار دادن صدمه زدن غیبت کردن قضاوت فرار مسئله اصلیس را رها کردن یاس و انزوا خود زنی خود ازاری بر خلاف ارزشها و اعتقادات حرکت کردن فرافکنی بد دهنی از شدت ترس ناتوان می شویم توطئه چینی می کردیم زندگی دیگران را بر هم می زدیم برای حفظ خود همه را له می کردیم تقلب می کردیم کسانی را که برای ما ارزش قائل بودند فراری دادیم -
برای مثال از تنهای می ترسیم بنابراین دیگران را استثمار می کنیم و افراد را به خود وابسته می کنیم تا از احساس تنهایی اجتناب کنیم
پاسخ
 سپاس شده توسط داراب م ، admin.a ، حـمـیـد ، ناظر11 ، Iraj_z ، ناظر9
#4
معمولا بابوجود آمدن یک ترس به جای
اینکه یک کاری برای ازبین بردن آن انجام
دهیم عکس العمل منفی ومخرب راانجام
می دهیم که باعث شدت گرفتن آن ترس
می شود.مثل مخفی کردن وانکارترس ،کنترل وقضاوت ، فرارازاحساس به روش های مختلف ، خسارت زدن به دیگران ،خراب کردن دیگران ، افراط یا تفریط ،محبت بیجا ، دلسوزی ، عصبانیت افراطی ،تنبلی وانجام ندادن مسئولیتها ، بی انضباطی ، ناصادقی ، سرزنش دیگران ،انتقاد یااعتراض ، پند ونصیحت ، زیرپاگذاشتن ارزشها ، خود آزاری وخودمشغولی ومظلوم نمایی .
پاسخ
#5
با غرور رفتار هامو توجیه می کنم.
با طمع زیاده خواه میشم.
با خشم رو دیگران آوار میشم.
با شهوت به لذت جویی می پردازم.
پرخوری می کنم.
با حسادت از شرایط خودم و دیگران ناراضی هستم.
و با تنبلی روزمرگی هامو به تعویق میندازم.
پاسخ
#6
قبل از پاسخ به سوال چند مطلب را در مورد ترس یادآورم میشوم تا به اصل مطلب برسم.??
ریشه ترس?کار غلط ، نداشتن اعتماد بنفس ، بی ایمانی..
انواع ترس?دلشوره--دلهره و دلواپسی

چه زمانی من ترس از قضاوت 
دارم ؟?
زمانی که آدرس غلط از خودم بدهم یا کار غلط انجام میدهم.?
بنابراین من زمانیکه صادق باشم و کارم را به درستی انجام دهم ترس ندارم?
از روی ترس با خانواده ناصادقی کردن موجب آموزش غلط برای اعضای خانواده میشود.و همچنین از روی ترس از خود آدرس غلط دادن موجب تخریب روابط میشود✌️
ترس از آینده ?در مورد چیزی فکر میکنی که وجود خارجی ندارد و آنها توهم است...?
آینده ی اگر باشد حرکت امروز من است پس ترس بی معناست...?

ترس یک امر بدیهی و درست است البته تا زمانیکه با افراط و تفریط همراه نباشد.?
بهترین راهکار رهایی از ترس کار درست در لحظه ی درست است.?
یعنی زمانی من کارهای الانم را به درستی انجام دهم ترسی از آینده ندارم مثلا?(امروز وقتی من در معامله هایم حساب شده چک بدهم ترس از برگشت آنرا در آینده ندارم ولی اگر همینجوری و بدون برنامه ریزی چک بدهم همیشه ترس از عدم پاس آن دارم)..?
ترس مثل سایه ای است که از هیکل و جسم خود بزرگتر است..بنابراین ما باید ترس های تزریقی ، القایی و تقلیدی را بشکنیم..✌️

حالا واکنش من در مقابل ترس هایم?
انزوا و گوشه گیر--انکار احساسات --عصبانیت و پرخاشگری--عدم مسئولیت پذیری--ماسک زدن--دروغگوی--مظلوم نمایی--باج دادن--کوتاه آمدن از حق و حقوق خود--کلک زدن--آزار و صدمه زدن به دیگران?
درگیری و سواستفاده از دیگران--عدم مسئولیت پذیری--انجام دادن کارهای خودمحورانه و خودخواهانه?
بی قراری--تملق گویی--پرحرفی و بی ربط حرف زدن--راضی شدن به حداقل ها--فرار از واقعیت ها--حماقت کردن--عدم دفاع در مقابل واقعیت ها?
اعتماد نکردن--اعتماد بی مورد--فحاشی--کتک کاری کردن--استفاده از نواقص--خودارضایی--غیبت--تهمت--غرور--خاموش کردن گوشی یا رد تماس--نیمه کار گذاشتن کارها و خیلی چیزهای دیگر...?
در اخر رفتار از روی ترس موجب درگیری ، رنجش ، تخریب ، بددهنی و ناصادقی در من میشود
پاسخ
#7
با سلام....
اجازه میدهم از من سوءاستفاده شود یا از دیگران سوءاستفاده کنم ، مثلا میترسم برای خدمت به من رای ندهند بخاطر آن دروغ میگویم ، تقصیر را به گردن دیگران می اندازم ، بخاطر دفاع از خودم من زودتر حمله میکنم ، خود ارضایی برای فرار و غیره

بعضی ترسها واقعی اند مثل: از کار افتادگی ، جنگ ، سیل ، تصادف ، تنها شدن ، بیکار شدن ، اشتباه کردن ، پیر شدن و غیره بجای پذیرفتن اینها کارهای احمقانه انجام میدهم.
ترس معقول وسیله برای خویشتن داری و حفاظت و مراقبت است اما ترسهای غیر واقعی و نا معقول بازدارنده اند و قدرت حرکت به جلو را میگیرند.
پاسخ
#8
درگذشته برای مخفی نگه داشتن ترس هایم مواد مخدر مصرف می کردم ، فرار می کردم ،باعث خسارت به دیگران می شدم ، واقعیت ها را انکار می کردم ،دیگران راقضاوت کرده و سعی در کنترل آنها داشتم ولی شکرخدا الان که در برنامه هستم سعی دارم باکمک گرفتن از خداوند مهربان ونیز راهنما واصول انجمن سعی در روبرو شدن و از بین بردن ترس هایم رادارم چون می دانم که باید با ترسهای غیرواقعیم روبرو شده وآنها را ازبین ببرم Heart
پاسخ
#9
_شدت خشم وعصبانیتم نسبت به خودم ودیگران بسیاربالارفته وشدت میگرفت گاهی اوقات اقدام به شکستن چیزی ویاخودزنی وخودآزاری میکردم خودمحورمیشدم ومیخواستم انتقام ترسهام وترسوبودنم رو ازدیگران بگیرم گاهی اوقات هم مظلوم نمایی میکردم آرامشم رابکلی ازدست میدادم وسرشارازکینه ونفرت ورنجش میشدم خصوصا نسبت به کسانی که خنده رو وشجاع ونترس بودند دروغ زیادمیگفتم بدقولی میکردم باج سیبیل میدادم تاهمه بگن من کارم درسته وخیلی اوقات هم از جمع کناره گیری میکردم وخیلی کم درجمع حاضرمیشدم چون فکرمیکردم دارندمنو کنترل میکنن منم دیگران روکنترل میکردم تانقطه ضعف هایشان راپیداکرده وآنهاراسرزنش کنم درموردشان قضاوت کرده وبه آنهاتهمت ترسوبودن میزدم یکسره درفرافکنی بودم روابطم داغون شده بود وخودم گوشه گیرومنزوی ،برای فراراز ترسهام وروبرونشدن با آنهاکارهای دیوانه وار انجام میدادم مثلا همیشه باخودم چاقوحمل میکردم خودفریبی وناصادقی میکردم همیشه ماسک میزدم ویکسره درتوجیه وبهانه بودم باخودم جنگ داشتم وهمیشه حال واحساسم خراب بود چون نمیتوانستم خود ترسویم رابپذیرم پس همیشه درحال مقایسه کردن خودم با دیگران بودم انکار یعنی همین?
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، حوریا ___Bu ، حـمـیـد
#10
خودفریبی تهمت زدن قهرکردن دعوا
مصرف موادقرص الکل رفیق بازی ماسک زدن
فرارخودزنی ترک کار
رفیق بازی فروش زندگی سکس افراطی....
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، یثنا
#11
حمایت کردن افکار خراب بیمار گونه که همش به من دستور فرار از واقعیت را میداد،مثال امروز که من زندانی هستم و با قید وثیقه در بیرون به سر میبرم اگر از من خواستن به زندان بسته برگردم غیبت کنم و برنگردم یا ابلاغیه ای امد به دادگاه نروم
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد
#12
هنگام ترس همیشه بدترین هیجانی ترین وبی عقلانه ترین تصمیماتومیگیرم اونم درجاوبدون هیچ فکرومشورتی یاسریعاازموضع خودم عقب میکشم خودخوروخودکم بین میشم امتیازبی جهت میدم کوتاه میام بی دلیل ونمیتونم ازخودم وحقم دفاع کنم یابرعکس عصبی وپرخواشگرمیشم همچیوبهم میریزم اوضاعوازانچه هست خیلی خیلی بدترش میکنم قهرمیکنم خودخوری دیگرازاری فرارمصرفرسیگارالکل قصرویابهرحال یکارافراطی انجام میدم
پاسخ
 سپاس شده توسط یثنا


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان