امتیاز موضوع:
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سوال37: ترس از آزارشدن یا صدمه خوردن ، چگونه بر روی دوستیها و روابط رومانتیک من اثر
#1
سوال37:   ترس از آزارشدن یا صدمه خوردن ، چگونه بر روی دوستیها و روابط رومانتیک من اثر گذاشته است ؟ 
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر6
#2
من وقتی در یک رابطه رومانتیک قرار می گیرم بسته گی به منافع خودم دارد اگر آن چیزی که در آن رابطه گیر من میاد لذت بیشتری از صدمه ای که شاید بخورم باشد آن رابطه را حفظ می کنم ولی اگر چیزی لذت بخش برام نداشته باشه آن وقت که به صدمه آن فکر می کنم و رابطه را به هم می زنم .
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر11 ، admin1 ، حـمـیـد ، ناظر6 ، ناظر10
#3
به خاطر تجارب بد و تلخ بچگی که همیشه در دوستیها یا از من سواستفاده شد و یا ازار دیدم و یا صدمه خوردم در ذهنیت من یک سری باورهای غلط نقش بست مثلا رفاقت قصه تلخی است که به افسانه ها پیوست و ذهن من پیرو این اعتقادات و ترسهای که دارم من را دچار این باور کرده است که دیگر به کسی نزدیک نمی شوم به خاطر اینکه کم نیاورم و یا از من سواستفاده نشود دو موضوع اصلی که باعث ترس در من  می شود قضاوت و پیش داوری است تر ساز صدمه خوردن باعث می شود رابطه را قطع کنم دوری کنم فرار کنم احساساتم را مخفی کنم ماسک بزنم عشق دروغین بدهم ظاهر سازی و محبت تزویری بروز بدهم
پیام سوال : ما همانگونه که بدون ترس و البته از روی اجبار رابطه با راهنما را تمرین کردیم  و جوالب گرفتیم می توانیم دوستان خود را با هدف مشخص و حد و مرز یک شخصیت مورد قبول تعریف کنیم بدون اینکه اجازه دهیم مورد سو استفاده قرار بگیریم یا صدمه بخوریم
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر6
#4
ترسی که ریشه‌ي اصلی بیماری من بوده همیشه در ایجاد روابط برای من مشکل‌ساز بوده.

گاهی برای دوستی‌هایمان به جهت ترس از آزار ديدن و صدمه خوردن نقشه‌هایی معتادگونه می‌کشیديم، مثلاً اگر کسی محبّت بیش از حد می‌کرد به‌طور سریع قضاوت می‌کردیم و طوری عمل می‌کردیم که موجب دور شدن آن شخص از ما می‌شد.

خیلی از دوستی‌هایمان به خاطر ترس از آزار ديدن و صدمه خوردن مدّت کوتاهی بیشتر دوام نداشت چون رفتار ما سالم نبود. در هر دو صورت ما دچار یک سری از احساسات می‌شدیم بنابراین باید به دنبال این بگردیم که احساس واقعی است یا غیرواقعی نداشتن درك درست از واقعيت باعث مي‌شود که هنوز اتفاقی نیفتاده رفتارمان تغییر ‌کند.

در دوستی‌هایی که با زیربنای ترس است.

ترس از من چیزی می‌سازد که من نیستم و تحت تاثیر رفتار معتادگونه یا احساسات قرار خواهم گرفت.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، admin1 ، ناظر6
#5
ترس از اینکه دوستانم با پول و قدرت و شهرت شون یا اینکه زیرکانه بخوان به حریم خصوصی من نفوذ کنند و بهم نارو بزنند.
ترس از اجتماع که باعث میشه اوضاع و شرایط رو کنترل کنم و اختیارات فردی رو از روابط زناشویی و روابط عاشقانه ام سلب کنم.

ترس از اینکه مورد قضاوت قرار بگیرم و بهم برچسب خساست بزنند هزینه های بالایی رو متقبل میشم.

ترس از دست دادن لذت سکس یا نارضایتی طرف مقابل که باعث میشه به موادمخدر یا محرک رو بیارم.


همه این ترسها که نوشتم عامل لغزش من در بهبودیم شد.

روابطم با دوستان تیره و تار شد
و روابط رومانتیکم با سردی ملایم بهم خورد.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، admin1 ، ناظر6
#6
گاهی برای دوستی‌هایمان به جهت ترس از آزار ديدن و صدمه خوردن نقشه‌هایی معتادگونه می‌کشیديم، مثلاً اگر کسی محبّت بیش از حد می‌کرد به‌طور سریع قضاوت می‌کردیم و طوری عمل می‌کردیم که موجب دور شدن آن شخص از ما می‌شد. خیلی از دوستی‌هایمان به خاطر ترس از آزار ديدن و صدمه خوردن مدّت کوتاهی بیشتر دوام نداشت چون رفتار ما سالم نبود. در هر دو صورت ما دچار یک سری از احساسات می‌شدیم بنابراین باید به دنبال این بگردیم که احساس واقعی است یا غیرواقعی نداشتن درك درست از واقعيت باعث مي‌شود که هنوز اتفاقی نیفتاده رفتارمان تغییر ‌کند. در دوستی‌هایی که با زیربنای ترس است. 
ترس از من چیزی می‌سازد که من نیستم و تحت تاثیر رفتار معتادگونه یا احساسات قرار خواهم گرفت.

در گذشته به دلیل عدم مدیریت در روابط و سوءاستفاده دیگران(که ریشه در انتخاب ناصحیح من داشته)در زندگیم روابط رمانتیکی ام کمتر واقعی بودند.?
 به همین دلیل دید من نسبت به روابط رمانتیک منفی شده بود و امروزم هم همان دید گذشته (نسبت به روابط رمانتیک)روی روابط من تاثیر گذاشته است.?
من باید فرق بین رابطه ی رمانتیک واقعی و غیر واقعی را بدست بیاورم تا بتوانم در این مورد(روابط) انتخاب صحیح داشته باشم..?
همیشه در ایجاد روابطم ترس وجود دارد اما من باید به این درک برسم که در ایجاد رابطه انتخاب درستی داشته باشم که ناآگاهانه رابطه ای برقرار نکنم که موجب شود روی رابطه های دیگرم تاثیر بگذارد که بدون دلیل رابطه هایم(رابطه های درست)را با دیگران به هم بزنم.?
 رابطه های غلط گذشته و حتی امروزه ی من نوعی ترس را در وجود من کاشته که همیشه مرا محدود میکند و هیچ وقت اجازه نداده و نمیدهد که رابطه ی جدیدی ایجاد کنم? 
چرا که من در گذشته رابطه های نا آگاهانه ای گذاشته بودم که همین نا آگاهی موجب سوءاستفاده دیگران از من شده بود که امروز موجب ترس در من شده است✌️

روابط رومانتیک براساس نیاز های نفسانی و انتظارات مادی بنا می شود ?
  چون دارای کمال ظاهریست و از طرف مقابل چشم داشت های نفسانی و مادی می رود همواره با ترس است..?
ترس از اینکه مبادا در ایجاد یک رابطه خواسته ی من برآورده نشود...?
ترس از اینکه نیت شووم من برملاء شود?
ترس از اینکه نقاب و ماسکی که زده ام برداشته شود و خود واقعیم دیده شود?
?(مثلا من در برقراری یک رابطه جوری دیگر خودم را معرفی کرده ام و الان می ترسم طرف به خود واقعیم پی ببرد)?
ترس از اینکه مورد آزار روحی ، روانی ، جسمی ، مالی و احساسی قرار گیرم?
ترس از اینکه نکند درخواست مالی از من شود??
(میترسیدم با کسی رفیق بشوم چون میگفتم نکند بهم بگوید پول میخواهم)..?
بنابراین تمام این ترس ها به خاطر این است که من متحمل درد و اندوه نشوم از این رو این گونه دوستی ها و روابط متاثر از روابط معتادگونه است ...?
این گونه ترس (ترس ایجاد رابطه) پیوسته از کودکی تا امروز بوده است که مرا آزار داده است .زیرا از تجربه کردن آن می ترسم...?

ترس و توقع باعث برهم زدن خیلی از روابط در ما شده اند مثل:??
ترس از اینکه مورد سوءاستفاده قرار گیریم--ترس از اینکه توقعاتمان برآورده نشود یا اینکه من توقع طرفم را برآورده نکنم..?

ناگفته نماند که دوستی حقیقی و عشق حقیقی هیچ تضادی ندارند?
?(یعنی اینکه طرف مقابل را به خاطر خودش دوست داشته باشی)
و اگر رابطه ی غیر از این باشد نه دوستی است نه عشق بلکه فقط نیاز نفسانی است
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، admin1 ، ناظر6
#7
با سلام....
ترس از تصورات من سر چشمه میگیرد.

بدلیل عدم آگاهی ، آموزه ها و آموزش غلط ، محیطی که در آن شخصیتم شکل گرفت و تجربه های تلخ و ناموفق و شکستهایی که خوردم تاثیر منفی و عمیقی روی شکل دادن یک رابطه در من گذاشت که حتی اثرات آنرا امروز هم در وجودم میبینم.
تعریفی که من از رابطه دوستی و رابطه رمانتیک برای خودم دارم معمولا اینطور است که باید بیشتر نیازهای مرا تامین کند.

مثلا اگر از طرف مقابل انتقاد کنم اسمش را کمک میگذارم اما اگر طرف از من انتقاد کند آزار میبینم گاهی با نه مشکل دارم و آزار میبینم اگر طرف هم نه بگوید باز هم آزار میبینم و باعث میشود بیمارگونه رفتار کنم
یکی از مواردی که باعث اذیت و آزار من میشود پیش داوری در مورد آن شخص است و برای اینکه مورد سوءاستفاده یا آزار قرار نگیرم از قبل گارد میگیرم.
ترس از سوءاستفاده باعث میشود تا احساس واقعی خودم را بروز ندهم مثل گفتن دوستت دارم.
همانطور که از روی ترس قاطعیت نشان دادن کار نمیکند از روی ترس دوست داشتن هم کار نمیکند مثلا بخاطر ترس بطرف مقابل باج  دهیم 
مثل باج دادن به اعضای خانواده یا ترس از نه گفتن بخاطر از دست دادن.


در هر رابطه ایی اگر قاعده ، قانون ، عقلانیت ، روحانیت به همراه عشق صداقت ، همراه با آموزش وجود نداشته همیشه در حال آزار دیدن و آزار دادن خواهیم بود.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، admin1 ، ناظر6
#8
با سلام
درگذشته ودرزمان مصرف رابطه های من فقط برای سواستفاده کردنم بودیا دیگران ازمن سواستفاده می کردند وچه هزینه هایی که من بابت حفظ این رابطه ها پرداخت کردم مثلا ازترس اینکه رفقایم به من برچسب خساست نزنن دردورهمی ها وتفریحات ولخرجی میکردم واکثرهزینه ها پای من بود یابرای دوست نگه داشتن یک جنس مخالف فقط خرج می کردم ازترس اینکه فامیل خودم یاخانمم برچسب خساست بززنددرمراسمات وتفریحات ولخرجی می کردم ویا ازترس اینکه نگن که ازرفاقت بادوستانش سواستفاده میکنه بهترین موقعیت های زندگی برای تشکیل خانواده را از دست دادم ومی شودگفت که بخاطر ترس از قضاوت دیگران زندگیم را ویران کردم ونتوانستم هیچ موقع در زندگیم خودواقعیم باشم وبرای دیگران زندگی کردم ولی خدارو شکربعدازپیوستن به انجمن معتادان گمنام دارم سعی می کنم باکک گرفتن از خداو راهنما واستفاده از تجربیات شما دوستان طریقه درست زندگی کردن رایاد بگیرم Heart
پاسخ
 سپاس شده توسط admin1 ، حـمـیـد ، ناظر6
#9
ترس ازرهاشدن نفردوم بودن ترسدازکم
دیدهدشدن به اندازه کافی
محبت ندیدن ترس ازرسوایی
ترس ازدرخواستهای طرفدمقابل
ترس ازموردسواستفاده مالی
جسمی روحی روانی اعتباری....
باعث میشه رابطه رابهم بزنم
ترس ازخیانت و....
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر6 ، ناظر10
#10
سلام
 
 اعتماد در مسائل مالی باعث خسارات زیادی به من شده- در زمینه شغلی هم نیز عدم اعتماد وکارهایی که همکاران من برای خراب کردن من انجام دادند باعث این نگرانی شده است...
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر6 ، ناظر10
#11
بله این احساس همیشه باعث عدم صمیمیت من بادیگران شده همیشه فکرمیکنم هرکی میادسراغم میخادچیزی ازم بکنه ببره یاازکارم سردربیاره یاحتمابخاطرچیزی اومده سراغم تواعتمادمشکل دارم وازصمیمیت میترسم خصوصاتوبهبودی ترس ازموردسواستفاده قرارگرفتن دارم حالی مالی حرفی یاهرچی واین جلوخیلی روابطمومیگیره وبازمیل بتنهایی پیدامیکنم گاهی میگم ادماترسناکندوازاین مواردبسیاره
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، حـمـیـد
#12
ترس از اینکه من لذت نبره تو رابطه جنسی ..در من رفتاری تولید میکرد که رو می آوردم به مصرف مواد....
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، حـمـیـد


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان