۱۳۹۹/۴/۲۸، ۱۲:۲۸ عصر
گاهی برای اینکه تایید شوم گناه دیگران را گردن میگرفتم و خود را یک فداکار جلوه میدادم. در آن لحظه چون تایید میشدم احساس خوبی داشتم ولی بعد که عنوان میشد یا آن شخص به روی خودش نمیآورد احساس یک قربانی سلاخی شده به من دست میداد. سادهلوحی، زودباوری، دلسوزی همیشه موجب میشد من پلهای باشم برای ترقی دیگران چون احساسات دیگران را برتر از احساس خود در نظر میگرفتم. امروز سعی میکنم از روی نقايصم برای دیگران دلسوزی نکنم تا پوچی به سراغم نیاید.
توقع در مورد کسانی که نسبت به آنها احساس میکردم خیلی عشق خرج کردهام بالاترین احساس قربانی بودن را در من زنده میکنند.
توقع در مورد کسانی که نسبت به آنها احساس میکردم خیلی عشق خرج کردهام بالاترین احساس قربانی بودن را در من زنده میکنند.