امتیاز موضوع:
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سوال54: آیا مسائلی را در مورد خود کشف کرده ام ( شاید در ترازنامه قبلی ) که از آن راض
#1
سوال54:  آیا مسائلی را در مورد خود کشف کرده ام ( شاید در ترازنامه قبلی ) که از آن راضی نباشم و به همین خاطر سعی کنم که آن را بیش از حد جبران نمایم ؟ ( برای مثال : ممکن است کشف کرده باشیم که به کسی دیگر زیاده از حد وابسته هستیم ، وحال برای جبران آن سعی کنم بیش از حد خودکفا باشیم . ) توضیح دهید . 
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، عبدالرحیم_بوشهر ، admin ، ssaeedg
#2
بله. به جای اینکه ازعادتهای خودمحورانه دوری کنم و به خودم توی جامعه کوچیکم(اعم از خانواده و محل کسب و ...)حق رای و تصمیم گیری بدم، حس میکنم باید یک عامل خنثی باشم و حق رای رو از خودم میگیرم. از اینجور موارد باز هم زیاد هستند. جای درک طرف مقابل باز هم حق درک شدن رو از خودم میگیرم و عصبانی میشم و منزوی بعدش فکر میکنم ای بابا پس کی حق با منه؟ این برنامه هم ما رو کرده آدم توسری خورها. از اینجور فکرها
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، admin
#3
بله مثلا : در روابط با خانواده در گذشته وابستگی امروز قطع کامل روابط عاطفی از ترس وابستگی از نزدیک شدن به عزیزانم هم خود داری می کنم رابطه با رهجو سرویس به تازه وارد
پیام سوال :پس از بررسی روابط خود در تراز نامه و مشاهده شکست های پی در پی در روابط سرخورده شدیم و متوجه وابستگی های خود شدیم و چرخه معیوب خود را شناسایی کردیم اما به جای اصلاح روابط و ترمیم و درست کردن چهارچوبها این بار از ان ور پشت بام افتادیم و تصمیم گرفتیم که کلا خود کفا شده و همه را بی خیال شویم اما باید بدانیم این نیز خود بر خلاف روابط سالم است و به جای فرار باید به سمت تعادل در روابط حرکت کنیم 
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ssaeedg ، admin
#4
امروز وقتی واقع‌گرایانه به خود نگاه می‌کنم هنوز نقاط تاریکی وجود دارد مثل ارتباط با انجمن، همکاران، خانواده، رهجوها و گاهی هم بعضی از نقاط‌ضعف، مشکل رودربایستی با دیگران، استفاده نکردن از «نه» مقدس، افراط و تفریط حتی در مسایل معنوی و روحانی، گاهی هم مثل پاندول ساعت یا در بی‌نهایت خوب هستم یا بی‌نهایت بد. امروز سعی نمایم که در روحانیت و زندگی تعادل پیدا کنم تا بتوانم در مورد مسايل خود افراط یا تفریط نکنم و اگر اشتباهی در ارتباط با دیگران دارم آن را برطرف نمایم. چون توقف در نقص‌ها و عدم ترمیم روابط یعنی توقف مسير بهبودی و عود بیماری.
پاسخ
 سپاس شده توسط admin ، حـمـیـد
#5
این سوال میخواد افراط و تفریط من رو در هر عملی مشخص کنه
من بواسطه مصرف و توزیع مواد مخدر بعد از اینکه این قدم رو برداشتم، با شور و اشتیاق بالایی خودم رو غرق خدمات کردم بطوریکه در زمینه های دیگر زندگی لنگ میزدم همچنان مشغول خدمت بودم.

در ترازی که بعد از این اتفاقات از خودم کشف کردم این بود که از لحاظ مادی رشدی نکرده ام بنابراین تصمیم گرفتم برای رشد مالی تلاش کنم و این بار از بهبودی دور شدم.

و زمانیکه در جلسات شرکت می کردم با اینکه مشکل مالی نداشتم ولی احساس بیهودگی می کردم تا اینکه بی تفاوتی و بی حوصلگی نسبت به اصول برنامه و فعال شدن نواقص شخصیتی باعث لغزشم شد.
برداشت امروز من در مورد این سوال اینه من باید با درون نگری میزان تمایل و توانایی و تعهدم رو در قبول و انجام هر مسئولیتی بسنجم و به اندازه قدم بردارم.
پاسخ
 سپاس شده توسط admin ، حـمـیـد
#6
منظور کلمه بیش از حد در این سوال افراط است.?
بله?بیشتر روابط من بدلیل این که در آنها قانونمندی نبوده است باید امروز اصلاح شوند و اینکه به دلیل توقعات بیش از حد و ندیدن توانایی های خودم در بیشتر روابط همیشه وابسته بوده و احساس می‌کردم که نمی‌توانم خودکفا باشم?
مثلاً?در مورد استقلال در خانواده ، در رابطه با شراکت با همکاران و..... احساس می‌کردم بدون آنها نمی توانم کار کنم و یا وابستگی نسبت به زن و بچه های که همین وابستگی موجب استرس و نگرانی همیشگی من بود.?
سوال می گوید?آیا متوجه یک ضعف از خود بوده اید و یا ایرادی از خود پیدا کرده اید که نیاز به اصلاح داشته باشد؟??
مثل?توقع بیش از حد از خانواده ، اجتماع و.....که به واسطه توقع رابطه تو ایراد پیدا کرده باشد.?
یا اینکه نسبت به یک رفتار بی تفاوت ، بی اهمیت و در کل بیخیال هستید یا بوده اید ?( مثل رفتار نسبت به خانواده ) که این دفعه ایراد پیدا کرده که نیاز به اصلاح کردن دارد مثلا?وابسته بودن به نقصی مثل پرخوری ، غیبت ، کلوپ بازی و....?

زمانی خودکفا شویم اعتماد به نفس به دست می‌آوریم..?
نسبت به دیگران نه وابسته شویم نه بی تفاوت و بی خیال.?

ما هرچه خودکفا شویم درد از دست دادن برایمان کمتر می شود چرا که هرچه به دیگران و خانواده وابسته باشیم همیشه استرس و ترس از دست دادن آنها را داریم ? ترس از اینکه نکند فرزندم بمیرد یا اتفاقی برایش بیفتد که این فقط یک ترس و وابستگی است در صورتی که هیچ اتفاقی نمی‌افتد.?
در آخر?
نداشتن تعادل ، افراط در اعمال و کردار ، نداشتن چارچوب و خطوط قرمز در روابط به طوری که با رفتار یکسان با افرادی متعدد ممکن است باعث رنجش آنها یا رنجش خودم شوم?
 یا مثلا? در جبران خسارت آن چنان افراطی عمل کنم که باعث سوءاستفاده از من شود ( به قول معروف برای اصلاح ابرو چشم را کور کنم
پاسخ
 سپاس شده توسط admin ، حـمـیـد
#7
هنگامیکه ما پاک شدیم، و مدتی از پاکی ما گذشت ، در اثر این رویداد ، غبارمواد مخدر که به روی عقل و خرد ما نشسته شده بود پراکنده و به بیرون رانده شد گویا پرده ایی که جلو چشمان ما را نسبت به اعمال و رفتار مخربی که در گذشته داشتیم کنار رفت و متوجه اعمال مخرب خود شدیم ، بخصوص با کارکرد قدمها این درک و فهم به نقطه اوج خود رسید  و لذا مسائل و مشکلاتی را که در گذشته سعی میکردیم  با فرافکنی و انکار آنها را توجیه کنیم در مورد رفتارهای بیمارگونه خود کشف کردیم و همینطور متوجه شدیم که به علت فعال بودن بیماری تا چه حد به دیگران و بخصوص خانواده خود آسیب و صدمه رسانده ایم ، بطور مثال ؛ 

به خانواده محبت نمیکردیم  – خانواده را به گردش و یا مسافرت نبردن – و یا در اثر مصرف مواد مخدر بیکار شدن – و یا امنیت های مالی و روانی آنها را از بین بردن
پاسخ
 سپاس شده توسط admin ، حـمـیـد
#8
با سلام....
من دائم نوسانات احساسی دارم یعنی از یک آدم مهربان به یک آدم بی تفاوت تبدیل میشم و بعد از بی تفاوتی دوباره سعی میکنم آدم مهربانی شوم درست همینجاست که خرابکاری میکنم یعنی برای درست کردن اوضاع از آن طرف بوم می افتم پایین یعنی آنقدر مهربان میشم که حال همه بهم میخوره مثلا میام چشم را درست کنم بخاطر افراط میزنم ابرو را خراب میکنم یا مثلا در مورد اشتباهی آنقدر معذرت خواهی میکنم که طرف بفکر سوءاستفاده می افتد.

۱- وارد رابطه ایی میشوم کاری، خانوادگی یا اجتماعی بدون مشورت و آگاهی.
۲- در رابطه آسیب میزنم به طرف مقابل
۳- حالا برای جبران آن دوباره به خودم و طرف مقابل آسیب میزنم.

مثلا چون در گذشته نسبت به خانواده بی تفاوت بودم امروز هر تصمیمی که میگیرند من ممتنع و خنثی هستم یا برای خل مشکل باج میدهم بواقع برای ارتباطات مدیر خوبی نیستم و باید آگاهیم را نسبت به ارتباطات بالا ببرم.
پاسخ
 سپاس شده توسط admin ، حـمـیـد
#9
سلام وفت بخیر  من تازه واردم و نمی دونم سوال و کمکی که میخوام از کی و چطور بپرسم ممنون میشم اگه منو راهنمایی کنین
پاسخ
 سپاس شده توسط admin ، حـمـیـد
#10
(۱۳۹۸/۱۰/۲۵، ۰۸:۰۴ عصر)admin.a نوشته است: سوال54:  آیا مسائلی را در مورد خود کشف کرده ام ( شاید در ترازنامه قبلی ) که از آن راضی نباشم و به همین خاطر سعی کنم که آن را بیش از حد جبران نمایم ؟ ( برای مثال : ممکن است کشف کرده باشیم که به کسی دیگر زیاده از حد وابسته هستیم ، وحال برای جبران آن سعی کنم بیش از حد خودکفا باشیم . ) توضیح دهید . 
بله، من تو تراز قبلی متوجه شدنم که نسبت به احترام وتوجه به فرزندانم کم کاستی زیاد داشتم وبا کشف این موضوع وبررسی اون تصميم گرفتم که سعی در جبران آسیبی که زدم بکنم ولی متاسفانه بعد از چن ماه وقتی مجددا تراز گرفتم متوجه شدم که دارن بیش از حد ازخودم توجه نشون میدم تا جایی که بچه هام رو داشتم لوس وبی ملاحظه بار میاوردم، در واقع من دچار نوعیافراط وتفریط تو رابطم شده بودم، ولازمش این است که همیشه با تراز قدم10رفتار وعملکردم را متعادل نگه دارم وهرکاری رو بموقع وبجا تشخیص وعمل کنم، سپاس
پاسخ
 سپاس شده توسط admin ، ناظر9 ، omed44 ، حـمـیـد
#11
(۱۴۰۰/۵/۲۹، ۰۹:۳۷ صبح)s1362 نوشته است: سلام وفت بخیر  من تازه واردم و نمی دونم سوال و کمکی که میخوام از کی و چطور بپرسم ممنون میشم اگه منو راهنمایی کنین
سلام وقتتون بخیر خوش آمدید لطفا هر سوالی داشتید اینجا مطرح کنید. در اسرع وقت به شما پاسخ داده خوهد شد.
با کمال تشکر
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد
#12
جنبه احساسی بیماری اعتیاد یعنی وابستگی به چیزهای متفاوت اشیاء، حیوان، انسان و...؛ بهبودی از اعتیاد روزانه است و اولین یا چندمین بار باشد که تراز می­نویسم باید است که بدنبال تعادل باشم؛
از آنجایی که حفظ تعادل کار آسانی نیست یا از عقب بوم و یا از جلو بوم بیفتم یا سرد سردم و بی­ تفاوت نما یا بیش از حد گرم و شک برانگیز. مثلا بعضی مواقع که ممکن است بخاطر بدست آوردن خودکفایی اطرافیان به بی محلی اعتراض کنند خودم را شلاق می­زنم و می­ترسم که اصلاح نشوم و از آنور بوم پرت می ­شوم.
پاسخ
 سپاس شده توسط Darush sistan ، حـمـیـد
#13
سلام
 بله
 قطعا در هر مرحله از بهبودی چیزهایی جدید از وضعیت واحساس خودم درک می نمایم ومتوجه می شوم.مانند خشم و پرخاشگری و یا سرزنش کردن و...
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد
#14
بله مثل مهربانی بیش ازحدبرای همه
ک باعث صدمه خیلی زیادی بمن شده
رابطه نزدیک باهمه داشتن ودوستی های 
بی چهارچوب باعث توقع ورنجش برام بوده
وهست وگاهی سعی میکنم افراطی
این روابطوقطع یاتغییربدم
ک خسارت جدیدمیزنه بهم
ویاعدم نه گفتن هربارکه توترازهام
میبینم ازاین بابت خیلی مشکل دارم
سعی میکنم افراطی ویکباره برطرف
کنم این موضوعوکه روابطیو
خراب میکنم ودلخوری ورنجش
بوجودمیاد
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان