۱۳۹۹/۵/۴، ۱۲:۱۶ عصر
همیشه قبل از خسارت زدن به دیگران احساس ترس داشتم و دارم و این ترس را می خواستم مخفی کنم و مخفی کردن آن نیز قبل از همه فکر من رو محدود و آزار دهنده می کرد امروزه ولی با دانش اینکه مخفی کاری دوست صمیمی بیماری اعتیاد است سعی دارم که افکار خودم را مخفی نکنم و پیش راهنما یم آن را اقرار کنم....یه فکر دیگری که باعث میشد به دیگران خسارت بزنم درک نکردن دعای آرامش بود و اینکه من وقتی بخواهم کسی یا چیزی را تغییر دهم ناخودآگاه به آن شخص خسارت می زنم..... همیشه احساس قربانی شدن داشتم و افکار من نسبت به همه چیز منفی بود و در مقابل دیگران حالت دفاعی می گرفتم و به خاطر آشفتگی های درونم و انکار همیشه اطرافیانم را مقصر می دانستم و در فکر انتقام بودم و نقشه می کشیدم.