امتیاز موضوع:
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سوال31 : آيا بر روي خواسته هايم اصرار ميكنم؟ اين اصرار چه اثراتي بر روي روابط من گذا
#1
 سوال31 : آيا بر روي خواسته هايم اصرار ميكنم؟ اين اصرار چه اثراتي بر روي روابط من گذاشته است؟
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، mehdi9666 ، ناظر14
#2
بله اصرار میکنم قبلا پافشاری دروغ وتهدید وقسم چاشنی داشت امادردوران بهبودی وقتی به خواسته ام فکر میکنم ناخود اگاه نیازهای دیگران رانادیده می گیرم وقتی فقط به خواسته خودم فکر میکنم عقائددیگران-نظرطرف مقابل یانیازش رانادیده میگیرم تعصب خودبرتر بینی خودخواهی به اشکال مختلف خود رادررسیدن به خواسته ام نشان میدهند
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر11 ، ناظر10 ، ناظر14
#3
بله اکثر مواقع این کار را میکنم چون برخورد من با دیگران از روی خود خواهی و خود محوری است ( مثلا در جلسه اداری گروه اگر پیشنهادی بدهم همان را تا اخر دنبال میکنم و میجنگم تا ان حرفم را به کرسی بنشانم )
اثرات : اصرار موقعی که ادامه دار میشود رنجش
ترس و خشم را به همراه میاورد و تمرکزم را ازدست میدهم و باعث میشود به اطرافیان گیر بدهم و خسارت بزنم اصرار حکومت را به همراه دارد و باعث میشود من فکر کنم که از دیگران برترم و بیشتر می فهمم و عجول بودن را به همراه میاورد و محبت و دوستی از بین میرود خودمحوری من ابزاری بود برای رسیدن به خواسته هایم و به خاطر همین روشم حضورم در هر جمعی باعث ازار دیگران میشد و در نهایت بدترین نتیجه ان این بود که من تنها شدم و منزوی شدم و روابطم غیر قابل اداره شد 
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر10 ، ناظر14
#4
قبلا بله
روابط را خراب کرده و دیگران را از خود رنجانده بودم،آَشفتگی به بار آورده بودم،روابطم سرد شده بود ،
مثلا در روابط جنسی اصرار در برقراری نزدیکی میکردم در شرایط بی میل بودن شریک زندگی یا در صورت نیاز یکطرفه واین کار باعث خسارت میشد، از بین رفتن حس و علاقه و ... 
ولی الان  دیگه اصرار توو کارم نیست.
توصیه‌ام از تجربه‌ی شخصی‌ام میتونه این باشه ک قدم ها رو سلولی کار کنیم و نتیجه‌ی حاصل از برداشتن این قدم ها رو در زندگیمون ب اجرا بگذاریم.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر14
#5
(۱۳۹۸/۱۰/۲۲، ۱۰:۳۴ عصر)admin.a نوشته است:  سوال31 : آيا بر روي خواسته هايم اصرار ميكنم؟ اين اصرار چه اثراتي بر روي روابط من گذاشته است؟
چیزهایی که برای آن زحمت زیادی کشیده ام وفکرمیکنم درست است اصرارزیادی میکنم. به کارهااصراردارم  وچه رفتارهایی بروزمیدهم
مثال وقتی جایی به مهمانی میروم ,دوسدارم بهترازمن پذیرایی بشود.
بی موقع به مهمانی میروم,دوست ندارم بامن اینگونه رفتارکند
وقتی سرحال هستم ,باهمه شوخی میکنم. وقتی خسته هستم برعکس عصبانی وپرخاشگرهستم.
اصراردراعمال خودوکنترل خودیعنی اصل خودمحوری.
مثال:چراسرکلاس قدم دیرآمدی؟چرا مشارکت نمیکنی؟
چراعملکرد نداری؟دوست دارم دیگران سریع من را ببخشن ولی خودم اینکارو نمیکنم.
همیشه حق به جانب بودن وپافشاری برروی عقاید وافکارم دارم.زیربنای آن اصراراست.
نصیحت وسرزنش است,
اصراربه این که فلانی اصول را نفهمیده است.بعضی مواقع هم اصرار برمبنای ناصادقی ,درجلسات اداری,ویاهرجمع دیگر
وقتی اصرارزیادی باشد تبدیل به نصیحت وارشادوسرزنش ودست زدن به هرکاری برای رسیدن به خاسته های خود وانتقال بیماری به دیگران میگردد
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر14
#6
پافشاری بر خواسته هام بخصوص زمانیکه محقق نشه تاثیر منفی بر روابط عاطفی و جنسی و روابط مادی و معنوی میزاره نمیتونم خودم و دیگران رو دوست داشته باشم و رنجش میگیرم
رابطه ایده الی نمیتونم با خانواده ام داشته باشم.
روابط عمومی ضعیف میشه و ارتباطم با خالقم قطع میشه
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر10 ، ناظر14
#7
قسمت اول سوال ) بله ما اکثراً به روی خواسته های خود اصرار می ورزیم و در اثر خودمحوری احساس میکنیم هر چه ما میگویم درست است و دیگران باید همیشه طبق خواسته ما در رابطه با هر موضوعی زندگی کنند ، فکر میکنیم ما بیشتر از دیگران می فهمیم و لذا دیگران باید مطیع خواسته های ما شوند ، بنابراین ، گرفتار اوهام میشویم و در نتیجه فکر میکنیم که فقط ما  دارای خواسته های منطقی و درست هستیم و لذا در نهایت خودمحوری ، خود را برتر از دیگران میدانیم و لذا سعی میکنیم خواسته های خود را به دیگران دیکته کنیم و در صورت ناتوان بودن در امر دیکته کردن ، لاجرم برای خواسته های خود ، رو به اصرار میبریم  تا آنها را  وادار کنیم که تن به خواسته های ما دربدهند .

                                                               قسمت دوم سوال ) ما وقتی در شرایط اصرار کردن قرار میگیریم همین مسئله باعث میشود که روابطمان با دیگران تیره شود ، چون میخواهیم به  هرترتیب که شده است خواست و اراده شخصی خود را به کرسی بنشانیم ولذا همین مسئله باعث میشود که دیگران مقاومت کرده و در نهایت ما را طرد کنند ، . . .  و لذا این اصرارها کاهنده انرژی و برای ما سرخوردگی و تنهایی به ارمغان می آورد  و سرانجام منزوی میشویم  .
پاسخ
 سپاس شده توسط kakam04 ، حـمـیـد ، ناظر14
#8
مواد مصرف نکردم یه روز پاک ی روز موفق داشتم
بله من هنوز روی خواسته هام پافشاری میکنم امروزه هم من میگم چون پاکم باید همه چی تحت اراده من باشه اما اگر کسی بهم بگه کاری را انجام بدم انقده احمال کاری میکنم و این دست و اون دست میکنم من عدم تعادل دارم من عادت نکردم اونچه واسه خودم میخوام برا دیگران هم خواسته باشم
یه نفر امروز بهم گفت چند لیتربنزین بهت میدم من ۶ بار بهش زنگ زدم
دست آخر طرف گوشیش را خاموش کرد
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر10 ، ناظر14
#9
با سلام
من چون درک و فهم صحیحی از خواسته ها و نیازهایم ندارم و فرق بین آنها را نمیدانم،روی خواسته هایم پافشاری میکنم تا حد درگیر شدن به همین خاطر احساس آزار دهنده ایی به طرف مقابل میدهم و باعث دلخوری طرف مقابل میشود.اصرار باعث که خواسته های خوب نیز تبدیل به منفی میشود مثل اصرار بر روی اصول قدمها یا سنتها که نتیجه معکوس میدهد.مثلا یک حرف خوب را وقتی اصرار میکنم تبدیل میشود به تحمیل و تحمیل را هیچکس دوست ندارد.من بجای اینکه وظایف و سهم روزانه خودم را انجام دهم روی خواسته هایم مثل رابطه جنسی_ درخواست کمک زوری_ اصلاح دیگران اصرار میکنم و این مسئله باعث میشود نارضایتی و اکراه در رفتار اطرافیان دیده شود و همین موضوع باعث یک رشته روابط بی روح و خسته کننده و قلابی میشود.
من گاهی تشخیصم درست است اما وقتی روی آنها اصرار میکنم دچار لجبازی و خومحوری میشوم و نیاز دیگران را در نظر نمیگیرم.
پاسخ
 سپاس شده توسط kakam04 ، حـمـیـد ، ناظر14
#10
با سلام

خواسته های ما به صورت معقول وغیر معقول می باشد که منظور سوال نیز خواسته های غیر معقول می باشد .خواسته های من از دیگران به صورت : نیازهای مالی ، جنسی ، کاری ، حفظ منافع وموقعیت و... برای ارضاء خود یا برای رسیدن به لذت می باشد ودلیل اصرار بر روی خواسته های خود غرور وخود محوری من می باشدزیرا دوست دارم حتما به خواسته های خود برسم وانتظار دارم همه دنیا به میل وخواسته من باشند تا من به هدفم برسم.
ب – یزرپا گذاشتن ارزشها و اعتقادات و اصول ارزشهای اخلاقی ، ایجاد رنجش وکینه ونفرت در من ودیگران ، عصبانیت ، ترس ، جنگ بادیگران ، بی ارزشی ، فرار کردن و..... Heart
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر14
#11
متاسفانه بله.اصرار و پافشاری زیادی روی خواسته هایم دارم.بعضی مواقع برای رسیدن به خواسته هایم دروغ هم می‌گویم و خسارت هم به دیگران می‌زنم.
اثرات منفی گذاشته،روابطم بادیگران سردوبه جدایی هم کشیده شده بعضی جاها تنش هم به وجود آمده که بعدهم خودمحوری می کنم.
سرمنشأ تمام مشکلات وسوسه و اجباراست که می‌خواهم با اصرار خودم راراحت کنم.
هرجاکه احساس کنم ازاین به بعد پای اصراردرمیان است باید برگردم ریشه اصرارراپیداکنم که چرا اصرار زیاد میکنم وریشه یابی کنم.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر10 ، ناظر14
#12
حسام‌معتاد
پافشاری واسراربرروی خواسته های شخصی وفردی طبق عادات خودمحورانه والگوهای قدیمی یکی ازشاخصه هاوعلائم بیماری من است
چیزی که بارهاوبارهاتکرارمیشوداین است که درنظرگرفتن نیازهای خودم ونادیده گرفتن دیگران وعدم توجه به آنها من راتنهاومنروی میکند
فرصت زندگی گروهی وجمعی دوباره بدون پردازش به دنیای اطراف وپیرامونم‌ ازبین میرود باخودرایی وخودمحوری وخودبینی فقط قلب انسانهارانشانه میروم واین نواقص عشق اطرافیانم راازمن میگیردودرنتیجه روابط من بد،قطع وازروی اجبارمیباشد
این موضوع درتمامی روابط من تاثیرمیگذاردوباعث میشودفاقدثبات عاطفی وهمچنین دچارتضادهای شخصیتی شوم ودیگران ازمن دوری کنند
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر14
#13
حسام‌معتاد
پافشاری واسراربرروی خواسته های شخصی وفردی طبق عادات خودمحورانه والگوهای قدیمی یکی ازشاخصه هاوعلائم بیماری من است
چیزی که بارهاوبارهاتکرارمیشوداین است که درنظرگرفتن نیازهای خودم ونادیده گرفتن دیگران وعدم توجه به آنها من راتنهاومنروی میکند
فرصت زندگی گروهی وجمعی دوباره بدون پردازش به دنیای اطراف وپیرامونم‌ ازبین میرود باخودرایی وخودمحوری وخودبینی فقط قلب انسانهارانشانه میروم واین نواقص عشق اطرافیانم راازمن میگیردودرنتیجه روابط من بد،قطع وازروی اجبارمیباشد
این موضوع درتمامی روابط من تاثیرمیگذاردوباعث میشودفاقدثبات عاطفی وهمچنین دچارتضادهای شخصیتی شوم ودیگران ازمن دوری کنند
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر14
#14
بله چون خواستهایم خودخواهانه وخودمحورانه است وعمومابصورت نقشه کشی یاوسوسه ظاهرمیشودروی انهاسمج میشوم این ازخصوصیات بیماری منه که دیگران رامجبوربه اطاعت کنم وبرای رسیدن به خواستهایم ازهیچ کاری فروگزارنکنم بیماری من عموماتمرکزروی تواسته وسوسه ودلخواه من است وروی ان بدون درنظرگرفتن جوانب کاریااسیبهایانشدهاوتاوانهاسماجت ودیوانگی افراطی دارم
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر6 ، حـمـیـد ، ناظر10 ، ناظر14
#15
(۱۳۹۸/۱۰/۲۲، ۱۰:۳۴ عصر)admin.a نوشته است:  سوال31 : آيا بر روي خواسته هايم اصرار ميكنم؟ اين اصرار چه اثراتي بر روي روابط من گذاشته است؟
خواست من خواست من است نه خواست خدا /گاهی خواستن خیلی مهم نیست اصرار بر روی خواسته است که ان را فاجعه میکند .اصولا خواسته های من از کمبودهای من سرچمه میگیرد
میخواهم و بر خواسته هایم اصرار میکنم تا مرهمی هر چن گذرا باشد بر نداشته هایم 
ترسیدن دیگران از من 
عدم شناختن من توسط دیگران 
از بین رفتن روابطم به دلیل اینکه دیگران نمیتوانند شخصیت ثابتی از من پیدا کنند؟
پاسخ
 سپاس شده توسط Darush sistan ، حـمـیـد ، ناظر14
#16
سلام

--خواسته از هوای نفس و تمایلات درونی میاد که معمولا مانند مصرف مواد مخدر فقط خودم را می دیدم وبر مصرف اصرار می کردم. وقتی که اصرار به مصرف داشتم باعث بیرون امدن از شغل وجدایی گردید و بی مسئولیتی
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر14
#17
درودبله زیادبعدازاصرار روابطم باخودودیگران ناراحت کننده می شود تحملم برای دیگران سخت می شود وحس ارامش ازبین می رودباید ونبایدزیاد می کنم دراین مواقع دیگران برایم بی اهمیت می شوند وخودمحورمیشوم هرچه بیشتر اصرار میکنم بیشترازدیگران رنجش میگیرم وفقط حرف خودم رامیشنوم وبادنیا سرجنگ پیدا می کنم گاهی مواقع همین اصرارها باعث خسارات سنگین هم به خودم هم به اطرافیانم شده امروز فهمیده ام حتی اگریک اصل روحانی راخواستم دوباربگویم دیگر روحانی نیست می شود تحمیل عقیده وقدرتش راازدست می دهد
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر14
#18
اسراربرروی خواسته هایکی ازدلایل خودمحوری 
وبرهم زدن روابطمهدتوقع رنجش پافشاری
برخ کشیدن خودم وکارهایی ک کردم براکسی
التماس شخصیت خوردکردن تهدیدخشم قهرو....
ایناباعث شده تک روی کنم خودموببینم وخواسته های 
شخصیموبدون توجه به نظردیگران منطورتوروابطه
کاری که بصلاح باشه

من همروازخودم فراری دادم وبرادوستان وخانواده
مدام دردسردرست کردم
همه ازدورم رفتندوادم منزوی وتنهایی شدم
پررنجش قهرکینه نفرت و...
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر14
#19
وقتی نیاز و خواسته را نتوانم از هم تشخیص بدهم دچار اصرار میشوم...پشت اصرار من لذتی نهفته هست...دیگه خواست خدا مطرح نیست و فقط خواست من مطرحه....همان خودمحوری کامل وسطه
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر14
#20
سوال31 : آيا بر روي خواسته هايم اصرار ميكنم؟ اين اصرار چه اثراتي بر روي روابط من گذاشته است؟(قدم۱)
راستش من اصراری نداشتم این بیماریم بود که اصرار 
می ورزید .من همیشه آدم قانعی بودم تا اینکه بیماری فرمان اراده و زندگی را از من گرفت .
اگربیماریم چیزی را میخاست،همون لحظه میخاست، تا
 بی نهایت میخاست ،جامع و کامل میخاست ، بدون درنظرگرفتن عواقبش آن رامیخاست .
این اصرار و پافشاری باعث طرد شدن من از جانب دیگران شد و من بیشتر گوشه گیر و منزوی شدم.
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، ناظر14
#21
امیر معتاد

اصولاً اصرار و پافشاری بر روی خواسته‌هام زمانیه که بیماریم فعال شده خب در اینجا دو تا حالت برای من اتفاق می‌افته یا خواستم برآورده میشه یا رد میشه از طرف مقابلم
اگه برآورده بشه معمولاً در بیشتر موارد حالت خوبی پیش نمیاد چون زورکی بوده نه از روی تمایل و رضایت و اما اگه برآورده نشه اگه به خواستم نرسم بدون شک کینه و رنجش به دنبالش خواهد بود
خوب الان من به هدفم نرسیدم انتظار یک معتاد برآورده نشده و حالا از طرف مقابلم رنجش گرفتم،دقیقاً اینجاست که خود بزرگ بینی خود برتر بینی و توقع و تایید طلبی و شاید چند تا نقص دیگه درمن فعال می‌شه
یقیناً رفتارم باعث آزار دیگران میشه باعث میشه اونارو درک نکنم
نیازشونو در نظر نگیرم احساسشونو در نظر نگیرم و نهایتاً به انزوا برم و روابطم تیره و تاریک بشه
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر14
#22
سلام
با تشکر از زحمات بی دریغ کمیته ترجمه که در زمان خودش به دلیل سرعت زیاد شاید معادل خوبی نیاورده باشن
تو سئوال به زبان انگلیسی میگه :
Do I insist on having my own way?
آیا اصرار دارم که راه و روش شخصی خودم رو داشته باشم؟
یعنی اصلا بحث خواسته هام نیست تو سئوال
میگه هر کسی برای انجام کارها یک روش شخصی داره
که بازم ایراد نداره
اما من برای انجام کاری به روش شخصی خودم اصرار می کنم
که این اصرار کار رو خراب می کنه
روش شخصی مشکلی نیست
ولی به دلیل بیماری اعتیاد
اصرار به راه و روش شخصیم از روی خودمحوری و خودخواهی و غروره که باعث میشه
روی روابطم با دیگران تاثیر منفی بگذاره
با تشکر از عزیزان کمیته ترجمه
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر14 ، ناظر۱۶
#23
درنظرنگرفتن توان موقعیت وتمایل افراددیگه ومیزان درخواست من برای هرچیزی باعث میشدرابطه کم جون وناکارامدباشه هرچیوازهرکی خواستم باخواهش بازورباتهدیدباشکستن گمنامی و...طلب میکردم ن زمان مهم بودخصوصابراتهیه موادنه موقعیت طرف مقابل فقط اسرارواسرارازطرف من
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، ناظر14
#24
سلام. این سوال را میتوان از دو منظر بیان کرد. دوران مصرف و دوران پاکی. در دوران مصرف، خواسته ها اصولا" غیرمنطقی و خود محورانه بود ولی در دوران پاکی این نقیصه رفع شده و جنبه منطقی به خود میگیرد. در مورد خودم مشخصا" دوران مصرف خواسته های خودمحورانه و دیکتاتورانه بود ولی در دوران بهبودی خواسته ها به حق و معقول هستند.
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر14 ، ناظر۴ ، ناظر۱۶
#25
بله بی طاقتی بی صبری عمل از وی وسوسه وهمه وهمه باعث میشه روخواستهام بدون درنظرگرفتن شرایط وموقعیتها وتوانایی دیگران یاخودم برروی خواسته هاپافشاری واسرارمیکنم
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، ناظر14 ، ناظر۴ ، ناظر۱۶


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان