۱۳۹۹/۵/۴، ۰۱:۳۸ عصر
قسمت اول سوال ) بله ما اکثراً به روی خواسته های خود اصرار می ورزیم و در اثر خودمحوری احساس میکنیم هر چه ما میگویم درست است و دیگران باید همیشه طبق خواسته ما در رابطه با هر موضوعی زندگی کنند ، فکر میکنیم ما بیشتر از دیگران می فهمیم و لذا دیگران باید مطیع خواسته های ما شوند ، بنابراین ، گرفتار اوهام میشویم و در نتیجه فکر میکنیم که فقط ما دارای خواسته های منطقی و درست هستیم و لذا در نهایت خودمحوری ، خود را برتر از دیگران میدانیم و لذا سعی میکنیم خواسته های خود را به دیگران دیکته کنیم و در صورت ناتوان بودن در امر دیکته کردن ، لاجرم برای خواسته های خود ، رو به اصرار میبریم تا آنها را وادار کنیم که تن به خواسته های ما دربدهند .
قسمت دوم سوال ) ما وقتی در شرایط اصرار کردن قرار میگیریم همین مسئله باعث میشود که روابطمان با دیگران تیره شود ، چون میخواهیم به هرترتیب که شده است خواست و اراده شخصی خود را به کرسی بنشانیم ولذا همین مسئله باعث میشود که دیگران مقاومت کرده و در نهایت ما را طرد کنند ، . . . و لذا این اصرارها کاهنده انرژی و برای ما سرخوردگی و تنهایی به ارمغان می آورد و سرانجام منزوی میشویم .
قسمت دوم سوال ) ما وقتی در شرایط اصرار کردن قرار میگیریم همین مسئله باعث میشود که روابطمان با دیگران تیره شود ، چون میخواهیم به هرترتیب که شده است خواست و اراده شخصی خود را به کرسی بنشانیم ولذا همین مسئله باعث میشود که دیگران مقاومت کرده و در نهایت ما را طرد کنند ، . . . و لذا این اصرارها کاهنده انرژی و برای ما سرخوردگی و تنهایی به ارمغان می آورد و سرانجام منزوی میشویم .