امتیاز موضوع:
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سوال 10 : آیا از روی اجبار به وسوسه ای عمل کرده ام که بعدا وانمود کنم طبق نقشه به آن
#1
سوال 10 : آیا از روی اجبار به وسوسه ای عمل کرده ام که بعدا وانمود کنم طبق نقشه به آن صورت رفتار نموده ام؟ آن مواقع کی بوده اند؟
پاسخ
#2
وقتی من به یک چیز عادت پیدا میکنم تغییر در ان مورد برایم سخت است البته امروز فهمیده ام تغییر کردن دردناک نیست بلکه ان مقاومتی که من در مقابل تغییر ازخودم نشان میدهم دردناک است وخود تغییر دلچسب و بدون درد است.در رابطه با سوال:من چون در رابطه با کارم عادت کرده بودم مبلغ فاکتور را بالاتر از مبلغ واقعی از فروشنده بگیرم وبه خودم هم حق میدادم ومیگفتم که این حق من بوده چون قابلیت این را دارم.در دوران پاکی چند بار خواستم این کار را نکنم ولی دیدم نمیتوانم به این وسوسه عمل نکنم انجامش میدادم وخودم را توجیه میکردم که به خاطر گرفتن حقم این کار را کرده ام در صورتیکه بطور واقغی من اصلا کنترلی روی ان نداشتم
پاسخ
#3
خیلی از مواقع از روی وسوسه و اجبار دست به رفتارهای می زنیم که بدون اگاهی و حق و انتخاب از روی بیماری و نواقص می باشد مثلا کاری می کنم جایی قرار می گیرم حرفی می زنم سوتی می دهم برخورد فیزیکی در محل کار کتک زدن برای مدیریت زندگی به رهجو راه کار اشتباه دادن و بعد می گویم برایش لازم است ماهواره می خرم برای فیلم دیدن و لذت طلبی خودم و بعد می گویم خانواده ام تنها هستند که البته اینها همه بدون حق انتخاب بوده و برای موجه نشان دادن رفتارم شروع به تظاهر می کنم  که حق انتخاب داشتم و وانمود می کنم از روی نقشه قبلی می باشد و من با قصد و نیت و هدف و اگاهی این کار را کرده ام در حالیکه امروز این را می دانم که این استفاده از انکار است 
پاسخ
 سپاس شده توسط سعید ز ، Rezamo ، حـمـیـد ، ناظر9 ، Essi.toobchi ، hamid45 ، آرین ی
#4
با سلام...منظور سوال اینستکه من اختیار و کنترل شرایط از دستم خارج میشود و دست به کاری یا رفتاری ناسالم میزنم بعد که از من سوال کنند چرا این رفتار را کردی؟ادعا میکنم که مثلا مخصوصا این رفتار رو کردم که طرف رو ادب کنم اما واقعیت چیز دیگری ست من در آن لحظه احساساتم برانگیخته شده بود و هیچ کنترلی روی خودم و بیماریم نداشتم و با اجبار بیماریم آن رفتار را کردم بعد آن رفتارها را توجیه و انکار میکنم.ما گاهی فکر میکنیم اگر بخوهیم انجام میدهیم اگر نخواهیم انجام نمیدهیم این کاملا اشتباه است و انکار است.
بهتر است خودمان را در شرایط (رابطه،تکامل پرستی،شهوت......)قرار ندهیم بهبودی قابل ریسک نیست.
ما در شرایط کاملا ضعیف و عاجزیم.
مثال:با همسرمان به مشکل میخوریم بعد دست به کارهای احمقانه میزنیم وقتی سوال کند چرا؟اینطور توجیح میکنیم که اگر تو اون کار را نمیکردی منهم اینکار رو نمیکردم در واقع اینجا دارم اجبار بیماریم رو پوشش میدهم.
پاسخ
#5
(۱۳۹۸/۱۰/۲۲، ۱۰:۴۷ عصر)admin.a نوشته است: سوال 10 : آیا از روی اجبار به وسوسه ای عمل کرده ام که بعدا وانمود کنم طبق نقشه به آن صورت رفتار نموده ام؟ آن مواقع کی بوده اند؟
وقتی استارت عملی ازروی اجبارزده شود من معمولا به آن وسوسه جواب می دهم وباتوجیه وبهانه می گویم که براساس بیماریم عمل نکرده ام وحق انتخاب داشته ام.

مثلا به خاطر بی پولی وازروی اجبار وسوسه دزدی می شوم وبعدتوجیه و بهانه می آورم که من نیاز به پول دارم ووضع اقتصادیم خوب نیست ونیازم بود که این کارراانجام دهم.
پاسخ
#6
(۱۳۹۸/۱۰/۲۲، ۱۰:۴۷ عصر)admin.a نوشته است: سوال 10 : آیا از روی اجبار به وسوسه ای عمل کرده ام که بعدا وانمود کنم طبق نقشه به آن صورت رفتار نموده ام؟ آن مواقع کی بوده اند؟
وانمود میکنم که بااصول برنامه زندگی میکنم یاانجام میدهی وقتی به آن عمل میکنی میبینی که وسوسه بوده.شکل وفرم آن درانکاراست.زمانی که وسوسه به سرم میزندبا استفاده از انکاربه خودحق انتخاب میدهم مثال باکدام رهجوودوست بهبودی به تفریح بروم.
ردکردن وکنترل کردن رهجوازروی خشم وعصبانیت,یاحسادت مراوادارمیکندبه وسوسه
حق انتخاب دارم ولی میبینم آیاخشم وعصبانیت وحسادت ورنجش درآن دخالت ندارد,بعدانجامش میدهم.مسافرت مجردی رفتن این حق انتخاب را به خودم میدهد.همسروبچه دردسردارد ودرعمل رفتارهای ضداجتماعی ازروی وسوسه,باداشتن حق انتخاب است
پاسخ
#7
زمان اعتیاد فعال جایگزین کردن نوعی ماده مخدر را بجای دیگری وانمود میکردم این از اون قبلی با دلایل موجه ولی غیرواقعی بهتره

توجیهاتی از این قبیل بنگ مثبتی نداره، عرق بخورم سرم بالاست، عرق از نظر اعتقاداتم ایراد داره همین بهتر که تریاک مصرف کنم، مصرف تریاک وقت گیره یه حبه شیره بهتره، ترک هرویین راحت تره و ....

مصرف مواد بهتر از رفتارهای ناهنجاره، فروش مواد مخدر بهتر از دزدی و گدایی است،

داشتن روابط عاطفی بهتر از روابط جنسی هست

عدم حضور در جلسه بهتر از حضوری که باعث حال خرابی خودم و دیگران بشه، هست
پاسخ
#8
1?رفتارهای اجباری خودرادرطول روز پیداکنید؟مثال
?رفتن به جلسه وکنترل مشارکت اعضا

2?فکرمیکنیدباحق انتخاب بوده یانه؟
?انتخابش بامن بوده ولی میتونم کنترل نکنم

3?وسوسه آن چه بوده است ؟
?دخالت درمسائل دیگران,افراطی رفتارکردن ونداشتن تعادل
پاسخ
#9
بله ، خیلی از مواقع است که به خاطر اجبار به وسوسه ایی به آن عمل میکنیم و سپس چنین وانمود میکنیم که خودمان بر اساس منطقی درست آنرا انتخاب کرده ایم ، بطور مثال بگویم ؛
-         مواد مخدر استفاده کنم  بهتر ، تا اینکه پاک باشم و بخواهم به ناموس مردم نگاه کنم .
-         موادمخدراستفاده کنم بهترمیتوانم کار وفعالیت کنم و لذا مصرف کننده که باشم بهتره تا پاک از مواد باشم ولی بیکار باشم
-         اگر به این نقصم عمل کنم و یا شهوترانی کنم  ، بهتر تا اینکه بخواهم مواد مصرف کنم . و . .
                                                         در حقیقت هزاران عمل نادرست را بر اساس اجبار به وسوسه هایمان انجام میدهیم و اینگونه وانمود میکنیم که خیر ما در آن است  ، یعنی با حق انتخاب و بر اساس مصالح خود آنرا انتخاب کرده ایم . در واقع کلمه ( وانمود ) در این سوال مبین انکار در ما میباشد که با خودفریبی سعی در توجیه کردن آن داریم ، بنابراین ، پروسه انکار در چهار بخش همیشه اتفاق می افتد
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر11 ، hamid45 ، حـمـیـد ، آرین ی
#10
از حال و احساسم بگم که اصلا خوب نیست.امشب.با یه بیمار به خاطر کار بحثم شد.و باعث دلخوری شد.
در رابطه با سوال .ما معتادا اکثرا دیوار انکار خیلی بلندی داریم.که وقتی هر کاری رو به اجبار انجام میدادیم.به قدری براش توجیه و بهانه میاریم.که خودمون هم باورمون میشه.که عمل و کاری که انجام دادیم واقعا درست بوده.وای به حال اطرافیان.مثلا من تو زمان مصرف که سر کار میرفتم.کار و وظیفه ای که به عهده داشتم رو به خوبی انجام نمیدادم.و میگفتم.شرکت وضع مالیش خوبه.زیاد کار نکنم .یا حقوق نمیده.بزار بهش خسارت بزنم.و هزار تا مسئله دیگه.یه معتاد استاد توجیه و بهانه است
پاسخ
#11
بله خیلی مواقع وسوسه انجام کاری اومده سراغم و ازروی اجباربه وسوسه اون عمل رو انجام دادم وسریعا جبهه گرفتم که به خواست و انتخاب خودم بوده و هیچگونه اجباری در کار نبوده متاسفانه انکار بین صداقت ومن قرار میگیره و اجازه نمیده که حتی ابراز پشیمانی کنم ازعملی که انجام دادم وخودمو قانع میکنم که عمل من ارادی بوده و من راضیم.
به عنوان مثال از کسی دلخوری دارم واینقد این رنجش را تو فکرم بزرگش کردم که وسوسه شدید اومده سراغم انتقام بگیرم ووقتی که شرایط مهیا میشه فکری که قبلا تو سرم پروراندم ازروی اجبار انجام میدم و ممکنه در لحظه ازلحاظ روانی ارضا بشم وبعد وجدانم میگه کارت درست نبود وازروی اجباربه وسوسه انجام دادی ولی فکرم قانعم میکنه کارت و انتخابت عالی بود
پاسخ
#12
بیماری اعتیادیعنی اجبار.همیشه  عمل میکنم به وسوسه هایم طبق نقشه بعدوانمودمیکنم من طبق نقشه عمل کردم درحالی که من طبق وسوسه عمل کرده ام مثل دست ازکارکشیدن من وسوسه به تنبلی دارم
پاسخ
#13
سه شنبه 23 شهریور ماه

فقط برای امروز:
خواستار نوعی از بهبودی هستم که از تسلیم کامل به برنامه نشأت می گیرد.
امروز،با راهنمای خود صحبت می کنم و اسرار خود را چه کوچک و چه بزرگ آشکار می کنم.
پاسخ
#14
با سلام
عمل کردن به وسوسه زود گذر وبرنامه ریزی شده بدون حق انتخاب وکنترل . من مجبور هستم بعداز عمل به وسوسه برای قانع کردن خودم و دیگران به خاطر اشتباهاتم وانمود کنم که طبق برنامه و خواست خودم بوده است زیرا احساس و عقل من نمی تواند با این عمل واشتباه من کنار بیاید مثل : خرید لباس یا خوراکی ویا لوازم التحریر و.... با عنوان اینکه من دنبال اینها بودم یا اینکه همه اینها یک روزی لازم می شوند Heart
پاسخ
#15
بله زمانی بوده که خودمحوری ولذت جوییم فعال شده بااینکه می‌دانستم که درست نیست واشتباه میکنم به دلیل اینکه راضی می‌شوم، ویازمانی که عملی یاکاری انجام داده ام خودم راوحتی دیگران راتوجیه کرده ام وگفته ام خودم انتخاب کرده ام درصورتی که انتخاب بیماریم بوده می‌توانستم آن کاررا انجام ندهم.
ازانجاکه درمقابل بیماریم ناتوان هستم هرگاه وسوسه ای ایجاد شود اجباربه دنبال دارد.
توانایی روبرو شدن بابیماری خودم راندارم، کمبود قدرت تصمیم گیری دارم ازروی وسوسه خودم رادرشرایط قرارمیدهم، در صورتی که می‌توانستم  قرارندهم ولی بیماریم مراوادارمی کند.
پاسخ
#16
بله ، خیلی وقت ها از روی اجبار به وسوسه ای  عمل می کنیم و سپس وانمود می کنیم که خودمان بر اساس منطقی درست، آنرا انتخاب کرده ایم ، بطور مثال :
-مواد مخدر استفاده کنم  بهتر ، تا اینکه پاک باشم و بخواهم به ناموس مردم نگاه کنم .
-موادمخدراستفاده کنم بهترمی توانم کار وفعالیت کنم و لذا مصرف کننده که باشم بهتره تا پاک از مواد باشم ولی بیکار باشم
-اگر به این نقصم عمل کنم و یا شهوترانی کنم  ، بهتر تا اینکه بخواهم مواد مصرف کنم . و . .
در حقیقت هزاران عمل نادرست را بر اساس اجبار به وسوسه هایمان انجام میدهیم
 و اینگونه وانمود میکنیم که خیر ما در آن است  ،
 یعنی با حق انتخاب و بر اساس مصالح خود( و نه بهبودی) آنرا انتخاب کرده ایم .
در واقع کلمه ( وانمود ) در این سوال مبین انکار در ما می باشد
 که با خودفریبی سعی در توجیه کردن آن داریم ،
 بنابراین ،
پروسه انکار در چهار بخش همیشه اتفاق می افتد .
1-خودفریبی
2-توجیه
3-سرزنش
4-مقایسه
پاسخ
#17
*وقتی استارت عملی ازروی اجبارزده شود من معمولا به آن وسوسه جواب می دهم وباتوجیه وبهانه می گویم که براساس بیماریم عمل نکرده ام وحق انتخاب داشته ام.*

*مثلا به خاطر بی پولی وازروی اجبار وسوسه دزدی می شوم وبعدتوجیه و بهانه می آورم که من نیاز به پول دارم ووضع اقتصادیم خوب نیست ونیازم بود که این کارراانجام دهم.*
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، جواد ع ، Darush sistan ، ناظر10
#18
وسوسه واجباردوتاازابزارهای قدرتمندبیماری من هستند اجبارخماری وسوسه دزدی کلاه برداری دروغ گویی مصرف فروش و...رابهمراه دارداجباربدست اوردن شهرت قدرت مقام پول شهوت وسوسه های گوناگونی رابرایم تولیدمیکند وقتی اجباربه مصرف پیدامیکنم حال هراجباری وسوسه ابزاری قدرتمندمیشودکه ذهنم رااشغال میکندوشروع به نشان دادن راههای رسیدن به اجبارمیکند
پاسخ
 سپاس شده توسط Darush sistan ، ناظر10 ، حـمـیـد
#19
من جای که اجبار دارم حق انتخاب ندارم .و نسبت به رفتارهایمهم حق انتخاب ندارم

اولین کار وسوسه گرفتن حق انتخاب از من است اما بیماری با زیرکی خاصی وانمود میکند کهاین اجبار را خودم انتخاب کردم 

باید سعی کنیم اجبار به اقرار پیدا کنیم تا اینکه در اجبار  اجبار ها قرار گیریم
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد
#20
درودبرهمراهان جان خرد     بله خیلی زیاد بیماری اعتیاد  چنان درگوشت وپوست من نفوذ کردکه بیشتر حرکاتم ازروی اجبارهستند وگاهی مواقع اصلن نمیبینمشان فکر میکنم درست یعنی همین ازبس که ازاین نواقص استفاده کرده ام  مثلن با عصبانی شدن یا پرت کردن وسایل یابصورت متلک وبدحرف زدن یا چشم چرانی یا بصورت طمع وزیاده خواهی درچرخه افراطی کارکردن حتی بقیمت سلامتید وسوسه فیلم وحالا حالا گیرکردن دران وحق انتخاب ازمن گرفته میشود وراه حل خوداری ازهمان یکبارها واقرار اقرارودعا
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد
#21
بله اگرصادق باشم زیادبرام پیش میادخصوصاتوزندگیرشخصی ومحل کاروقتی ازروی خجالت ورودروایسی عمل میکنم نسیه میدم کم حساب میکنم پول دستی میدم ضامن میشم یابرعکس بدخلقی میکنم بامشتری گرون فروشیدمیکنم طمع میکنم برای توجیه کارم غالبامیگم که ازقبل دراین موردفکرکرده بودم ادم بایدمردم دارباشه یااصلامیخواستم ب این مشتری حال بدم تاپایبندبشه یابرعکس ادم درستی نبودمیخواستم پاش بریده بشه وازاین جورتوجیحات
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر14
#22
سوال 10 : آیا از روی اجبار به وسوسه ای عمل کرده ام که بعدا وانمود کنم طبق نقشه به آن صورت رفتار نموده ام؟(قدم۱)
بله درگذشته خیلی زیاد و به کرار بود اما امروز کمتر ، امروز دیگه نمیتونم با خودم خیلی ناصادق باشم ، امروز ابزاربرنامه بهم اجازه نمیده که مدام خودفریبی کنم ، و حالم هم خوب باشه ، اما در گذشته من به انکار پناه میبردم که حال خودموخوب کنم .
من اگرباخودم روراست بودم و اقرارمیکردم که وسوسه فلان کار رادارم دیگر مجبوربه انجام آن هم نمیشدم که بعدش بیشتر وارد انکارکردنش بشم.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر14
#23
امیر معتاد

سوال میگه وقتی از روی وسوسه و اجبار رفتار می‌کنم
خوب عمل از روی اجبار و وسوسه تا حدودی برای من شناخته شده است و اینکه من وقتی از روی اجبار و وسوسه رفتار می‌کنم عمل می‌کنم یعنی به نوعی رفتار معتاد گونه یا از روی نواقص عمل نمودم
خوب وقتی من از روی وسوسه و اجبار رفتار می‌کنم سریعاً وارد فاز توهم قدرت می‌شم
حالا من تبدیل شدم به یک قربانی که برده وسوسه شده و از طرفی توهم قدرت دارم فکر می‌کنم خیلی قوی هستم
و این کار برایم یک ضرورت بوده و اصلاً از مدت‌ها قبل قصد انجام این کار را داشتم
وقتی ریشه یابی می‌کنم به این می‌رسم که دوباره طبق معمول ترس از واقعیت و انکار اصل ماهیت داستان
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر14
#24
بله خیلی زیادمادرتحریف حقیقت کارکشته ایم واکنشهای هیجانی وانی تصمیمات لحظه ای درمن خیلی زیاده گاهی ازروی خشم عمل میکنم ووانمودمیکنم حقش بوده وازقبل میخواستم اینجوری برخوردکنم گاهی تنبلی میکنم ودرجواب وانمودب استراحت میکنم برای ولخرجی ازروی وسوسه میگم ادم بایدبخودش حال بده درکل من عمومادرچنگال یک بیماری گرفتارم ک وسوسه واجبارمهمترین شاخسشع وانکاروخودفریبی دررفتاروافکارم بشدت موج میزنه
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، Mehran21 ، ناظر10 ، ناظر14
#25
آره وسوسه دارم خبر بگیرم از دوستم ببینم چخبره
بعد میگم زنگ زدم احوالت بگیرم..در حالیکه نقشه بیماریه که من زنگ میزنم

وسوسه تایید طلبی دارم زنگ میزنم به راهنمام با یک مشارکتی که بگم منم رو خودم کار میکنم...قدم کار میکنم  تایید بگیرم
بعد فکر میکنم با اختیار خودم زنگ زدم
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، ناظر14
#26
بله حتمااینجوریه قبلافکرمیکردم ک درموردچیزی فکرمیکنم وبعدمیرم سراغش درجایی ک من اول باپاسخ بوسوسه کاریوانجام میدم بدون تامل ودرنگ یعنی اجبارابعدتازه فکرمیکنم ک بایدچیکارمیکردم یانمیکردم وغروروترسم اجازه نمیده بگم ازرووسوسه واجبارعمل کردم انکارمیکنم ومیگم ازقبل فکرشوکردم یابراش برنامه داشتم واین نوعی انکاروخودفریبیه
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، ناظر14
#27
بله مثلاامروزبخاطرتنبلی دیرازخواب بیدار شدم و توجیه کردم ک اشکال نداره ادم باید گاهی بخود استراحت بده درجایی ک اینجورنبودخیلیم کار برنامه داشتم وب خودم دروغ گفتم وکارموتوجیح کردم ک من دچارتنبلی واجباراون بودم
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، ناظر10 ، ناظر14 ، ناظر۱۶
#28
نقشه کشی قسمتی ازفریب بیماری اعتیادووسوسه است که ذهن من سریعادرموردوسوسه نقشه میکشدواجبارباعث این میشودک وسوسه راانجام دهم وانکاروخودفریبی برای گول زدن من ودیگران بطرضی عمل میکندک میگویم تصمیم این کارراازقبل داشته ام وبرایش فکروبرنامه داشته ام
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، ناظر14 ، ناظر۱۶


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان