امتیاز موضوع:
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سوال 15 : آيا من از اقدام و عمل اجتناب ميكنم چون ميترسم كه وقتي با نتايج اعتيادم روبر
#1
سوال 15 : آيا من از اقدام و عمل اجتناب ميكنم چون ميترسم كه وقتي با نتايج اعتيادم روبرو شوم خجالت زده

شوم؟ آيا از اقدام و عمل پرهيز ميكنم چون نگرانم كه ديگران چه فكري خواهند كرد؟
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ssaeedg ، ناظر14
#2
منظور از اقدام و عمل همان رفتار سازنده در مقابل احساسات ناخوشاید ما.
نتایج اعتیاد هم همان رفتار های اجباری حاصل از اعتیاد است.
به طور مثال من کاری را کردم از روی بیماری اعتیاد و تسمیم گرفتم که در جلسه مشارکتش کنم با راهنمام صحبت کنم ولی وقتی در جلسه بودم گفتم مهرداد چه دلیلی داره که توی جلسه بگی اینکه با موضوع جلسه یکی نیست دیگران چه فکری می خواهند بکنند و نتوانستم اقدام و عملی در مقابل رفتارم داشته باشم.
یک سری کارهایی هم هست که اینجا هم نمیتونم بگم چون میترسم خجالت زده بشم و دیگران بگن که این پسره با این سنش این کار را میکنه. برای این هم نمیتونم اقدام و عمل سازنده ای داشته باشم
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، حـمـیـد ، ناظر11 ، kakam04 ، ناظر14
#3
رفتارهایم در خانواده افراط و مشکلات در روابطم حال بدی و عجزهایم خسارت زدن به خودم و دیگران دردهای عاطفی و احساسی تنهای و نامید شدنم یاس و انزوایم درماندگی و بی برنامگی هایم دروغ هایم دیگر کاربرد نداشت و انکار بی نتیجه بود کم اوردن و شکست های پی در پی ام ضربه خوردن از بیماری و و از دست دادن روابط ( کاری کارتن خوابی خماری بدنامی ترور شخصیتی عجز و اشفتگی مورد مسخره قرار گرفتن احساس حقارت -
|مفهوم بحران : مرحلی است که زندگی من اشفته شده و به اخر خط رسیده ام و در ان حالت به یاس و انزوا می رسم و بعد از ان به درک عاجز بودنم می رسم 
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، حـمـیـد ، kakam04 ، ناظر14
#4
بلی
از قضاوت ، از پیش داوری، حتی از مشارکت که چه قضاوت کنن و پیش داوری کنند،
حتی در کارکرد قدم از قضاوت و پیش داوری راهنمایم هم میترسیدم.
حتی اینکه دستم را بلنو کنم برا برداشتن خدمتی کاندید شوم که نکنه رای نیارم یا در جلسه اداری برام ایراد بگیرن ،
در مورد کار حتی برای پیشرفتم ایده خوبی داشتم ولی میترسیدم ک چ میشود وانجام دادم هیچ اتفاق بدی هم نه افتاد و بلکه بُرد خوبی کردم و قسمت خوبی از درامدم رو تشکیل داد،

یاد حرف بیل ویلسون دم مرگش افتادم ک که در آخرین نفسهایش دکتر باب از بیل ویلسون پرسید که دلیل نفس های آخر آیا پیام خداوندی می توانی بدهی و بیل گفت تمام ترس هایی که تا الان داشتم هیچ کدام به واقعیت تبدیل نشدند.

پی بردم که: این ترس های غیر واقعی  مانع از پیشرفت ما در خیلی از زمینه های زندگی شده است
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، ناظر10 ، حـمـیـد ، ناظر14
#5
(۱۳۹۸/۱۰/۲۲، ۱۰:۴۳ عصر)admin.a نوشته است: سوال 15 : آيا من از اقدام و عمل اجتناب ميكنم چون ميترسم كه وقتي با نتايج اعتيادم روبرو شوم خجالت زده

شوم؟ آيا از اقدام و عمل پرهيز ميكنم چون نگرانم كه ديگران چه فكري خواهند كرد؟
مثال خواباندن سمزدا,رابطه های نادرستی که برقرارمیکنم(رابطه های کاری ورابطه عشقی)
اقرارنکردن هایم,صادق نبودن هایم,مخفی کاریهایم,جبران خسارت نکردن ها

درقسمت دوم وضعیت ظاهری خودم,خدمت کردن هایم ,بیان احساس درخیلی جاها,مصالحه کردن بااصول(به کسی رأی میدهم که میدانم خدمت نمیکند)یعنی ترجیح دادن شخصیت به اصول.
پاسخ
 سپاس شده توسط eshgholi ، حـمـیـد ، ناظر14
#6
باسلام....
اینجا منظور از اقدام و عمل جبران خسارت و پذیرفتن مسئولیت اعمال و رفتار بیمار گونه ام میباشد یعنی جاهایی که مثلا مجبور برم و بگویم آن دزدی کار من بود یا آن خرابکاری کار من بود یا بگویم ببخشید حق با شما بود من اشتباه کردم و غیره.
بله قطعا در این مواقع احساس خجالت یا سرخوردگی یا ترس از واکنش طرف مقابل جلوی اقدام و عمل مارا میگیرد اما تحربه پاک ماندن میگوید دیر یا زود باید مسئولیت اعمال و رفتارت را بپذیری در این شرایط ما بجای طرف مقابل خودمان روی خودمان قضاوت میکنیم و به نتیجه ناخوشایند این اقدام و عمل فکر میکنیم اما تجربه من میگوید هر وقت به نتیجه فکر کردم از اقدام و عمل منصرف شدم در واقع اینجا هم در حال انکار اعتیادم و تاثیری که روی دیگران میگذارد هستم پیش داوری در باره خودمان باعث ترسهای بازدارنده و آزار دهنده میشوند یعنی انجام ندادن یه کار درست بخاطر قضاوتهای خودمان یا طرف مقابل بخاط درد نکشیدن ولی اما تغییر بدون درد مگر امکان پذیر است؟؟
قسمت دوم سوال در مورد قضاوتها و ترس از دیده شدنها و ترورهایی که مارا  میکنند چون بیماری مارا نمیشناسند و ممکن است ما را تحقیر و سرزنش کنند به این خاطر اقدام و عمل را انکار میکنیم  که این همان پاک کردن صورت مسئله است معمولا معتاد بیشتر کارهای درست را انکار میکند نه کارهای بد را.
من شخصا انجام کارهای درست رو به یک زمان دیگر  و موقعیت بهتر موکول میکنم.

 انکار یعنی همین.
پاسخ
 سپاس شده توسط eshgholi ، kakam04 ، حـمـیـد ، ناظر14
#7
آیا از اقدام و عمل پرهیز می کنم چون نگرانم که دیگران چه فکری خواهند داشت؟

بله همین ترس و حس خجالت زدگی باعث شد تا نتوانم با راهنمام صادق باشم.
همین ترس اجازه نداد در یک جلسه ای صادقانه مشارکت کنم.
ترس اجازه نداد از دیگران کمک بخوام.
ترس نگذاشت قدمهای بعدی را با جدیت بردارم.
ترس حائل بین قدم چهار و پنج. شش و هفت. هشت و نه. شد

ترس به من گفت تو لیاقت کمک به دیگران رو نداری.

ترس من از شکست نبود من از موفقیت ترس داشتم، چون اگر اینطور بود، لغزش رو تجربه نمیکردم. ترسهای من ترس از ناشناخته هاست.
پاسخ
 سپاس شده توسط eshgholi ، حـمـیـد ، ناظر14
#8
مثال خواباندن سمزدا,رابطه های نادرستی که برقرارمیکنم(رابطه های کاری ورابطه عشقی)
اقرارنکردن هایم,صادق نبودن هایم,مخفی کاریهایم,جبران خسارت نکردن ها

درقسمت دوم?وضعیت ظاهری خودم,خدمت کردن هایم ,بیان احساس درخیلی جاها,مصالحه کردن بااصول(به کسی رأی میدهم که میدانم خدمت نمیکند)یعنی ترجیح دادن شخصیت به اصول.
پاسخ
 سپاس شده توسط eshgholi ، kakam04 ، ssaeedg ، حـمـیـد ، ناظر14
#9
ترس از روبرو شدن با نتایج اعتیاد یعنی خرابی که به بار اوردم و الان دوست ندارم با اون روبرو بشم مثل خسارت مثل بدهی مثل یک سری رفتارها و یا ازدست دادنها به نظر من اکثر لغزش دوستان نبود عدم توانایی برای برخورد با اینچیزهاست


اجتناب از اقدام و عمل :مثلا باید مشارکت کنم از قضاوت میترسم .باید دوستان قبلی رو حذف کنم از اینکه چی فکر میکنند میترسم و این داستان ادامه دارد
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر11 ، حـمـیـد ، ناظر14
#10
احساس امنیت همیشه به ماضربه میزندبه اینصورت که درپیله امنیت فرومیریم وتغییربرایمان دشوارمیشودوترس ازاینکه بعدازتغییرچه اتفاقی می افتدپس پناه میبریم به همان روش گذشته چون ذهن من درگیراقدام وعمل نمیشودودوست دارم تغییرخودش بیفتدیادرروابط دیگران تغییرکنند
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر14
#11
من هنوزخودم ودیگران راانکارمیکنم 
من بایدباعواملی که باعث فعال شدن 
اعمال ورفتاربیمارگونه ام میشودآشنا
شوم تاآنهاراتکرارنکنم 
انکاریعنی دروغ گفتن به خودم است
کاربیمارگونه ای راانجام میدهم وبرای اینکه ازنتیجه ان خجالت زده نشوم 
خودراانکارمیکنم
من هنوزدروغ میگویم 
میگم من هنوزمشورت میکنم ولی درواقع
ازمشورت خبری نیست من روبه بهبودیم 
ولی ازبهبودی حقیقتا خبری نیست ازبهبودی دورم 
زمانی میتوانم ازاقدام وعمل دوری کنم که دربیماری نباشم 
مشورت کنم وفکرکنم وحرکت کنم
پاسخ
 سپاس شده توسط kakam04 ، حـمـیـد ، ناظر14
#12
از اونجایی که من قبل از برنامه هم اقدامات زیادی در هر زمینه ای انجام میدادم و به عواقبشان فکر نمیکردم،پس از ورود به NA و آشنایی و بکارگیری اصول روحانی قدم ها هیچ وقت از اقدامی که در جهتش فکر کردم مشورت به اهلش انجام دادم و زیان و منفعتشو سنجیدم با تمام وجود تلاشمو انجام دادم و به قضاوت دیگران هم توجه نکردم،که البته به لطف خداوند و رهنمام و این برنامه تا حدود زیادی تا امروز موفق بودم
پاسخ
 سپاس شده توسط kakam04 ، حـمـیـد ، ناظر14
#13
باسلام
الف – درزمان اعتیاد فعال مجموعه ای از نواقص در من فعال بود که مردم مرا با آن نواقص می شناختند مثل : بدقولی ، دروغ گویی ،بی مسئولیت و..وامروز  نیز می ترسم و خودم را قضاوت میکنم که باز از روی این نواقص اقدام کنم و در نتیجه از کارهایی که بایدانجام دهم اجتناب میکنم .
ب – ترس از قضاوت دیگران وترس از اینکه دیگران در مورد من چه بگویند و غرور من صدمه ببیند ویاترس بین رفتن نقاب دروغین مثال : وقتی که میخواهم در جلسات مشارکت بکنم ترس از قضاوت دیگران باعث میشود که من نتوانم مشارکت کنم Heart
پاسخ
 سپاس شده توسط حوریا ___Bu ، حـمـیـد ، ناظر14
#14
این اجتناب صددرصدنیست، چراچون بیشتر مواقع یابعضی اوقات زورم به بیماریم نمی رسدوخودرادرمرحله اقدام به عمل می بینم.
دلم می خواهد پرهیز کنم، ولی زورم نمی رسد.
قضاوت دیگران برایم مهم است اشتباهات زیاد داشته ام و دارم مشورت کم میکنم.
فکر میکنم برای همه چیز وهمه کس جواب دارم.
حال اگر مشورت کنم و ایمان داشته باشم برایم مهم نیست دیگران چه فکر می کنند، گاهی اوقات خودکم بینی به سراغم می آید، می گویم من چیزی ندارم همه اینها را می‌دانند که من می‌خواهم بگویم.
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر12 ، حـمـیـد ، ناظر14
#15
سئوال داره میگه :
اگه بترسی استپ می‌زنی و حرکت نمی‌کنی.
ترس آدمو متوقف مي‌كنه.
من فقط برای امروز زندگی می‌کنم، دیروز من به تاریخ پیوسته و فقط می‌توانم ازتجربیاتش در امروز استفاده کنم.
 اگر گذشته‌ي تباهی داشتم سعی کنم امروز از تکرار اشتباهات دیروز اجتناب ورزم
 و اگر رفتاری مطابق با هنجارها داشتم برای استمرار آن تاکید و اصرار دارم.
مقایسه‌ای از دیروز و امروز موجب عدم بروز احساسات بالقوه‌ من به بالفعل می‌شود
 و شاید بعضی از رفتارها یا كارها را به‌خاطر قضاوت دیگران شروع نكنم
در حقیقت جواب تو خود سئوال هست:
میگه هر چقدر هم که گذشته تباه و داغونی داشتیم، نباید از دیدن نتایج کار خودمون و قضاوت دیگران دست از کار کردن قدم ها برداریم.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر14
#16
بله ترس ازنه گفتن ترس ازقضاوت عدم خودباوری بی ایمانی باعث میشودتاازاقدام وعمل اجتناب کنم فکرمیکنم جواب نه خواهم شنیدوکاروتصمیماتموغلط است وپیش داوری میکنم گاهی خودم خودم رامجاب میکنم که امکان نداردونمیشودنتایج اعتیادم همیشع سرکوفت شکست باخت خشم سرخوردگی نیمه رهاکردن ....است ومن گاهی میترسم حقم راهم بخواهم ویاحرفموبزنم
پاسخ
 سپاس شده توسط Darush sistan ، حـمـیـد ، ناظر14
#17
درود برخالق توانایی بله زیاد چون من ادم بسیار ترسو هستم  دربرابر بهبود من ازشکست اصلن نمیترسم زندگی گذشته هراقدام برای خراب ونابود خودم بی پروا می کردم  مثل بسخت ترک می کردم ولی برای مصرف اصلن   ترس نداشتم امروز هم ازموفقیت می ترسم مثلن جلسه نمی روم اقرارنمی کنم روابط جدید نمی سازم گذشته رارهانمیکنم با دایم بااحساسات مثل ترس ازقضاوت گناه خجالت خشم ناامید افسوس زشت حالا بعد بی تفاوت   روزگارم را سپری می کنم
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر14
#18
بله این روزهابرای نه گفتن حریم مشخص کردن حرفموزدن 
گرفتن طلبهام مشکل دارم ومیترسم من عمومامیترسم نه بشنوم
میترسم کاری انجام بدم ونتیجش دلخواه نباشه یاباز
نصفه ونیمه رهاش کنم میترسم باراهنمام درموردخودم حرف بزنم
وبشنوم ک ازتوبعیده یاسرزنش بشم نتایج اعتیادمن شکست
حصرت مسخره شدن ازدست رفتن هویتم بوده 
گاهی برای انجام درست ترین کارهاهم ترس دارم که نکنه بازنشه
بازازخودم بدم بیادبازمسخره بشم
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر14
#19
آیا از اقدام و عمل پرهیز می کنم چون نگرانم که دیگران چه فکری خواهند داشت؟(قدم۱)
در واقع من از این قسمت بیماریم خیلی آسیب دیدم و اگر مراقب نباشم بازم میبینم.
من از روی تـرس ،قضاوت ،تأیید و نواقص دیگر به انکـار آغوش میزنم ، مثلا من از قضاوت دیگران میترسم که مشارکت کنم امامیگم بخاطرتازواردین ازمشارکتم میگذرم ، یاقبلا ازترس خماری قطع مصرف نمیکردم بعد میگفتم من مشکل جسمی دارم،یابرای آمدن به برنامه و انجام عملی مرحله به مرحله آن ترس داشتم اما بخودم میگفتم تا همینجابرای من کافیه، در واقع خودم وارد خودفریبی میشدم ، این بخش انکار مثل سـایه همیشه همراه من است و نیازبه مراقبت بیشتری دارد.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر14
#20
ترسهانواقص خصوصاتنبلی قصاص قبل ازجنایت
رودروایسی واحساس خودکم بینی گناه وخجالت ودرکل عدم 
قدرت باعث شده اکثراازاقدام وعمل اجتناب کنم کارامروزوبرافردابزارم حقمونگیرم وتوروابطم وکارام سست عمل کنم
پاسخ
 سپاس شده توسط Mehran21 ، حـمـیـد ، ناظر14
#21
بله گاهااینطوری رفتارمیکنم قصاص قبل ازجنایت میکنم ازنه شنیدن میترسم وحتی برای گرفتن حق خودمم میترسم کارامروزوبفردامیندازم وعموماتوجیه وبهانه میارم واین ترس مرازمین گیرمیکنه ترس ازنه شنیدن نیمه رهاکردن درسطح عالی ومطلوب انجام ندادن شکست خوردن وسرزنش شدن هنوزگاهی بامنه وحق انتخواب دارم
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، ناظر9 ، Darush sistan ، حـمـیـد ، ناظر14
#22
سلام
بله.
من همیشه ترس از افشاء شدن رازهایم دارم و نگران قضاوت ها هستم. اما به هر حال باید به دنبال اقدام و عمل باشم وترسهارواقرارکنم
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، حـمـیـد ، ناظر14
#23
ترس تنبلی وقضاوت بیجا وبی جهت یابقولی قصاص پیش ازجنایت باعث میشه کارامروزوبفردابندازم یاخودم جواب خودموبدم ک بی فایدست نمیشه تهش شکسته وازاین حرفهاوبله ازاقدام وعمل اجتناب میکنم واین انکارمن است
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، حـمـیـد ، ناظر10 ، ناظر14 ، ناظر۱۶


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان