۱۳۹۹/۵/۱۹، ۰۷:۵۷ عصر
با سلام
غیر قابل اداره برای من اینگونه است که نظم ، ترتیب ، و تمرکز روی اُلویتهای زندگیم ندارم درگیریه فکری دارم و بین آنچیزیکه فکر میکنم با آنچیزیکه عمل میکنم تناسب و تعادل وجود ندارد.آگاهانه و از روی جَبرِ اعتیاد دست به کارهایی میزنم که عواقب خطرناکی دارد.مثلا در یک بُرهه ایی خودم را با دیگری مقایسه میکنم و بعد از خودم ، همسرم ، فرزندم ، شغلم ، اطرافیانم دلخور ، طلبکار بدخلق ، ناراضی میشوم و دلایل سختی های امروزم را به گردن گذشته ، پدر ، مادر ، اطرافیان میاندازم در این مواقع قوه تشخیصم را از دست میدهم و معمولا تا مدتی با راهنما یا دوستان بهبودی تماس نمیگیرم تا به آخر خط یآس و انزوا میرسم.
غیر قابل اداره برای من اینگونه است که نظم ، ترتیب ، و تمرکز روی اُلویتهای زندگیم ندارم درگیریه فکری دارم و بین آنچیزیکه فکر میکنم با آنچیزیکه عمل میکنم تناسب و تعادل وجود ندارد.آگاهانه و از روی جَبرِ اعتیاد دست به کارهایی میزنم که عواقب خطرناکی دارد.مثلا در یک بُرهه ایی خودم را با دیگری مقایسه میکنم و بعد از خودم ، همسرم ، فرزندم ، شغلم ، اطرافیانم دلخور ، طلبکار بدخلق ، ناراضی میشوم و دلایل سختی های امروزم را به گردن گذشته ، پدر ، مادر ، اطرافیان میاندازم در این مواقع قوه تشخیصم را از دست میدهم و معمولا تا مدتی با راهنما یا دوستان بهبودی تماس نمیگیرم تا به آخر خط یآس و انزوا میرسم.