تالار گفتگو انجمن معتادان گمنام ایران

نسخه‌ی کامل: سوال32 : آيا نياز ديگران را در نظر ميگيرم؟ در نظر نگرفتن نياز ديگران چه اثري بر روي ر
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
سوال32 : آيا نياز ديگران را در نظر ميگيرم؟ در نظر نگرفتن نياز ديگران چه اثري بر روي روابطم گذاشته است؟
بعضی اوقات باعث میشود که خودخواهانه فکر و عمل کنم و بعد با خود بجنگمدر خانه و خانوادهام
بعضی اوقات مواقعی که باید حضور داشته باشم نیستم وفکر میکنم که در نظر دیگران از راه برنامه
دورمان میکند روابط عمومیمان ضعیف میشودگاهی فکر میکنیم دیگران در رابطه با نیازهایشان دروغ میگویند
وبا توهم به نیاز های دیگران نگاه میکنیم
یه ابزاری هم برنامه میده مشتی که اقا تو تو اولویتی و بهبودی شخصیه
یادمون میره که این به معنی اینه در برابر مواد و نواقص مصرف بهتر که از ارتباط با اینگونه افراد اولویتمون
مصرف نکردن وتو شرایط قرار نگرفتن باشه من جدا از دیگران نیستم چه در انجمن جه بیرون انجمن
یکی از ارکان محک زدن بهبودینیاز دیگران را در نظر گرفتن هست
هر زمان که در بهبودی نباشم افراط و تفریط در نگاهمان محرز است و مطمئنا اگر در نظر هم بگیرم
جنبه سوءاستفاده دارد. صادقانه اگر در نظر بگیریم در انجمن به وضعیت مالی و معنوی خود بسیاری از وظیفه هایمان را در نظر نمی گیریم
در اکثر مواقع نیاز دیگران را درنظر نمی گرفتم دیگران ابزار کار من بودند برای رسیدن به خواسته هایم و اگر مانع می شدند به هر نحوی انها را کنار میگذاشتم بعضی مواقع وقتی به چهره خانواده ام یا دوستان نزدیکم را نگاه میکنم متوجه میشوم که انگار به اندازه سالهای زیادی از انها دورم چون نیازها و احساسات انها را نادیده گرفته ام گاهی اگر برایم منافعی داشته باشد به بهترین شکل نیاز انها را در نظر میگیرم -
تاثیرات : دور شدن
بی تفاوتی و بی اهمیت بودن لذت نبردن از رابطه ها و این اطرافیان من را دچار نداشتن امنیت احساسی و عاطفی و مالی از سوی من میکرد و روابطم را از دست می دادم 
قبلا خیر در نظر نمیگرفتم،من مواد مصرف میکردم و اطرافیان تحت تاثیر دود مواد و سیگار بودن ک برخی اوقات مسموم میشدن یا از بو و دود سیگار اذیت میشدند ،
باعث شده بود روابط قطع گردد و از من دوری میکردن ،مجبور بودم بعضی روابط سالم را قطع کنم و...
ولی الان در نظر میگیرم.
(۱۳۹۸/۱۰/۲۲، ۱۰:۳۴ عصر)admin.a نوشته است: [ -> ]سوال32 : آيا نياز ديگران را در نظر ميگيرم؟ در نظر نگرفتن نياز ديگران چه اثري بر روي روابطم گذاشته است؟
برای فهمیدن نیازدیگران اول  تشخیص دادن نیاز, که احتیاج به چنداصل دارد??
1گذشت, فداکاری
2فهمیدن ودرک کردن
3حفظ خودم
نیازهای دیگران رابرطرف نمیکنم
حتی بعضی مواقع متوجه نمیشوم مثال درنظرگرفتن نیازروحی,روانی خانواده .
خانواده بایداحساس امنیت کنند
(منظورترین  انسانها,کسانی هستند
که دیگران ازاوبرترهستندیابترسند)
این موارد باعث میشوند که گوشه گیر ومنزوی شوم.وقتی نیاز دیگران را درنظر میگیرم,نیازمن هم  برطرف میشود.جهان پیرامون من عشق ومحبت وتحمل من است
وقتی این اعمال راانجام میدهم,دیگران هم نیازمن را برطرف میکنند.
تاوقتی که شاگردی بیماری اعتیاد را میکنم,زندگیم غیرقابل اراده است.وقتی بیماری ام  فعال است ازروی نیاز به جلسه میروم
رابطه ام اجباری, باراهنما دارم. .دردوحالت چه اجبارچه نیاز
بایدنسبت به مسئولیت هایم باورهادررفتارهایم,تفکرداشته باشم.
انجام وظایف و تامین احتیاجات خاتواده ام نیازهاشونه وقتی که تعادل در بخشهای مختلف زندگی ندارم مفهومش در نظر نگرفتن نیاز دیگران است.
من با افراط و تفریط خودخواهانه یه عده رو آزار میدم و از عده ای آزار می بینم‌.

روابطم پایدار نمیمونه
در رابطه زناشویی مدام در اختلافم و تفاهمی نیست
در رابطه مالی بخاطر منفعت طلبی همش با شکست مواجه میشم
ما تا زمانی که در شرایط بیماری باشیم ، نیازهای دیگران را در نظر نمی گیریم ، چون انباشته از خود خواهی و خودمحوری می شویم ولذا فقط درصدد برآورده شدن نیازهای بیماری خود حرکت میکنیم ، با چشم پوشی  و بدون در نظر گرفتن  نیازهای دیگران فقط متمرکز به نیازهای اعتیادمان میشویم و فقط برآورده شدن نیازهای بیماری برای ما در الویت قرار میگیرند  مثلِ ؛ فقط لذتجویی های افراطی  خودمان ، فعال کردن نواقص اخلاقی و ضعف های اخلاقی و و . . . اصولاً یکی از بزرگترین عارضه های بیماری اعتیاد در جنبه خود محوری ما پنهان است و لذا وقتی فعال است ما بقدری خودخواه و متکبر میشویم که دیگر به هیچ عنوان به نیازهای دیگران اهمیت نمیدهیم .
نیاز دیگران جزیی از برنامه بهبودی من است که میبایست برای حفظروابطم در نظر بگیرم
نیاز دیگران حق انهاست که اگر قرار باشه در نظر نگیرم نوعی ستم ونادیده گرفتن حق انها است

ولی گاها اینکار صورت نمیگیره حال یا عمدآ ویا سهوآ

وهمین امر باعث میشه حق به جانب دنبال خواسته خودم باشم بدون در نظر گرفتن حق ونیاز دیگران
وهمین میشه که اونها گاهی اعتراض میکنند که مورد جبهه گیری من میشه ویا رنجش میگیرند وسعی میکنند که زیاد با من برخورد نداشته باشند وبه مرور از جانب انها طرد شده وکنار گذاشته میشم
با سلام
تجربه شخصی من........
بهتر است من نیازهای دیگران را از دو وجه آن برسی کنم
۱-نیازهای مخرب و منفی
۲-نیازهای ضروری و سازنده
نیازهای مخرب-مثلا شاید پدر یا مادرم نیاز داشته باشند برایشان مواد تهیه کنم یا (هر کسی) نیاز داشته باشد با او وارد یک رابطه ناسالم (جنسی،کاری،اجتماعی،سیاسی و.....) بشوم یا برای زنده ماندن یک انسان دزدی کنم و از این دست آیا باید این نیازها را در نظر بگیرم مسلما خیر چون من خداوند دیگران نیستم.
نیازهای سازنده-مثلا جلسه رفتن یک نیاز است هم برای من هم برای دیگران نباید آنرا بخطر بیاندازم یا داشتن رابطه جنسی برای همسرم یک نیاز است نباید با جلسه افراطی یا کار افراطی آنرا بخطر بیاندازم یا اگر کسی اشتباهی کرد و در حال درد کشیدن است این درد کشیدن آن شخص نیاز اوست من نباید با کلوپ و تفریح مانع درد کشیدن او شوم بهتر است اجازه دهم خداوند کار خودش را بکند.آرامش ، آسایش ، امنیت روانی ، تامین مالی نیاز خانواده من است باید برای آنها تلاش کنم. احترام ، عفت کلام ؛برخورد مناسب ، پوشش مناسب ، نظافت عمومی وووووو نیاز خانواده و جامعه است باید در جهت آن در حد توانم تلاش کنم در نظر نگرفتن نیازهای سازنده دیگران بتدریج یعنی تنهایی جدا افتادن از دیگران طرد شدن و در نهایت مرگ.
با سلام
من به عنوان معتاد زمانی که باید رشد شخصیتی می کردم و شروع به آگاه شدن ازوجود دیگران و نیازهای آنها ویا حق وخقوق دیگران می کردم رشد نکردم و همچنین به خاطر داشتن بیماری اعتیاد وخودمحوری خود هیچ وقت نتوانستم به نیازهای دیگران توجه کنم . من فقط به خودم فکر می کردم ، دیگران ابزار کارمن برای رسیدن به خواسته هایم بودند ، نداشتن توان برآورده کردن نیاز دیگران ،تمام وقت وانرژی من صرف اعتیادمن می شد ، منافع من به خطر می افتاد ، درنظرگرفتن نیاز دیگران باعث زحمت من می شد ،برآورده کردن نیاز دیگران برای من همیشه شرطی بود.
ب – قطع رابطه ، دورشدن من وفاصله گرفتن متقابل از هم ، رنجش ، حق به جانبی ، به وجود آمدن کینه وکدورت و... Heart
بستگی به حالم داردهرجاکه به نفع من باشد نیاز دیگران رادرنظرمی گیرم، هرجا که لذت جویی وخودمحوری باشدوبه نفع من نباشدخیر.
همیشه همه چیز رابرای خودم می خواهم ونیازهای خودم رادرنظرمی گیرم و دوست دارم من همیشه طراحی کنم.
دراین حالت ها همیشه باعث رنجش دیگران می‌شوم همیشه فکر می کنم نیازخانواده فقط مالی است وغافل ازاین هستم که نیاز عاطفی هم لازم است.
سوال32 : آيا نياز ديگران را در نظر ميگيرم؟ در نظر نگرفتن نياز ديگران چه اثري بر روي روابطم گذاشته است؟(قدم۱)
در زمان مصرف که اصلا نه میدونستم و نه برام مهم بود که  نیازهای دیگران چه چیزهایی هست ، من آنقدر غیرقابل اداره بود زندگیم که 
حتی نمیتونستم نیازهای اولیه خودم را هم تهیه کنم و حتی نیازهای اولیه زندگی هم برام دور از دسترس شده بود .
در کل هر جا که نیازهای من با نیازهای دیگران هم گره خورده بود سعی میکردم با رندی نیاز خودمو تأمین کنم .
من دیگران را مقابل نیازهای خودم میدیم و برای همین مثل لودر از روی نیازهای عاطفی،احساسی،جانی،مالی..دیگران رد میشدم.
و برای همین دیگران مرا طرد کردند و روابطم قطع میشد.
مهران معتاد
بستگی به این داره که نیازکی باشه وچی باشه اگرنیازدیگران باخواسته من یکی باشه بله درنظرمیگیرم اگرنیازدیگران نفعی برام داشته باشه خب بله درنظرمیگیرم اگرنیازازطرف کسی باشه یک بهش وابسته باشم یابخام جلب توجه وتاییدطلبی کنم بله گاهی نیازدیگران راحتی ازنیازخودم ارمح ترمیبینم واجازه سواستفادهدازخودم وقربانی شدنم راهم میدم ولی اگربرخلاف خواسته ام باشه منافعی برام نداشته باشه وبه امنیت واعتیادم لطمه بزنه ب ام هزینه وزحمت داشته باشه یا....نه تنهادرنظرنمیگیرم بلکه ان راسرکوب هم میکنم
(۱۳۹۸/۱۰/۲۲، ۱۰:۳۴ عصر)admin.a نوشته است: [ -> ]سوال32 : آيا نياز ديگران را در نظر ميگيرم؟ در نظر نگرفتن نياز ديگران چه اثري بر روي روابطم گذاشته است؟
اعتیاد قابلیت شناخت نیاز دیگران را از ما میگیرد و باعث میشود که نیاز خودمان هم در نظر نگیریم وقتی بروی خواسته هایم اصرار میکنمباعث میشه دیگران به من اعتماد نکنند و از من دور شوند 
نیاز واقعی مثل غرایز است و با روح و روان و جسم و احساس من درگیر است و نبود ان باعث مشکل میشود
سلام
 در زمان مصرف دیگرانی وجود نداشت و همیشه فقط خودم بودم-و باعث دور شدن از همه شد ورنجش به بار آورد- اما امروزه سعی می کنم که احساس دیگران نیز در نظر بگیرم وفقط به فکر خودم نباشم...
نخیربخاطرنداشتن عدم اگاهی ازنیازهای خودودیگران نتوانستم نیازهای دیگران راشناسای وتصمیم درست بگیرم واکثراوقات بخاطرنداشتن سلامت عقل درهردوصورت خسارات زدم مثل بخاطرشهوت رانی دیگران راپل میکردم واصلن برایم مهم نبود چه اتفاق برایشان می افتد یامثلن بخاطرنداشتن حوصله ووقت نگذاشتن  برای خانواده روابطم راسرد وازانها دورشدم والگو خوب نتوانستم بشوم
خودخواهی خودمحوری وعدم مسیولیت پدیری بی دقتی وبی حوصلگی کارامروزوبفرداانداختن متوجه دیگران نبودن ازعلایم اعتیادفعاله ومیتونم بگم نه وقتی بیماری من فعاله پس اصول بیماری وخودمحوری درمن حکومت میکنه ن اصول روحانی توجه بدیگران احترام ودیدن نیازدیگران وقتی درحال بهبودی باشم معنی داره درحال استفاده ازابزاربیماریرخیرتوجهی بدیگران ندارم
عمدتانه من ازروی خودخواهی خودمحوری همیشه خودمووسوسه هامودیدم نه نیازدیگران حتی خانواده روتک روی اسراربرروی خواسته هاباعث ندیدن نیازدیگران به احترام محبت نوازش توجه وقت شناسی قانون مندی سن وسال وغیره بودوهمیشه ازم فرارمیکردندوحتی خانواده هم منوجدی نمیگرفتند
سلام دوستان. من در زمان مصرف به نیازهای اطرافیان گوش میداده و فقط و فقط وعده و وعید و فردا فردا میکردم ولی در عمل کاری انجام نمیدادم مثلا" اگر از اعضای خانواده و دوستان درخواست مالی میکردند به فردا یا وقت دیگر موکول میکردم ولی در وقت مقرر ترس از عجزم نسبت به تهیه مواد باعث میشد اول موادم را نهیه کرده و مصرف کنم. ولی در بهبودی اولا" نیازهای دیگران را سبک سنگین کرده و اگر در توانم نبود وعده انجام آنها را نمی دهم. درصورتیکه در توانم باشد به نیازها پاسخ میدهم.
خودخواهی خودپسندی اجباروچرخه بی پایان خودمحوری جزولاینفک بیماری اعتیاده که نمیزاره نیازهای خودموهم ببینم چ رسه بدیگران عموماتمرکزم برروی خواسته های لحظه ای انی وازروی وسوسه است وتوجهی به کاروموقعیت یانیازدیگران ندارم