تالار گفتگو انجمن معتادان گمنام ایران

نسخه‌ی کامل: سوال 76 : چگونه برای خود و دیگران اهمیت قائل می شوم ؟
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
سوال 76 :   چگونه برای خود و دیگران اهمیت قائل می شوم ؟ 
1.یکی از راههای اهمیت دادن به دیگران اینه که برای یه بارم که شده با کفش اونا راه برم یعنی شرایط دیگرانو درک کنم که چه شرایطی رو متحمل میشن.
2.به احساساتشون گوش بدم.
3.نقش خودم تو روابط با اونا بدونم(برای پدرم،پسر باشم.برای خواهرم،برادری کنم نه شوهری.....)
اما من وقتی به خودم اهمیت نمیدم و هنوز دارم از روی احساسات مخرب و تضادهای شخصیتی عمل میکنم و خودم درگیر خودخوری و جنگ و احساس گناه و خجالت هستم چطور میتونم دیگران ودرک کنم وقتی هنوز دارم از روی ترس عمل میکنم یااحساس ارزش چطور میتونم خودمو از اونا بالاتر نبینم
خودم : خودم را بخشیده ام و خودم را تشویق می کنم خودم را دوست دارم کاری نمی کنم به من بی احترامی شود منافع دیگران را در نظر می گیرم توقع زیادی از خودم ندارم خودم را می پذیرم به عزت نفس و احترام به نفس خود احترام می گذارم اگر اشتباهی مرتکب شدم سریعا خودم را می بخشم حدو مرز خود را رعایت می کنم و به دیگران ان را اعلام می کنم برنامه ریزی برای برای تربیت خودم دارم (زبان موسیقی- کار مادیات تفریح )-احساس همدردی کردن با دیگران من جزیی از کل هستم و آنچه را برای خود می‌پسندم برای دیگران هم می‌پسندم. به خودم و دیگران احترام می‌گذارم و سعی می‌کنم طبق ارزش‌ها و احساسات خود و آنها حرکت کنم
دیگران :احساسات دیگران را در نظر می گیرم به انها خدمت می کنم مردم را پایین تر از خودم نمی بینم وارد حریم شخصی و اعتقادات دیگران نمی شوم و انها را درک می کنم سعی می کنم هم کلاسی و هم محله ای و همسایه خوبی باشم به حقوق دیگران تجاوز نمی کنم تا از من نخواهند دخالت نمی کنم با انصاف برخورد می کنم -
باید ابزاری باشم در دستان خداوند برای انجام رساندن اهدافش، هر گاه دست از خودخواهی‌هایم بردارم می‌توانم برای دیگران اهمیت قایل شوم و به ارزش معنوی که در رفتار دیگران هست توجه داشته باشم؛ زیرا خداوند در درون هر کسی گوهری قرار داده که نمی‌توان آن را نادیده گرفت.
(۱۳۹۸/۱۰/۲۶، ۰۳:۰۸ عصر)admin.a نوشته است: [ -> ]سوال 76 :   چگونه برای خود و دیگران اهمیت قائل می شوم ؟ 
برای خودم ودیگران وقت میگذارم احساسات خودم ودیگران را میبینم-برای بهبودی ام تلاش میکنم-قدر خودم را میدانم-سعی در این دارم آرامش را در درونم همیشه جاری کنم
خودم را دوست دارم. واقعیت خودم را نه ان چیزی که در رویا می بینم . همین و فقط همین

اگر بتوانم خودم را دوست داشته باشم و به خودم و شخصیتم احترام قائل شوم در قبال دیگران هم همین رفتار را خواهم داشت
در نظر گرفتن نیاز دیگران در کنار نیازهای خودم یعنی دست برداشتن از خود خواهی وبرای خود ودیگران اهمیت قائل شدن وقتی به این درک برسم که دیگران هم مثل من حق زندگی کردن. اشتباه کردن. تصمیم گرفتن.حرف زدن وگوش دادن وآرامش داشتن را دارند ومن اجازه این کارهارا بدهم آن وقت میتوانم بگم برای دیگران اهمیت قائل هستم چونکه اینها درست همان چیزهای هستنند که من دوست دارم دیگران برای من به اجرا بگزارن..من بواسطه بیماری خیلی وقتها اهمیت قائل شدنم هم برای دیگران زیر بنای بیمارگونه دارد من باید دائم خودم افکارم وهر چیزیکه فکر میکنم قابل گفتن نیست را از فیلتر اصول رد کنم تا موادا خسارات جدید به بار بیاورم..
احساس همدردی کردن با دیگران من جزيی از کل هستم و آنچه را برای خود می‌پسندم برای دیگران هم مي‌پسندم.

به خودم و دیگران احترام می‌گذارم و سعی می‌کنم طبق ارزش‌ها و احساسات خود و آنها حرکت کنم.

باید ابزاری باشم در دستان خداوند برای انجام رساندن اهدافش، هر گاه دست از خودخواهی‌هایم بردارم می‌توانم برای دیگران اهمیت قايل شوم و به ارزش معنوی که در رفتار دیگران هست توجه داشته باشم؛

زیرا خداوند در درون هر کسی گوهری قرار داده که نمی‌توان آن را نادیده گرفت.
اهمیت قائل شدن برای دیگران از اهمیت قائل شدن از خود آغاز میشود. زمانی که من معتاد یاد میگیرم که ارزش و اهمیت خود در چه چیزهای ظاهر میشود متوجه ارزش و اهمیت دیگران در مد نظرم مجسم میشود  من اول به یک ظاهر آراسته اهمیت میدم وبا داشته های موجود به آن اهمیت میدهم مثال نظافت خودم را رعایت میکنم و سعی میکنم طرز لباس پوشیدن خود را منظم کنم اصلاح مو و سرو صورت حمام وخیلی چیز های ظاهری دیگه و سعی میکنم لباس کار را از لباس در جمع بودن را جدا کنم  دوم برنامه داشته باشم سوم وقت شناس باشم و همیشه به دیگران احترام بگذارم و نهایت ادب را به دیگران انتقال دهم. و سعی کنم در جمع شنونده باشم و بگذارم تا از من سئوال شود ودر حرف دیگران سرک نکشم ودر نهایت کسی را کنترل نکنم و کسی را هم قضاوت نکنم واز شوخی های رکیک در جمع خودداری کنم و سعی کنم کسی را سرزنش و تحقیر نکنم همین چیزهای بنظر کوچک پیامدهای خیلی بزرگی در پی دارن درنهایت اگر به خودت اهمیت قائل شدی برای دیگران هم دارای اهمیت می شوی وهم  اهمیت و ارزش به دیگران می گذاری.
اگه قرار باشه من برای دیگران اهمیت قائل باشم بایست اول برای خودم اهمیت قائل باشم و خودم را مهم بشمارم. احترام و ارزش قائل شدن به خودم باعث میشه که به

 ارزش ها و اعتقادات دیگران هم اهمیت بدم . مثلا: اجازه بدم دیگران نظرات و انتقادات خودشونو نسبت به یک موضوع و حتی من ارائه بدن . من بایست دست از خودمحوری بردارم

و با خودم و دیگران نجنگم . قرار نیست سر تعظیم برای هرچیزی فرود بیارم ولی قرار هم نیست مانع ایجاد کنم .
همیت قائل شدن برای دیگران از اهمیت قائل شدن از خود آغاز میشود. زمانی که من معتاد یاد میگیرم که ارزش و اهمیت خود در چه چیزهای ظاهر میشود متوجه ارزش و اهمیت دیگران در مد نظرم مجسم میشود  من اول به یک ظاهر آراسته اهمیت میدم وبا داشته های موجود به آن اهمیت میدهم مثال نظافت خودم را رعایت میکنم و سعی میکنم طرز لباس پوشیدن خود را منظم کنم اصلاح مو و سرو صورت حمام وخیلی چیز های ظاهری دیگه و سعی میکنم لباس کار را از لباس در جمع بودن را جدا کنم  دوم برنامه داشته باشم سوم وقت شناس باشم و همیشه به دیگران احترام بگذارم و نهایت ادب را به دیگران انتقال دهم. و سعی کنم در جمع شنونده باشم و بگذارم تا از من سئوال شود ودر حرف دیگران سرک نکشم ودر نهایت کسی را کنترل نکنم و کسی را هم قضاوت نکنم واز شوخی های رکیک در جمع خودداری کنم و سعی کنم کسی را سرزنش و تحقیر نکنم همین چیزهای بنظر کوچک پیامدهای خیلی بزرگی در پی دارن درنهایت اگر به خودت اهمیت قائل شدی برای دیگران هم دارای اهمیت می شوی وهم  اهمیت و ارزش به دیگران می گذاری.
چگونه برای خود و دیگران اهمیت قائل می شوم؟ چگونه برای من هر موقعی که اصول روحانی تمرین و تکرار کنم ،
۱،اقرار صادقانه با راهنما
۲،تراز نامه نویسی
۳،در برابر تغییر واکنش نشان ندهم
موقعی که توانستم روح و روان خودم را با اصول روحانی سازگار کنم ،احساس ارزش میکنم همیشه در حال بررسی خودم باشم نه دیگران ،زمانی که توانستم خودم را دوست داشته باشم دیگران را هم دوست دارم وبه عقاید و باورهای دیگران احترام میگذارم
اگر برای خود ارزش قائل باشم برای دیگران نیز ارزش قائل خواهم بود. پذیرش مسئولیت بهبودی­ ام با پاک ماندن و تلاش مستمر در این راستا این اهمیت را به خودم نشان می ­دهم.
مثال: در این جا با نوشتن ترازنامه­ های گام چهارم که با این کار به خودم ثابت می­ کنم علارغم تمام تر­س­ هایم از خود شهامت نشان داده و در عمل برای خود و دیگران ارزش قائل می­ شوم. این برنامه عملی است.
(۱۳۹۸/۱۰/۲۶، ۰۳:۰۸ عصر)admin.a نوشته است: [ -> ]سوال 76 :   چگونه برای خود و دیگران اهمیت قائل می شوم ؟ 
با احترام گذاشتن به ارزش‌ها و عقاید دیگران و دوری از کنترل و قضاوت خودم و دیگران را میبخشم و حق اشتباه به دیگران دادن
زینال هستم یک معتاد
هرچه برای خود نمی پسندی برای دیگران هم مپسند وهرچه برای خود میپسندی برای دیگران هم بپسند.وقتی دوست نداریم با رفتار بدشان دیگران باعث سقط ورفتارهای بیمارگونه تباهی وباعث سقوط ما بشنود ما هم نباید این رفتار را بر ای دیگران بخواهیم. ورفتارهای خوب دیگران راوقتی استقبال میکنیم ماهم باید از رفتار خوب دیگران الگو وتجربه بگیریم وبا دیگران رفتار خوبی داشته باشیم. Heart Heart Heart
(۱۳۹۸/۱۰/۲۶، ۰۳:۰۸ عصر)admin.a نوشته است: [ -> ]سوال 76 :   چگونه برای خود و دیگران اهمیت قائل می شوم ؟ 
 سلام
 خیلی از کارهایی که من باید برای سلامتی ام انجام می دادم را در زمان مصرف انجام نداده بودم.مثل رسیدگی به وضعیت بیماری ام.برای سلامتی روحی خود اهمیتی قائل نبودم وبرای جسم خودم ارزشی قائل نبودم وبا مصرف مواد مخدر همیشه به خودم خسارت میزدم.اما امروز در زمان بهبودی برای خود وجسم ارزش قائل هستم وبه دنبال درمان بیماری های خودم رفته ام از نظر روحی برای  خودم اهمیت قائل هستم وسعی میکنم ناراحتی ورنجش کمتر به خودم وارد کنم.
با سلام....
از دوست داشتن خودم شروع کنم تا کم کم بتوانم دیگران را هم دوست داشته باشم.

یک مفهوم سوال اینستکه خودم را جای دیگران بگذارم یعنی وقتی خودم مرتکب اشتباهی شدم دوست دارم با من چه برخوردی کنند؟ (بخشیدن) پس سعی کنم اشتباهات دیگران را ببخشم. چیزی را که خودم دوست دارم برای دیگران هم دوست داشته باشم.

گوش دادن به حرفهای کسیکه از او رنجش دارم ، سکوت در جلسه و خوب گوش دادن ، اگر ایده ایی از کسی گرفتم و برایم کار کرد از سر انسان دوستی آنرا در اختیار دیگران قرار بدهم ، مطالعه کنم و با سند و مدرک حرف بزنم ، خودم و دیگران را یک انسان ببینم ، من فقط درک و فهم خودم را از NA بگویم و به طرف مقابل حق انتخاب بدهم ، اگر کسی اشتباه کرد اگر میتوانم کمکش کنم اگر نمیتوانم لااقل بارش را سنگین تر نکنم.

در یک کلام قبل از قضاوت هر کسی کم با کفشهای او راه بروم.
امروزه سعیم اینه بدیگران احترام بزارم وبهشون اهمیت
بدم باپیش سلامی کمک کردن قضاوت نکردنشون
احترام به باورهای دیگران وهمیشه
سعیم اینه بتونم بقیه رودرک کنم وباروی خوش
بامردم روبروبشم اشتباه دیگرانوبروشون
نیارم واجازه بدم هرکسی خودش براخودش
تصمیم بگیره واینکه کسیونصیحت اجباری
نکن ودرزندگی مردم سرک نکشم ورازدارخوبی 
باشم
احترام بحریم دیگران وکوچک نکردن خودم ودیگران بهترین کارممکنه یادگرفتم بحریم دیگران واردنشم نصیحت وارشادنکنم وتاانجاکه میشه فقط شنوندباشم وسعی کنم پاسخ ندم تاازم نظری نخواستن دیگرانوباکلمه اقاوخانم خطاب کنم وشوخی بیجاباکسی نکنم خوش وقولی ووقت شناسی بهترین راه احترام بخودودیگران است