به نام خدا
میشود همچنان کاری کرد که دیگران برنجند، اما انجمن به ما میآموزد که هر شخص و هر فردی برای ما ارزشمند است، آیا من اشتباه نکردم!؟
بارها و مکرراً اشتباه کردیم، بیش از آنکه رنجش را حمل کنیم، نرنجاندن بیاموزیم؛
پیش از این فکر میکردیم خداوند نادیدنی است اما تصور دیگری هم وجود داشت او زنده بود، خداوند بوده و هست
گویی خداوندی زنده،این انجمن را به ما هدیه داد
خداوند ما را دوست داشت
سلام ، ای دوست عزیز من
به نام خدا
خداوند خودش مارا آفریده
هر یک از ما زمین بخوریم، آزار ببینیم، رنج بکشیم، خداوند دردش میاد
برای همه کسانی که در عذاب بیماری اعتیاد، جان باختند و کسانی که در لغزشند، از خداوند طلب یاری میکنیم
خداوندا تقصیر کردیم
سلام دوستان
محمودم معتاد
توقع نامعقولیست اگر به تازه واردی بها ندهم، او الآن نیاز دارد تا بهانه گیری نکند، شاید ساعتی دیگر دیر باشد
من عاشقتونم
یک کلام زیبا، یک وجدان آگاه، حرکتی نو رقم زد، کار دیگری بلد نبودم بنابراین با کلمات فرزندانم را در آغوش کشیدم، گاهی کلامی التیام بخش دردهاست، کلام مهر را از یکدیگر دریغ نکنیم
در نهایت در خاطرات آنچه میماند نیکیهاست، اگر بدی ها را میبینم، به درون خود بنگرم
سلام خداراشاکرم بخاطرپاکی امروزم علی رغم همه مشکلات نیازی به مصرف موادندارم
با سلام از توانم خارج بود
اما خداوند خواست فرزندم کنارم باشه
همچنان که مسئولیم اما به تنهایی توانش نبود
بنابراین به خداوند سپردیم، تا زمانی که به خداوند میسپاریم و سر راه خداوند نیستیم دعایی از آرامش در قلب ما جریان دارد، و قلبهامان منقلب شد و همچنان آرام
آنچه که میتوانیم قدرت درک و تمیز دادی
سپاسگزارم
حالا کودک کنار ماست و دوست داره کودک درون همه فعال باشه
محمودم معتاد سه سال و یک ماه و شش روز
به نام خدا
خداوند درهای حکمت را گشود، انجمن ما متشکل از زنان و مردان و کودکانیست که با مواد مخدر مشکل دارند
همین الآن دیدم بچههای ما نشستهاند و اصل روحانی مشارکت بین آنها جریان دارد، خداوند به ما انجمن را هدیه داد، دیگر نیاز نیست دردها را به تنهایی حمل کنند و پیشگیری بهتر از درمان است
در کنار فرزندم لحظات روحانیای را سپری کردم
خداوندا سپاسگزارم
محمودم معتاد سه سال یکماه و یازده روز
به نام خدا
زندگیما غیر قابل اداره شده بود
ما مصرف میکردیم تا زندگی کنیم و زندگی میکردیم تا مصرف کنیم
برای ما مواد مخدر مهمتر از خانواده همسر و فرزندانمان شده بود، برای ما مواد مخدر مهمتر از خودمان شده بود تا اینکه اراده و زندگیمان را به دست نیرویی برتر سپردیم و و خداوند عاشق ما بود، نگذاشت بر ویرانهای از خرابیها مرگ را تجربه کنیم، مرگی با ترکشهای بیماری اعتیاد، خداوند خریدار ما شد و ما پیام انجمن را دریافت کردیم، به هرحال خداوند در گوش ما نغمهای از امید و آرامش زمزمه کرد
سپاسگزارم خداوندا
محمودم معتاد سهسال یکماه و دوازده روز
به نام خدا
ما یادگرفته بودیم که به جای عشق، یکدیگر را نصیحت و ارشاد کنیم، آموخته بودیم که هرچه خرابی است را به جای ترمیم، به گردن یکدیگر بیاندازیم، ما به شدت بیمار بودیم، و درکی از بیماری خود نداشتیم، اما خود را به خداوند سپردیم شاید او بتواند معضلات اخلاقی و رفتاری ما را بدانگونه که شایسته است اصلاح کند
ما خنده و شادی را از کودکان دریغ کردیم، کسانی که از همه مهمترند
محمودم معتاد سه سال یک ماه و سیزده روز
به نام خدا
خداوندا درد داره، خدایا پاکی درد داره اما تو قویتر از هر مخدری هستی من باور دارم
و هرگز به جهنم گذشته باز نخواهم گشت
محمودم معتاد سه سال یک ماه و چهارده روز
به نام خدا
شاید نه باید انجمن حفظ بشه یک جای خالی همیشه برای من، برای عزیزان من یک جای خالی برای ما اونجاست تا باری از دوشهایمان برداشته شود، سنگینی برخی بارها را خداوند با عشق و امید و قدرت خود برداشت تا به گونهای ممکن حضورش را احساس کنیم
خداوندا آرامشی عطا فرما تا بپذیرم حضورت را خدا را به درون خود فرا میخوانم و از او برای پاک ماندنم در مدت بیست و چهار ساعت سپاسگزارم
محمودم معتاد سه سال یک ماه و پانزده روز
باسلام ودعای خبر برای همدردانم
امروز آرام وخوشحالم بعدازیک دوره طولانی بیماری وشرایط سختی که پشت یرگذاشتم امروز دردهام آزاردهنده نییت وقابل تحمل شده
دراین دوره متوجه شدم چقدر عشق ومحبت همدردام نسبت بمن زیاده ومایه دلگرمیه همین عشق بمن امید میدادکه میتونم دوباره ازجا بلندبشم
امروزبیشترقدرسلامتیم میدونم امروزمراقب خودم هستم امروز حواسم بیشتربخودم جمع هست سه هفته ای ازجلسه خدمت دورموندم اما وجودهمدردام بمن فرصت حال بدی ویا احساس تنهایی نداد وهمه اینها جای شکروسپاس داره باوجودهمه دردهام حس سپاسگزاری وقدرشناسی دروجودم بیشتر شد
خداوندا خواندی تاخیر کردم، بر تن خود بیداد کردم، خدایا گسسته نکن این پرده دوخته را، و مسوزان این دل سوخته را، خداوندا قطره قطرههای اشک را قبول کن، مگذار رسوا شویم، خدایا اندیشه ما یارای قدرت تو نیست آنچه از خیر و صلاح میدانی بر ما بگذران
آمین
محمودم معتاد سه سال یک ماه و بیست روز
به نام خدا
با آرامش مسئولیتهایمان را انجام میدهیم، بنا نیست که با جنگ و پرخاشگریِ باقیمانده از دوران مصرف به راهمان به روال گذشته زندگی کنیم، ما مسئولیم که از آنچه آموختهایم محافظت کنیم، ما پیش از این تاوان خطاهای خود را پرداختهایم و در صورتی تاوان جدیدی حاصل نمیشود که به روال برنامه و اندیشه برگرفته از اصول انجمن زندگی کنیم و خسارت تازهای به جا نگذاریم، ما به عنوان معتادانی در حال بهبودی فقط به خود میآموزیم و راه تازهای برای زندگی پیدا میکنیم، و در قبال آن انتظاری از دیگران نداریم و خداوند نتیجهای مطلوب به عنوان سرپرست ما به عنوان بیماران در حال بهبودی رقم خواهد زد
محمودم معتاد سه سال یک ماه و بیست و یک روز
ببه نام خدا
مستاصل و سردرگم بودم
برای گذراندن امورات زندگی و برای اینکه کاری کرده باشم تا مصرف نکنم مشغول دستفروشی بودم، از یکی از بازار روزهای کرج میگذشتم، چهرهای آشنا که بین جلسات دیده بودم توجه من را جلب کرد، بدون ترس کنارش رفتم، بار دوم اسمش هم یاد گرفتم، باز بدون ترس گفتم، محمد کتابچه سفید میخوام همون که نوشته جای پای خدا را دنبال کن
با عشق کتاب خدا رو به من داد
مسئولیت ما هر روز در قبال حفظ آنچه داریم بیشتر میشود، پاکی هدیهای است که با کمک یکدیگر حفظ میکنیم، ما نمیخواهیم آنچه درقِبالش رنج کشیدهایم تا حفظ شود را پُتکی بر سر دیگران کنیم، ما به خود نمیبالیم فقط در حال جبران خرابیهای گذشته هستیم، اما دوستان و خانوادهای داریم که همچنان در عذاب حاصله از انتقال بیماری ما به سر میبرند و برخی از ما ناراحت و برخی هم امیدوارند، شاید راه تازهای یافته باشیم تا از درد و رنجها بکاهیم
خدایا من فقط قدرت و توانم در حد بخشش خود و بخشش سهم خودم از دردهایی است که کشیدهام اما سهمی از دیگری خداوندا، این سهم را با اشکهایم به تو میسپارم
محمودم معتاد سه سال یک ماه و بیست و دو روز
ما به عنوان بیمارانی که در حال آموختن از محیط اطراف هستیم، یاد میگیریم که به هر حال در اطرافمان امواج منفی نیز وجود دارد، و ما باید درک کنیم که این امواج در نهایت باید حضم شوند یا تغییر کنند و یا به خودی خود در نهایت از بین خواهند رفت، اما ما فقط مسئول مراقبت از بهبودی خود هستیم و برای دیگران دعا میکنیم تا اینکه خود بهبود یابیم
محمودم معتاد سه سال دو ماه و یک روز
اومدم پیش کسی که عشق بلاعوض داد
به من درس میده و از خداوند سپاسگزارم
کنار محمد هستم باید قدرشناسی کنم و آمدم
سپاس گزارم
محمودم معتاد سه سال یک ماه و بیست و دو روز
به نام خدا
برای اینکه رشد کنیم، برای اینکه در صلح باشیم، اصلاح را از خود شروع کردیم، شاید هرگز قطع مصرف نقصهایمان پیش نیاید، اما ما به عنوان بیمارانی در حال بهبودی، مسئولیت پیدا کردیم تا از بیماریای که مسئول پدید آمدنش نبودیم مراقبت کنیم، آنچه بدست آوردیم، سلامتیای هست که ارمغان معتادان گمنام به ماست، شکی در آن نیست که بهتر خواهیم شد، با افسردگی ناشی از سوء مصرف مخدر اینجا آمدیم اما نگاهی به پشت سر و نگاهی به پیش رو فقط برای امروز به من فرصت داد تا دوستانی را در کنار خود ببینم که به سلامت در حال عبور از مسیر هستند، برای من هم کار خواهد کرد پیش از هر چیز سپاسگذار نیروی برترم
کار راهنما خداوند خانواده حامی ماست شاید بهبود پیدا کنیم
محمودم معتاد سه سال دو ماه و یک روز
به نام خدا
محمودم معتاد
چون انسان بودیم و نه خدا، بنابراین قطع مصرفی که کردیم را موقت انگاشتیم، وسوسهها وجود داشت و دارد، و چون ترس از لغزش چه جسمانی و چه روحانی وجود دارد و واقعیت است، بنابراین برخی از ما ترجیح دادیم گمنامی را حفظ کنیم و اینطور شد که گمنامی اساس روحانی انجمن ماست
اما هر لحظه که بر پاکی ما افزوده میشود لذتی روحانی تمام وجود ما را میگیرد و سپس لغزیدن دردناک است
خداوندا سپاسگزارم
سه سال دو ماه و دو روز
به نام خدا
جیبهای ما پر از پول بود و چیزی خارج از ما آرامبخش ما بود، مصرف میکردیم تا زندگی کنیم و زندگی میکردیم تا مصرف کنیم، با حالی نذار و کمرهای خمیده به نقطهای رسیدیم که هر چه بیشتر مصرف میکردیم، باز هم کافی نبود، تا به یکباره دنیای درونی و بیرونی ما تخریب شد، با تخریب حاصل از آزار خود به انجمن پناه آوردیم، بر روی دو زانو، روبروی یکدیگر نشستیم، دستها را در دست یکدیگر فشردیم؛ با یکدیگر ندا دادیم: خداوندا آرامشی عطا فرما تا بپذیرم آنچه را که نمیتوانم تغییر دهم، شهامتی تا تغییر دهم آنچه را که میتوانم
محمودم معتاد سه سال دو ماه و دو روز
به نام خدا
شبیه یکدیگر بودیم، در حالت خماری از تب سرد یخ میزدیم و از درد بیماری میسوختیم، فراموش نمیکنیم از کجا آمدیم، درد کشیدیم و رنج بردیم، بار اول لغزیدیم، اما در خاطر ما حک شد، در کنار مصرف کننده نباش، اقدام عجولانه نکن، سفر نکن، کار بزرگ انجام نده، ریسک کردن برای تو بسیار خطرناک است سپس چهارده سال گذشت و خداوند نگذاشت تا بمیریم، در حال رعایت اصول انجمن و قدم در مسیر بهبودی به این نقطه رسیدیم که پس از پنج سال کسی به ما خواهد گفت تازه وارد خوش آمدی
محمودم معتاد سه سال دو ماه و سه روز
به نام خدا
برای ما ممکن هست هر چیزی به عادتی بدل شود گاهی خوب و گاهی بد، بطور مثال اینترنت و مشتقات آن، در مواردی خوب و در مواردی مخرب است، هرچیز که از تعادل خارج شود و حرکتی معتادگونه شود خطرناک است، از فروشندهای به فروشنده دیگر به دنبال ویپیان میگردیم، شاید به نوعی مصرف میکنیم که زندگی کنیم، و یا زندگی میکنیم تا مصرف کنیم، تجربه ثابت کرده که مخدری جایگزین مخدری دیگر نباید کرد
سپاس گزارم، محمودم معتاد سه سال دو ماه و سه روز
به نام خدا
از بالا به پایین به چشم زیر دست نگاه نکردند، در آسمانها نیرویی برتر در آغوشش گرم گرفت، نیروی برتر قدرتی بیش از مخدر داشت، اما اصولی را رعایت کردند تا پاک بمانند، گاهی ما از خداوند ناراحت و دلخور هستیم که چرا به دیگری نگاه ویژهای دارد، این یعنی زاویه دید اشتباه، درست این هست خداوند همه را دوست دارد، ولی دیگری ویژگیهایی در خود پرورش داده که من در جهت ارتقاء آن سعی نکردهام، پس ایراد از درونم بود و من درک نکردم، زمانی که درک کنم، خداوند نگاه ویژه خود را به سمت من میچرخاند شاید پاک بمانم، فقط برای بیست و چهار ساعت دیگر
من انسانم، خدا نیستم
محمودم معتاد سه سال دو ماه و چهار روز
به نام خدا
پسرم از دوستم پرسیده، بابا ما رو دوست نداشت که رفت، به دوستم گفتم بهش بگو چرا اینجا هستیم، وقتی درب مدرسه تو میامدم تو دو تا کوچه اونطرفتر منتظر من بودی، دیدم من خم شدم و تو هم خم شدی، تیراندازی بود، متوجه شدم با مواد مخدر مشکل دارم، به خاطر اینکه تو بزرگ شدی، اگر اونجا میماندم، نمیتوانستم، اینجا کنار خانوادهای از انجمن و به کمک یکدیگر توانستیم، فقط برای امروز پاک بمانیم، پیشانی زخمی خود را پاک میکردیم، قلبهای ما هدف تیراندازی بود، اما با کمک خداوند بدانگونه که درک میکردیم تا به امروز پاک ماندیم
ما چه با مواد مخدر و چه بدون آن، مشکل داریم، ما الکل را چیزی جداگانه از مواد مخدر، نمیدانیم
روی دو زانو در برابر خدا نشستیم، به ضعف خود اقرار کردیم تا پاک بمانیم
محمودم معتاد سه سال دو ماه و پنج روز
عاشقتم پسر
من زندگیام از اختیارم خارج شده بود، از عدم آگاهی و اینکه مجبور بودم خلاف عقایدم عمل کنم خسته شده بودم، توان اداره از اراده ما خارج شد و نیرویی برتر از خودم آنجا نبود، تنها و منزوی شدم تا خداوند من را کنار خود خواند، درکنار نیرویی برتر از خودم آرام گرفتم
گاهی منفعت طلبی را با منافع مشترک اشتباه میگیریم، این دو از لحاظ ماهیت و کلامی نزدیک به یکدیگرند، اما منفعت طلبی نقصی از روی نفس است، ولی منافع مشترک از روی عشق، تو جایگزینترین عشق من هستی پسرم
درود
مسئولیم، تا باورهای خود را زنده نگهداریم تا اینکه باورپذیر شویم
سپاسگزارم
محمودم معتاد سه سال دو ماه و هشت روز
درود
مسئولیم، تا باورهای خود را زنده نگهداریم تا اینکه باورپذیر شویم
سپاسگزارم
محمودم معتاد سه سال دو ماه و هفت روز
به نام خدا
سلام دوستان
ما افرادی هستیم که از بیماریای رنج میبریم که درمان شناخته شدهای ندارد
اما میدانیم، پاسخ آن نه الکل و نه مواد مخدر و نه مشتقات آن است، در مذهب و سیاست، درمانی برای بیماری ما نیست، پس شخصاً نه مذهب به من پاسخی داشت و نه سیاست، گرد هم جمع شدیم و با یکدیگر ارتباط گرفتیم، هر جا که چند معتاد گرد هم آمدند و دردهایشان را به اشتراک گذاشتند خدا همانجا حاضر شد و پاسخی روحانی به آنها داد، خداوند فریاد زد نگران نباشید من خداوندی عاشقم و دوستتان دارم،
ما جواب را از خداوند بدانگونه که درک میکنیم دریافت کردیم
اما کودکان ما منتظر پاسخند که چرا ما اینجا هستیم و هنوز جوابی برای کودکانی که بر ویرانههای اعتیاد نشستهاند، نداریم
خدایا رنج دیگران دردیست که ما تحمل میکنیم
کودکانمان در رنجند، خدایا کمکمان کن
محمودم معتاد سه سال دو ماه و نه روز
بیماری ما یک بیماری خانوادگی است
درک صحیحی از آن وجود ندارد، برخی از ما را مصرف مخدر و برخی را بیماری مزمن و پیشرونده اعتیاد، کشت، تنها راه زندگی فقط برای امروز بود، بارها گفتیم اما عمل نکردیم، نه به گذشته باید کار میداشتیم و نه به آینده، فقط برای امروز
اینگونه روزخوبی خواهیم داشت و بدون مصرف هر نوع مخدری آرام خواهیم بود، به هر حال، حال بد و حال خوب وجود دارد، به شخصه ورزش هم میکنم اما دقیقهای دیگر ممکن است حال بد هم باشد و این واقعیتی اجتناب ناپذیر است
به مرور یاد میگیریم که حالمان را خوب کنیم، اما مصرف مخدر و یا هرجایگزینی، عاقبتی تلخ برایمان رقم خواهد زد
بچههایی هستند که به ما نگاه میکنند و هرچه انجام دهیم میآموزند
خداوندا
سلام
محمودم معتاد سه سال دو ماه و ده روز
سلام
مادر به من گفت نمیدونم حالش رو داشته باشم یا نه که استحمام کنم، گفتم مادر من به عادت هر روز ظهر، نخوابیدم، کار هم خبری نیست، دلم میخواد حسابی بخوابم، اما دلیل خوبی نیست که سر کار خودم حاضر نشم
حالا که خوب نگاه میکنم، همیشه همین بوده و من سعی کردم، وجدان من راحت و طوری زندگی میکنم که نیروی برتر به من آموزش میدهد
هر چه دارم و هر چه ندارم از اوست ، سپاس از نیرویی که درک میکنم
محمودم معتاد سه سال دو ماه و دوازده روز
سلام حوریا هستم معتاد خداراشاکرم بابت پاکی امروز خودم وهمدردانم
اولین مرحله فروتنی را در قدم یک تجربه کردم که درک کردم وپذیرفتم اقرارکردم عاجز م و ناتوان بوده هستم وخواهم ماند.
باشناخت خوب و بد وجودخودم و قبول دار شدن آن بدونیکه متوجه بشم تمرین فروتنی بود.
من بارها بار ترس داشتم یا نقص رو دربایستی داشتم و فکر میکردم فروتنم .
درطی فرایندکارکردقدمها شهامت بررسی دقیق خودم برای رفتار های متعادل و استفاده از حسن ها و نواقصم و پذیرش شون و درخواست کمک به صورت خاشعانه و متواضعانه از خداوند برای تغییر برایم تمربن فروتنی بود وکم کم یاد گرفتم فرق فروتنی را با توهین وتحقیر و یا ناخواسته چیزی را تحمل کنم از ترس وانمود کنم فروتن هستم . درک کردم فروتنی باید همراه با عزت نفس و اعتماد به نفس باشد
سلام و درود خدمت شما دوستان همدرد ارزشمند سپاسگزار خداوند هستم یابت اینکه عضو کوچکی از انجمن معتادان گمنام هستم و یه روز پاک دیگه رو همراه با سپری کردن فرایند بهبودی طی میکنم امروز یعنی ساعتی پیش با خبر شدم یکی از دوستان همدرد و کسی که قبل از اینکه وارد برنامه بشم و روزهای بد و اشفته ای رو در زمان مصرف با هم داشتیم حقیقت موضوع اینه که من بندر زندگی میکنم و اون مشهد خیلی خوشحال بودم وقتی میرفتم مشهد و این عزیز رو میدیدم دیگه مثل قدیم بدنبال تهیه مواد و دغدغه مصرف کردنش نداشتم خیلی پسر با عشق و لوطی بود نمیدونم و نمیتونم العان قضاوت کنم که چه چیزی و چه درد گرانی در سینه داشته که شب قبل خودش رو حلق آویز کرده آخه ای روزگار تف بهت بیاد چرا چرا روزهایی بود که با این همه درد و رنج سپری شد تو بد ترین فلاکت دوستم همیشه خنده به لب بود و فکر خودکشی به سر نداشت حالا چه اتفاقی افتاده که تو پاکی و باز هم میگم من عاجزم از قضاوت کردنش فقط اینو میدونم که العان من مثل شمع دارم میسوزم و همدردی هم نیست که بخوام مشارکت کنم و همکارانم متوجه یه موضوع شدن و میدوننن من دارم درد میکشم و اشک میریزم ولی نمیدونن چرا و نمیتونم حال و احساسم رو با انها به مشارکت بزارم و این شد کن به یاد شما همدردان مجازی و این صفحه افتادم و از همین جا برای اون دوست عزیز و مهربان و با عشقم از خداوند طلب مغفرت دارم امیدوارم خودش از همه همدردان عزیز که زیر فشارهای روحی و روانی و.از افکار مخرب و ....محافظت کنه
سلام، تنها لازمه عضویت در انجمن، تمایل به قطع مصرف است، وقتی تمایل ما مطابق با تمایل نیروی برتر شد، و به خداوندی عاشق پناه آوردیم تا در سایهء حمایت و رهنمودهایش از تکرار اشتباه پرهیز کنیم، راه تازهای خواهیم یافت، الهاماتی به ما خواهد شد که با قطع مصرف شروع خواهیم کرد، زمینه رشد برای تمام اعضاء انجمن فراهم است و بهبودی ما بسته به بهبودی دیگران است، ما قرار نیست به کسی اجبار کنیم، زیرا هر نوع اجبار خسارتی است که برنامه برنمیتابد، اما دعا کردن برای دوستان همدردی که هنوز در عذابند دعایی است از روی آرامش شاید آمرزیده شویم
محمودم معتاد سه سال سه ماه و بیست و دو روز
(۱۴۰۱/۸/۳۰، ۰۹:۰۸ صبح)AMAN56 نوشته است: [ -> ]سلام و درود خدمت شما دوستان همدرد ارزشمند سپاسگزار خداوند هستم یابت اینکه عضو کوچکی از انجمن معتادان گمنام هستم و یه روز پاک دیگه رو همراه با سپری کردن فرایند بهبودی طی میکنم امروز یعنی ساعتی پیش با خبر شدم یکی از دوستان همدرد و کسی که قبل از اینکه وارد برنامه بشم و روزهای بد و اشفته ای رو در زمان مصرف با هم داشتیم حقیقت موضوع اینه که من بندر زندگی میکنم و اون مشهد خیلی خوشحال بودم وقتی میرفتم مشهد و این عزیز رو میدیدم دیگه مثل قدیم بدنبال تهیه مواد و دغدغه مصرف کردنش نداشتم خیلی پسر با عشق و لوطی بود نمیدونم و نمیتونم العان قضاوت کنم که چه چیزی و چه درد گرانی در سینه داشته که شب قبل خودش رو حلق آویز کرده آخه ای روزگار تف بهت بیاد چرا چرا روزهایی بود که با این همه درد و رنج سپری شد تو بد ترین فلاکت دوستم همیشه خنده به لب بود و فکر خودکشی به سر نداشت حالا چه اتفاقی افتاده که تو پاکی و باز هم میگم من عاجزم از قضاوت کردنش فقط اینو میدونم که العان من مثل شمع دارم میسوزم و همدردی هم نیست که بخوام مشارکت کنم و همکارانم متوجه یه موضوع شدن و میدوننن من دارم درد میکشم و اشک میریزم ولی نمیدونن چرا و نمیتونم حال و احساسم رو با انها به مشارکت بزارم و این شد کن به یاد شما همدردان مجازی و این صفحه افتادم و از همین جا برای اون دوست عزیز و مهربان و با عشقم از خداوند طلب مغفرت دارم امیدوارم خودش از همه همدردان عزیز که زیر فشارهای روحی و روانی و.از افکار مخرب و ....محافظت کنه
برای آرامش روحش دعا میکنیم
سلام
امروزحسم برخلاف همیشه خوب
نیست دلیلشم اینه که برخلاف اصول عمل
کردم برایتازه واردکارپیداکردم ومن
بی جهت وبیش ازحدبهش توجه کردم
انگیزمم دلسوزی بودکه غلط ترین کاره
تومحل کارش بعدیک ماه شروع به
ایجادرابطه تلفنی وپیامی کرد
وازکاراخراجش کردندومنم زیرسوال
رفتم اصول اصوله وقابل مصالحه نیست
هرجاتوکاریکی هرچندکاردرست باشه
باانگیزه اشتباه عمل کنم خودمم درگیر
موضوع میشم وته کاراین منم
که حالم خراب میشه واحساسم
خشم وترس وخودخوری میشه
چندوقتیه به این درک رسیدم که ترازذهنی معنی نداره
نوشتن درموردخودوافکارواعمال خیلی برام
این روزهاکارسازه اقراربدون ترس وبی پرده ازخودم
نسبت به ترازنامهام به راهنمام تونسته
ترسهاوتصورات باطلوبرام خیلی کم کنه
واینکه دعابرام داره معنی پیدامیکنه وجزو
رفتارهاوکارهای روزانم میشه
ازوقتی این کارراوکردم حس خوشبختی
ارام وازادبودن میکنم وانرژیم بیخودهدرنمیره
درود به دوستان همدردم
"محمد هستم یک معتاد."
این جمله ساده حال مرا
خوب می کند.
آموزش پذیری را در من زنده می کند.
کمکم می کند تا اولویت هایم را به یاد آورم.
اینکه من معتاد هستم یعنی محمد به خودت سخت نگیر، جلسه شرکت کن، مشارکت کن، به تازه وارد خدمت کن، با راهنما مشورت کن، دعا و مراقبه کن.
برای همه شما آرزوی بهبودی، شادمانی و سلامتی می کنم.
سلام به دوستان هم درد الان ساعت 3 نیمه شبه بخاطر یه کار بی عقلانه الان قریب به چند ماهه که اشتغال فکری پیدا کردم لطفا اگر کسی بیدار هست جواب بده
سلام عباس هستم یک معتاد در حال بهبودی الان ساعت 3 صبحه کسی هست با من شب زده درد مند گفتگو کنه
درود به دوستان همدردم
محمد هستم معتاد
خوشحالم که امروز عضوی از انجمن معتادان گمنام هستم. اینجا جایی هست که من به واسطه اون دارم راه درست زندگی کردن رو یاد میگیرم.
خوشحالم که امروز بعد از لغزش وحشتناکی که چند سال پیش داشتم، به لطف خدا و کمک اعضا
دوباره چند ساله که پاکم. (این معجزه بزرگی برای من هست)
ترس هام رو با راهنمام در میون می گذارم و ایشون منو راهنمایی میکنه و میگه کدوم واقعی و کدوم توهمی هست.
دارم تلاش میکنم و نتیجه رو به خداوند مهربانی که درک میکنم واگذار میکنم. این مدت، اولین باری هست که چنین کاری رو در زندگیم میکنم.
اندکی صبر سحر نزدیک است.
(۱۴۰۱/۱۲/۶، ۱۱:۴۱ عصر)منوچ نوشته است: [ -> ]سلام به دوستان هم درد الان ساعت 3 نیمه شبه بخاطر یه کار بی عقلانه الان قریب به چند ماهه که اشتغال فکری پیدا کردم لطفا اگر کسی بیدار هست جواب بده
سلام عباس هستم یک معتاد در حال بهبودی الان ساعت 3 صبحه کسی هست با من شب زده درد مند گفتگو کنه
سلام به دوست خوب همدردم
به نظرم در این مواقع به صورت خصوصی به اعضا پیام بدی زودتر نتیجه میگیری.
به نام خدا مصطفی هستم یک معتاد ..... سلام به روی ماهت
قبل از هر چیز: خداوندا سپاسگزارم به خاطر 24 ساعت پاکی و از خودش میخوام 24 ساعت دیگر فرصت درست زندگی کردن در اختیارم بزاره
آرزو میکنم پاکی تمام عضو انجمنی ها با طول عمرشان یکی باشه و هیچگونه وسوسه مواد مخدر نداشته باشن
از خداوند میخوام روز به روز اشتیاقم به انجمن معتادان گمنام بیشتر و بیشتر باشه و در راستای اصول انجمن باشم
پاکی من امروز 1402/01/18 خداروشکر شد 43 روز
به شکرانه تمام پاکی ها
روز به روز بهتر از دیروز ، فقط برای امروز
عباسم یک معتاد در حال بهبودی
امروز شدم ۸۵ روز با عشق ❤️
با سلام امیرم معتاد امروز تسلیم خودم را میسنجم وبا اعتماد ب راهنما آن را قوی تر میکنم و همیشه بیاد میارم که هرچه عاجز تر تسلیم تر
سلام سجادم معتاد سپاسگذار خداوند و نیروی برتر هستم بخاطر نعمت پاکی و بخاطر امروز که پاک هستم
به نام خدا من امیرم معتاد امروز پانزدهم تیر ماه ۱۴۰۲ امشب تولد یک سال پاکی یکی از دوستانم بود واقعیت اینه که خیلی وقتا میگیم که لغزش مال معتاده اما وقتی عضوی از ما لغزش میکنه قلب من به درد میاد و در مقابل وقتی تولد دوستی هست پنجرههای تازه امید به زندگی من باز میشه یک دوست امشب با رعایت اصول برنامه و حضور در جلسات یک سال پاک موند �امش برای من اینه که این اصول هنوز هم بعد از سالها میتونه برای من بهترین راه حل ممکن باشه دوستان به همتون تبریک میگم
بنام خدا من امیرم معتاد،بابت نعمت پاکی که امروز داشتم از خداوند سپاسگزارم و ممنونم بابت وجود همه دوستان بهبودیام این روزها تبدیل به یک آدم کنترلگر شدم و دارم از این بابت درد میکشم،اما وقتی تراز میگیرم متوجه میشم که نوعی بیگانگی با خود باعث میشه که من همه رو کنترل کنم
امیر معتاد
بخش اول سوال که از من سوال میکنه آیا تمایل دارم،اول باید اشاره کنم که هیچکس به غیر از خداوند مهربان نمیتونه در مورد تمایل کسی قضاوت کنه تمایل من از زمانی شروع میشه که دست از جنگیدن برمیدارم نقطه عطف بهبودیمو شروع میکنم یعنی درخواست کمک
میکنم،من قصد ندارم خودمو و یا تمایلمو به کسی ثابت کنم چون عجزهام و شناختم و تسلیم شدم فقط و فقط میخوام بدونم با خودم چند چندم. بهترین سعی و بیشترین کوشش هر کس بستگی به توان دانش آگاهی تجارب گذشته و مشاهدات بهبودی شخص داره من از طریق کارکرد قدمها.به مشارکت گذاشتن بهبودی خودم،تماس با راهنما و انجام رهنمونهای راهنما شرکت در جلسات خدمت کردن اینکه سعی میکنم همیشه در دسترس سایر معتادان باشم.
حال واحساس خیلی خوبی دارم و خدایم رو شاکر وسپاسگزارم که صبح زود بیدار میشم و برسر کارم حاضر و هیچ گونه دغدغه مواد ندارم ورها و آزادم ..خدایا به احترام بزرگیت همه همدردان مارو از عذاب مصرف رهایی بخش .....آمین
با عرض سلام وشب بخیر به تمامی دوستان همدردم-جواد هستم یک معتاد خوش حال هستم که خداوند من را هم کنار شماها قرار داده تا بتوانم خودم را به عنوان یک معتاد درحال بهبودی معرفی کنم-از همه شما بابت حضورتان تشکر میکنم
با سلام
خدارو شکر بابت همه چی از این بهتر نداریم واقعا
به آرزو که چند سال دعا میکردم رسیدم پاکی از مواد مخدر
امروز 14 سال و 3 ماه هست که پاکم واین یکی از بزرگترین خاسته هایی که من از خدا داشتم فقط میگم خدایا میشه کمکم کنی پاک بشم چند بار تا خودکشی رفتم و خدا من رو برگردوند
سلام به همدردان عزیزم خداروشکر از این همه محبت که خداوند ارزانی من وشما کرده.هرگوشه از شهر و اطراف جزء شما ودوستان بهبودی و معجزات خداوند چیزی دیگری وجود نداره .از بابت این همه لطف خداروشکر.
سلام وصبح بخیر
شاکر سپاسگذار خداوند هستم که این لطف وموهبت را به من داد تا پاک بمانم.
از انجمن هم از صمیم قلب سپاسگذار ممنونم.
همتون رو دوست دارم
ببخشید معرفی نکردم
سلامی مجدد علی هستم معتاد از کرمان
اصلا در باورم نمیگنجید که من هم بتونم پاک باشم.
خیلی خیلی خوشحالم، خدایا دوست دارم، واقعا اگ خدا نمیخواست من الان تو جمع دوستان همدرد عزیز نبودم.
ببخشید معرفی نکردم
سلامی مجدد علی هستم معتاد از کرمان
اصلا در باورم نمیگنجید که من هم بتونم پاک باشم.
خیلی خیلی خوشحالم، خدایا دوست دارم، واقعا اگ خدا نمیخواست من الان تو جمع دوستان همدرد عزیز نبودم.
،،،،،،
سلام علی جان خوش آمدید.
ابراهیم هستممعتاد خداروشکر میکنم که امروزم پاک بودم وهیچ گونه ماده مخدری مصرف نکردم خیلی رنجش حلش نشده در درونم حمل میکنم از روی اونا عمل میکنم دیگران و قضاوت میکنم بددهنی میکنم تو هر موردی دخالت میکنم تو زندگی و حریم شخصی دیگران سرک میکشم فکر میکنم دانا و کار درست هستم واقعا از خدا عاجزانه میخام کمکت بکنه علی رغم اینکه بهبودی دارم بیماری هم دارم که ازفعالیتش کم نمیشه..خیلی حالم بده
بنام خدا...جواد معتاد.سلام پاکترین مخلوقات خدا.سپاس خدایی را که خدای منه معتاد هم بود و هست...
خدایی بسیار مهربان که در آن زمان که دنیا عاجز شد برای نجات منه معتاد..دستم رو گرفت و فرمود تو اشرف مخلوقات منی..حق تو پاک زیستن است.الهی شکر..یا حق
سلام مسعود هستم یک معتاد درود بر شما دوستان عزیز و همدرد درود بر شما خدمت گذاران انجمن معتادان گمنام من امروز خودم را همین طوری که هستم دوست دارم من با خودم اشتی کردم من یعنی پذیرش اینکه مجموع ای از افکار و احساست.
تقییر پذیر و ناپایدار هستم من مجرم نیستم و امروز حق انتخاب دارم یعنی افکار و احساسات من تحت شرایت دائما در حا تقییر هستن.
امروز افتخار میکنم که یک انجمنی هستم درود بر شما به لطف خداوند وشما دوستان امروز شدم ۱۷سال و ۵ماه و ۷روز
سلام به همدردان محمد معتاد
خدا را شکر 8 ماه و 25 روز گذشت بدون مواد مخدر و سپاس بیکران درگاه خداوند
که همیشه پلک باشم و در حلقه بمانم
همچنین عملکرد داشته باشم .... از خدا میخوام که در کنار هم انرژی*فضیلت*عملکرد و امنیت مالی داشته باشیم
((یزد ...طالقانی))
سلام مهدی هستم معتاد سپاسگذار خداوندم که داده هاش رحمت و نداده هاش حکمت سپاس برا ابزاری که انجمن در اختیارم گذاشته تا من بتوانم یه روز پاک دیگه را تجربه کنم بابت تمام دوستان که در کنارم هستند و کمکم میکنند من دست راهنما وتمام دوستان بهبودی را در
میبوسم که با شما حالم خوبه