-بعنوان گروه،کدام جنبه از همکاریهای ما سازمان یافته و کدامیک بطور طبیعی و حسی است؟آیا ما هیچگاه برنامه ریزی میکنیم؟آیا  نحوه برنامه ریزی ما  برای برآورده کردن نیازهای گروه کافی است؟  

-چگونه نقش و وظیفه خدمتگزاران مورد اعتماد خود را درک میکنیم؟آیا برای هر وظیفه ای یک پست خدماتی داریم یا آنها بصورت غیررسمی انجام میشوند؟

-کدامیک از خدمتگزاران مورد اعتماد،ما را با جامعه بزرگترNAوصل میکنند؟این اتصال چگونه به ایجاد ارتباطات و پاسخگویی کمک میکند         

چراهیئتهاوکمیته ها رابوجودآورده ایم؟چگونه مسئولیت خودرابرای هیئتهاوکمیته هایی که خلق کرده ایم،تمرین میکنیم؟

این سنت چگونه کمک میکند تا گمنامی را درک کنیم؟گمنامی چگونه کمک میکند تا این سنت را درک کنیم؟چگونه گمنامی را تحت شرایط این سنت بکارمیگیریم؟  

-درباره پلهای ارتباطی این سنت با سنتهای دیگر گفتگو کنید.این پلها چه چیز در رابطه با گروه به ما میآموزند؟

چه کارهایی میتوانیم انجام دهیم تا اصول این سنت رادرتلاشهای گروهی خوداجراکنیم؟چه کارهای دیگری میتوانیم انجام دهیم تا بهترهدف اصلی خودرابه پیش ببریم؟