۱۳۹۸/۱۱/۲، ۰۶:۱۷ عصر
ترسهایم زندگی من را فلج کرده است – عکس العمل افراطی از روی هراس نشان می دهم – تصمیمات دیوانه وار می گیرم – برنامه ریزی ندارم و همه چیز را یلخی دنبال می کنم – همیشه در توهم کنترل چیزی خارج از خودم هستم – در دنیای تاریک درون خودم بدون برنامه به جلو می روم – خود محوریها و تک رویهایم باعث شده همیشه به بن بست بخورم – صد بار یه اشتباه را تکرار میکنم ولی باز هم تجربه می کنم – هر روز یک نقص مرا غرق می کند – بعضی مواقع دارم درد یک موضوع را می کشم ولی در همان حال وسوسه تکرار ان را دارم – هرگز تمرکز و انرژی به مساوی جلو رفتن را ندارم – نیازهای دیگران را در نظر نمی گیرم و کوچکترین مشکل خود را فاجعه می بینم – دائما کارهایم را به عقب می اندازم – وسوسه ها را سزیعا پاسخ می دهم -
در این مواقع تعادل من بر هم می خورد و ازجنبه تناسب و اعتدال خارج می شوم :
وقتی از اصول روحانی و برنامه خارج می شوم – وقتی از نواقصم استفاده می کنم –و یکی از نواقصم نیروی برتر من می شود ( شهوت . افراط – وابستگی و زندگی کردن به شرط بودن کسی یا چیزی – طمع و دنبال پول رفتن و به هم خوردن تعادل -) – وقتی حق انتخاب ندارم و بیماریم تصمیم می گیرد – وقتی تک بعدی زندگی می کنم – وقتی یک اتفاق بیرونی تعادل من را به هم می زند – وقتی در برابر اتفاقات عکس العمل افراطی و یا تفریطی نشان میدهم
در این مواقع تعادل من بر هم می خورد و ازجنبه تناسب و اعتدال خارج می شوم :
وقتی از اصول روحانی و برنامه خارج می شوم – وقتی از نواقصم استفاده می کنم –و یکی از نواقصم نیروی برتر من می شود ( شهوت . افراط – وابستگی و زندگی کردن به شرط بودن کسی یا چیزی – طمع و دنبال پول رفتن و به هم خوردن تعادل -) – وقتی حق انتخاب ندارم و بیماریم تصمیم می گیرد – وقتی تک بعدی زندگی می کنم – وقتی یک اتفاق بیرونی تعادل من را به هم می زند – وقتی در برابر اتفاقات عکس العمل افراطی و یا تفریطی نشان میدهم