۱۳۹۸/۱۲/۱۹، ۱۲:۳۴ عصر
سلام رابطه سنت اول با قدم های دیگر به نظر من در یک بخش اگر بخام بگم.
چگونه میتونم جزیی از یک کل بزرگتر باشم وقتی میخام جزیی برتر یا بهتر با بزرگتر یا کامل تر از بقیه باشم، وقتی این جزء میخاد خودش دیده بشه و بقیه دیده نشن چگونه میتونم از اتحادی صحبت کنم که یعنی با هم بودن و برای هم بودن و در کنار هم بودن.
به نظر زمانی میتونم جزیی از یک کل بزرگتر باشم که از روحیه "تسلیم" برخوار باشم.
یعنی دست از جنگ کشیده باشم دایم با بیماری خود و دیگران سر جنگ نداشته باشم.
یعنی اینکه بهانه ها و دست اویرهام رو رها کنم حالا هر بهانه ی که تو وجودم هست که ناسازگاری کنم یا بد حرف بزنم یا ادامه بدم رفتارهای اعتیادی خودم رو.
من تا زمانی که نفهمم چگونه و از چه طریقی باید تسلیم شدنم رو عمیق تر کنم نمیتونم باعث اتحاد باشم
سنت اول از من میخاد از منیت و خودرای خودم دست بردارم و همراه بشم که این لازمه اش درک ناتوانی خودم و عاجز بودنم در قدم اول رو میطلبه
یه مثال ؛چرا همیشه در هر مسیری که طی میکنم میل به "تنها پیش رفتن " و " تکروی " تو وجود من بودخ و هست.
حالا باید یه دارویی باشه که به من بگه ؛
تو عاجز و ناتوانی و به تنهایی نمیتوانی از پس اعتیاد خودت بر بیایی چه برسه اعتیاد دیگران...
اسم این اصل به نظر من صداقت قدم اوله ؛ که منو به فهم این قضیه میرسونه که من به تنهایی هیچی نیستم.
بارها شنیدیم و یا توی نشریات خوندیم که میگه یک جلسه بیشتر یک قدم بیشتر و...
به نظر من این سوال هم همینو میگه که با توجه به شرایط هر گروه ممکنه بعضا متفاوت باشه ...من با توجه به گروه خانگی ای که شرکت میکنم مشارکت میکنم:
سلام
قدم اول پذیرش خودم تاتوانیم بودو سنت اول کامل کننده قدم اول اوله ک مجتبی تو نتونستی ولی جمع تونست و برای ما شدن
و اتحاد و همدلی گام برداشتن مهمترین کلید بهبودی شخصیه
یعنی بهبودی شخصی در گرو سنت اول است
باتشکر و احترام از زحمات دوستان گلم
مثلا در رابطه با اصل روحانی تعهد:
ما جلسه مون توی مدرسه برگزار میشه و مقرر شده سیگار نکشیم و ماشبنهامون رو بیرون پارک کنیم.... اگه بخوام کار بیشتری انجام بدم با این اصل روحانی ، میتونم
ماشینم رو جوری پارک کنم که برای بقیه مشکلی ایجاد نکنه...
فیلتر سیگارهایی که اطراف مدرسه افتاده رو جمع کنم
اطراف مدرسه تجمع نکنم
وقتی خدمتگزاری در حال چک کردن مدرسه بعد از تایم جلسه هست کمکش کنم
فرصتی ایجاد کنم تا یه گردش دست جمعی بریم
و خیلی مسایل دیگه که میتونم انجام بدم بدون اینکه من من کنم
من همیشه معتقد بودم ۲ ساعت در روز میام جلسه تمرین میکنم تا ۲۲ ساعت بعد رو بتونم اجرا کنم... همین تمرینهای مطابق سنت باعث میشه من مسئولیت بیشتری نسبت به خارج از انجمن حس کنم و تمایل به تغییر رو در من بیشتر میکنه
برای بکار گیری سنت اول لازمه درک عمیقتر از قدمها داشته باشم و تراز نویسی ودعا بکنم
سعی کنم 12قدم زندگی کنم
تا بتونم یک عضو فروتن مهربان باشم
در کنار خدمتگزاران باشم و جنگها را بصلح تبدیل کنم
سلام
برنامه روزانه برای شرکت در جلسه
سکوت اول جلسه
سکوت پایان جلسه
سعی میکنم با اوضاع مرتب و با لبخند به جلسه برم
به دوستان تازه وارد توجه میکنم
به اعضای قدیمی احترام میزارم
مشارکت میکنم و به مشارکت دیگران احترام میزارم
در صورت درخواست جهت همکاری و خدمت در گروه باکمال میل میپذیرم
سنت ها رو سعی میکنم در گروه رعایت کنم
همیشه از اعضای خدمتگزار تشکر میکنم
اعضایی که خدمتشان تمام شده قدردانی میکنم
بیرون از برنامه نیز در حد توان سعی میکنم نسبت مشکلات دوستان بهبودی بی تفاوت نباشم
در جشن تولد دوستان بهبودی شرکت میکنم
ارسال پیام و تماس با دوستان بهبودی
و .......
البته این مواررد فقط بخشی از تمرین اصول هست و خیلی کارهای دیگه هم میشه انجام داد که سایر دوستان در ادامه تجربه خواهند داد .
تمرین این سنت به من کمک کرده تا در جمع دوستان بهبودی ، خانواده ، همکاران و اجتماع ، کمتر خودمحوری کنم ،
با رنجش ها با دیگران رفتار نکنم
رفتاری توام با احترام ، دوستانه و صمیمانه داشته باشم ....
سلام
درواقع باکارکردحقیقی این سنت میتونیم تمام اصول یاد گرفته از قدمهای دوازده گانه رو باتمرین مستمر،بهبودیمون رابه رشد قابل توجهی برسونیم که در همین راستا صد درصد هم منافع مشترکمون را در راس قرار دادیم،هم باکارکرد اصل روحانی اتحاد به انسجام گروه کمک کردیم،باقبول تعهد وانجام خدمات درگروه وانجمن وبه همنوعان اصل روحانی تعهد را بعوه اجرا در اورم،با خوشرویی، مهربانی برخورد همراه با احترام بااعضاء وخدمتگزاران وصرف نظر ازمنفعت شخصی اصل روحانی از خودگذشتگی ومحبت را به اجرا گذاشته،همچنین وقتی همه تعهداتم را نسبت به خودم، خدمات،وبرخورد مناسب بااعضا انجام میدم در واقع دارم اصل روحانی پذیرش را کار میکنم و بدون بزرگنمایی عملکردم باتمرین مستمر این سنت باعث میشود رفتار واعمالم روز بروز بهتر شود واز بهبودیم لذت بیشتری ببرم که همه این نوع رفتار وعملکرد با حفظ گمنامی انجام گیرد
زمانی که وارد اتاق های انجمن شدم با حالتی پریشان و ترس همراه بودم اعضای جلوتر با محبت و پذیرش و در گمنامی به من کمک کردن تا من رشد کنم اما امروز میبینم که خیلی از اونها در جلسات حضور ندارن و نگرانشان هستم آنها حافظه ها و سرمایه های ما هستن و بدونه آنها پیمودن مسیر برای هممون دشواره مدتیه که دارم به شیوه های شخصی خودم که در قدم ۱۲ بهش اشاره کرده مستقیم و غیر مستقیم بهشون کمک میکنم تا بتوانم قسمتی از ارزش درمانی را پیاده کرده باشم گاهی فقط دوتا گوش شنوا در اختیاره دیگران گذاشتن در گمنامی با محبت میتونه جون خیلی هارو نجات بده ما همش میگیم تازه وارد تازه وارد اما در عین حال که تازه واردان مهمترین افراد هستن اعضای قدیمی هم به همون نسبت مهم هستن شاید بیشتر
ب:
این روحیه به من کمک میکنه که خودم رو در شرایط تمرین اصول روحانی قرار بدم و در نتیجه در خانواده و پشته فرمون و اجتماع یا محل کار با محبت تر و صبور تر میشم و در نتیجه این ها عوامل هستند حیاتی و برای زندگی من ضرورت دارند مثله خوردن و خوابیدن و... من اگر بخواهم آزادی و در نهایت عضو قابل قبول بودن را به فعل خواستن و واقعیت تبدیل کنم جمله راهی به غیر از تمرین اصول روحانی سنت یکم ندارم چون زندگی اجتماعی من در گروه تمرین این اصول در فضاهای سالم بهبودی و خدماتی است.
