۱۴۰۲/۹/۲۱، ۰۷:۳۲ صبح
نقطه مقابل ترس ایمان است یعنی هر چقدر ترسم زیاد باشد نشانه کم بودن ایمان من است و بلعکس ، زمانی که در یک جمع برای تصمیم گیری قرار میگیرم اگر ایمانم قوی باشد از نتیجه بدست آمده ترس و واهمه ایی نخواهم داشت ، من در قدم یک اقرار کردم که عاجز هستم وتسلیم شدم ، در قدم دوم به این باور رسیدم که سلامت عقل ندارم و یک نیروی برتر میتواند سلامت عقل را بمن باز گرداند که درین قدم باورم زیاد شد ، من همیشه فکر میکردم در مرکز جهان قرار دارم وباید دنیا حول محور من بچرخد و همه چیز طبق میل و خواسته من باشد ولی با کار کرد قدمها به روشن بینی و فروتنی رسیدم و پذیرشم بالا رفت ، در مقابل تصمیم دیگران از خود فروتنی نشان میدهم وبر روی خواسته و هدف خودم پافشاری نمی کنم و سعی میکنم رای وجدان گروه را پزیرا باشم تا به یک خرد جمعی برسیم