۱۴۰۱/۴/۲۹، ۱۰:۰۲ صبح
منه معتاد وقتی پذیرفتم معتاد هستم کمک دریافت کردم چون دیدم دیگر از دستم کاری بر نمی آید فروتن شدم، تسلیم شدم اعتماد کردم و دستانم به این دلیل بالا رفت ،دریچه افکارم باز شد صداهای دوستان در جلسات را شنیدم و چشمانم بر روی خرابی هایی که به بار آورده بودم باز شد دست کمک دراز کردم، مشورت کردم و به کله خودم اعتماد نکردم، که همگی دلیل پذیرش یک نیروی برتر از خودم بود چون به عجز مواد رسیده بودم و اینگونه پاکی به من هدیه داده شد و این قانون همچنان برای منه معتاد پابرجاست من هر جا که دوباره خود خواه و خودمحوری کنم و متوقع شوم یعنی از حالت تسلیم وعجز و اعتماد بیرون آمده و به نیروی خودم تکیه می کنم دوباره چشمانم بسته می شود و گوش هایم نمی شنوند کله ام فرمان می دهد حالا دیگر برای پذیرش نیرویی برتر از خود مشکل پیدا می کنم چون هم میدانم و هم می توانم و دوبار اختیار دار می شوم ، در خواست کمک نمی کنم ، و بر اساس لذت جویی ها، تن پروری و تنبلی ، زیاد خواهی سوء استفاده گری و زود خوستن ها ، فرار از مسؤلیتها، تایید طلبی ها، ترس ها ،خود کم بینی ها،... عمل می کنم و جایی برای پذیرش و حضور نیروی برتر از خودم نمی گذارم.