۱۳۹۹/۵/۳، ۱۲:۵۸ عصر
زمانی که در قدم یک من تسلیم شدم ، آمادگی پیدا کردم که تغییر کنم . برای تغییر کردن من می بایست تمایل خود را نشان میدادم . اولین کاری که برای تمایل انجام دادم دست
کمک به سوی راهنمایم دراز کردم و از او برای ادامه بهبودیم کمک خواستم. وقتی قدم کار میکنم یعنی برای بهبودیم تمایل دارم . وقتی که اقرار به اشتباهاتم میکنم نشان دهنده
تمایل است. خدمت ، راهنما شدن ، راهنما گرفتن ، جلسه رفتن ، کمک به یک معتاد دیگر و .... از جمله کارها و راهایی است که تمایل خود را برای ادامه بهبودی نشان داده ام
کمک به سوی راهنمایم دراز کردم و از او برای ادامه بهبودیم کمک خواستم. وقتی قدم کار میکنم یعنی برای بهبودیم تمایل دارم . وقتی که اقرار به اشتباهاتم میکنم نشان دهنده
تمایل است. خدمت ، راهنما شدن ، راهنما گرفتن ، جلسه رفتن ، کمک به یک معتاد دیگر و .... از جمله کارها و راهایی است که تمایل خود را برای ادامه بهبودی نشان داده ام