۱۳۹۸/۱۲/۱۱، ۰۵:۰۸ عصر
بله من امروز احساس بیگانگی با مردم دنیا را دیگر ندارم هرچند هنوز از انها می ترسم اما دیگر از انها فرار نمی کنم و متوجه می شوم که چگونه به انها خسارت زده ام و چگونه انها درد کشیده اند
من باید بدانم که دیگران هم همانگونه که من احساسات – عواطف و علایق – وابستگی – کمبود و نقص دارند نه بالا تر و نه پایین تر ( البته اکثر مواقع احساس بالا بودن و یا پایین بودن می کنیم ) باید بدانم که دیگران هم برای احساس بهتر شدن تلاش می کنند مثل من از روی نواقص عمل می کنند و من باید به انها احساس شفقت و ملاطفت – مهربانی و محبت داشته باشم – و به این گونه به انسانیت و انسانها وصل می شوم – از سوی دیگر وقتی کسی کار بدی در حق من می کند و به من خسارت می زند باید در نظر بگیرم که چه احساساتی درونم شکل می گیرد چه احساسی در ان شخص شکل می گیرد و این باعث می شود دیگرخسارت نزنم ثانیا ان شخص را درک کنم و به جای انکه عصبانی شوم و عکس العمل افراطی و بد نشان دهم او را بپذیرم و با احساس او همدردی کنم
من باید بدانم که دیگران هم همانگونه که من احساسات – عواطف و علایق – وابستگی – کمبود و نقص دارند نه بالا تر و نه پایین تر ( البته اکثر مواقع احساس بالا بودن و یا پایین بودن می کنیم ) باید بدانم که دیگران هم برای احساس بهتر شدن تلاش می کنند مثل من از روی نواقص عمل می کنند و من باید به انها احساس شفقت و ملاطفت – مهربانی و محبت داشته باشم – و به این گونه به انسانیت و انسانها وصل می شوم – از سوی دیگر وقتی کسی کار بدی در حق من می کند و به من خسارت می زند باید در نظر بگیرم که چه احساساتی درونم شکل می گیرد چه احساسی در ان شخص شکل می گیرد و این باعث می شود دیگرخسارت نزنم ثانیا ان شخص را درک کنم و به جای انکه عصبانی شوم و عکس العمل افراطی و بد نشان دهم او را بپذیرم و با احساس او همدردی کنم