۱۳۹۹/۱/۳، ۱۲:۴۸ عصر
مثال: اتحاد
وقتی اتحاد را درگروه تجربه می کنیم، به آن "خدمت" می گوییم )واژۀ انگلیس ی مربوطه Commitment است که معنی آن "تعهد "است – در جلسات انگلیسی زبان به خدمتی که درگروه ها گرفته می شود "تعهد" می گویند.( وقتی اتحاد را در درو ن خودمان تجربه می کنیم آن را درستی می نامیم. البته این اتوماتیک وار اتفاق نمی افتد. هریک از مثال های اتحاد با تسلیم شروع می شوند .بهبود ی شخصی با تسلیم شدن درمقاب ل قد م اول شروع می شود اما تسلیم شدن درمقاب ل سن ت اول ما را به این درک می رساند که جزئی از چیزی به مراتب برتر از خودمان هستیم.