امتیاز موضوع:
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
بحران های روحی و احساسی
#1
بحران های روحی و احساسی
ما در جلسات و همچنین در نشریات مان راجع به نداشتن سلامت عقلی که بواسطۀ بیماری اعتیاد تجربه می کنیم, زیاد صحبت می کنیم. پرواضح است که طرزتفکرمان عمیقأ تحت تأثیر بیماری مان قرارگرفته و تحریف شده است اما این مقوله ای جدا از نوع دیگری بیماری که حرفه ای ها آن را بیماری روانی می نامند, می باشد. کتابچۀ NA بنام
"دردوران بیماری" می تواند منبع مؤثری برای کسانی که دربهبودی با مشکلات روانی روبرو هستند, باشد.

بیماری روانی واقعی است و می تواند بسیار خطرناک باشد. مهم است دریابیم با وجودیکه بیماری روانی یک مقولۀ خارجی است که به درمان نیاز دارد, کشمکش هایمان با بیماری های روانی و اثرات آن برروی بهبودی مان, مسائلی بسیار داخلی می باشند. ما نیازداریم بین این دو تفاوت قائل شویم تا بتوانیم از منابع بیرون از انجمن درخواست کمک کنیم و تحت تأثیر نگرش های منفی درجلسات نسبت به این موضوع و آن سردرگمی که می تواند درمورد رابطۀ بینبیماری روانی و بهبودی, وجود داشته باشد, قرارنگیریم. ولیکن لازم است بدانیم که بدون داشتن هیچ نوع بیماریروانی نیزمی توانیم احساس افسردگی داشته, مظطرب بوده و کنترل خود را از دست بدهیم.
پاسخ
#2
برخی اوقات آنچه که تجربه می کنیم از عواقب یک مشک ل جسمی است. به عنوان مثال زمانی که درحال سم زدایی
هستیم, می توانیم دچار عکس العمل های شدیدی در جسم خود شویم. اکثر ما در اوائل بهبودی متوجه می شویم که
دارای یک دکمۀ تنظیم ولوم برای احساسات مان نیستیم. خلق و خوی مان به شدت بالا و پایین می شود, زندگی مان
شورانگیز بنظر می رسد و ما می توانیم بطور شگفت آوری تصمیماتی آنی و از روی هوس بگیریم. بسیاری از ما
متوجه می شویم که می توانیم این دوران را با صبر سپری کنیم, مشروط براینکه خود و یا دیگران را درمعرض
خطر قرارندهیم. همچنانکه به زندگی های جدیدمان خو می گیریم و جسم هایمان به پاک بودن عادت می کنند, شرایط
به روال عادی بازمی گردند. بعضی اوقات رفتاری دیوانه وارخواهیم داشت اما فقط به زمان بیشتری نیازداریم.
"سم زدای ی عاطفی" می تواند بیشتر از سم زدای ی جسمی طول بکشد و بعضی روزهای بسیار دشوار را سپری خواهیم
نمود. شاید اوقاتی که در جلسات سر می کنیم تنها زمانی باشد که سرعت افکارمان کاهش پیدا می کند. آنچه که به ما
اطمینان خاطر می دهد این است که دیگراعضا نیز تجارب ما را داشته اند و ازمیان آن عبورکرده اند. شاید متقاعد
نشویم که این نیز می گذرد اما اعتماد بنفس راهنمایمان می تواند در ما امید ایجاد کند
پاسخ
#3
شدت این نوع بحران می تواند موجب ترس و وحشت مان شود و برخی اوقات به نظر می رسد, اول باید چنین شرایطی را تجربه کنیم تا بتوانیم آن را از کشمکش های دیگرمان تمیز دهیم. چنین بحران هایی درعین شدید بودن,موقتی نیز می باشند و ما یا با عبور از آنها التیام پیدا می کنیم و یا با لجاجت و تعمد, درانتظار سپری شدن آنها
می نشینیم. کتاب پایه می گوید: " از وادى تجربه روحانى عمیقی عبوركرده و تغییر مى كنیم". ما می توانیم سلامت عقل خود را بازیافته و یک زندگی شاد و پرثمر داشته باشیم. کوتاهی در تقاضای کمک نمودن و منتظر شدن برای دیدن اینکه چه نوع بحرانی را تجربه می کنیم, احتمالأ عملی عقلانی و خالی از خطر نخواهد بود. 

***پاک زیستن***
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، حـمـیـد
#4
کتابچۀ NA بنام "دردوران بیماری" می تواند منبع مؤثری برای کسانی که دربهبودی با مشکلات روانی روبرو هستند, باشد. بیماری روانی واقعی است و می تواند بسیار خطرناک باشد. مهم است دریابیم با وجودیکه بیماری روانی یک مقولۀ خارجی است که به درمان نیاز دارد, کشمکش هایمان با بیماری های روانی و اثرات آن برروی بهبودی مان, مسائلی بسیار داخلی می باشند. ما نیازداریم بین این دو تفاوت قائل شویم تا بتوانیم از منابع بیرون از انجمن درخواست کمک کنیم و تحت تأثیر نگرش های منفی درجلسات نسبت به این موضوع و آن سردرگمی که می تواند درمورد رابطۀ بین بیماری روانی و بهبودی, وجود داشته باشد قرارنگیریم
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر12 ، ناظر9


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان