امتیاز موضوع:
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
دورنمای امید
#1
دورنمای امید

وقتی راجع به پذیرش, عشق و همدردی می آموزیم به ما کمک می شود تا خود را بدون قید و شرط بپذیریم. با عمیق تر شدن ایمان مان, درک ما نیز از مفهوم اصطلاح" اقدام به عمل از روی حسن نیت", تغییر می کند .در بهبودی, ما دیگر از بیماری خود به عنوان توجیهی برای رفتارهای بدمان استفاده نمی کنیم. بهبودی مان دائمأ بواسطۀ چیزهاییکه یاد می گیرم غنی تر می گردد. با خودمان صلح می کنیم – با تمام چیزهایی که بدست آورده ایم و یا ازدست داده ایم, با تمام چیزهایی که یادگرفته ایم و بدان تبدیل شده ایم .از رویدادهایی که ما را به حال حاضرآورده اند ,سپاسگزاری می کنیم. فرایند مربوطه نیرویی برتر از خودمان است. پاداش باقی ماندن در این فرایند احساس آرامش داشتن نسبت به آنچه که هستیم ,می باشد.
خویشتن پذیری با زمان تغییر می کند. یاد می گیریم با ضعفهای اخلاقی و نقائص خود زندگی کنیم . متوجه می شویم ,درمقایسه با نقائصی که سعی در کنترل شان داشته و با آنها می جنگیم, نقائصی که پذیرفته و بخشیده ایم, شانس بیشتری برای برطرف شدن دارند. می توانیم موانعی را که درمسیرمان وجود دارند, به عنوان بخشی از خودمان اشتباه بگیریم. زمانی که یاد می گیریم توجه خود را به سوی داشته ها و اهداف خود, و به دور از نقائص و وسوسه هایمان سوق دهیم, آزادی جدیدی را تجربه می کنیم. به تدریج به این باور می رسیم که ویژگی های مثبت مان ظاهری و یا ساختۀ تصورات مان نبوده اند. احساسات مان مثل سابق باعث ترس مان نمی شوند و ما زودتر از آنها عبور می کنیم. می دانیم ممکن است نتوانیم احساسات مان را بلافاصله تغییر دهیم اما درعین حال می توانیم رفتارهایمان را تغییر دهیم. اقدام به عمل مان منجر به داشتن خلق و خو می گردد. زمانی که ما کاردرست را انجام می دهیم, حالمان به تدریج بهتر می شود.
پاسخ
 سپاس شده توسط سعید ز ، حـمـیـد ، sepher1877 ، Essi.toobchi ، admin ، عبدالرحیم_بوشهر ، آریا داریوش
#2
بعد از مدت های زیادی جنگیدن با نواقص اخلاقی متوجه شدم که دچار ناصادقی شده بودم و من خیلی از نواقصم را دوست داشتم و بر خلاف میل درونی ام عمل می کردم و این موضوع همیشه من را دچار شکست می کرد ، اما یواش یواش یاد گرفتم که نواقص و احساساتم را بپذیرم و با آنها جنگ نکنم همین موضوع باعث راحتی من شد و کمتر با خودم سر جنگ داشتم و این موضوع باعث شد که در مورد آنها صداقت پیدا کردم و فقط وقتی تمایل داشتم دست به دعا می شدم و این باعث دور نمایی از امید شد که می توانم راحتی زندگی کنم و خودم را بپذیرم
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، Essi.toobchi ، admin ، عبدالرحیم_بوشهر ، آریا داریوش
#3
احساسات ما همیشه مهم نیستند بلکه عمل از روی آنهاست که نتیجه را مشخص می کند
خیلی از مواقع احساس بد و یا خوب را تجربه می کنیم ولی نکته مهم این است که از آن گذر می کنیم و با یک جلسه و یا یک مشارکت تلفن زدن و یا سرویس به تازه وارد دوباره به چرخه احساس رضایت درونی بر می گردیم
عشق به خانواده .عشق به کار پذیرش اجتماعی و روابط سالم و کارآمد برای ما دورنمایی از امید می سازد
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، sepher1877 ، Essi.toobchi ، admin ، عبدالرحیم_بوشهر ، آریا داریوش
#4
بهبودی دردناک نیست. این مقاومت ما نسبت به بهبودی است که باعث درد ما می گردد زمانی که از بهبودی خوددور شده و رفتاری مغایر باورهایمان از خود بروز می دهیم درد می کشیم
پاسخ
 سپاس شده توسط toobchi ، admin ، عبدالرحیم_بوشهر ، حـمـیـد ، آریا داریوش
#5
وقتی که پاک شدم می توانستم غم یک یک برگهایی را که از شاخۀ درختان جدا می شدند, حس کنم.
دررابطه با پیدا کردن خوشحالی, حس می کنم که یک تازه کارم. سابقأ فکر می کردم که رها کردن لذت از ملزومات
پاک بودن است.
پاسخ
 سپاس شده توسط عبدالرحیم_بوشهر ، حـمـیـد ، آریا داریوش
#6
---شاد بودن ما می تواند به طور شگفت آوری یک فرایند طولانی باشد, فرایندی که به هرصورت ادامه خواهد داشت.
برخی از ما از رضایت خاطر داشتن هراس داریم چونکه فکر می کنیم ممکن است به خودخوشنودی منجر شود.
بعضی دیگر از ما فکر می کنیم اگر زمانی خرسندی را تجربه کنیم چیز دیگری باقی نخواهد ماند که بخواهیم برایش
تلاش کنیم. شناسایی آنچه که می تواند باعث خوشحالی ما گردد می تواند مشکل باشد, بخصوص زمانی که حس لذت جویی ما با مخرب ترین رفتارمان آمیخته شود. پیدا کردن یک نقطۀ تعادل می تواند مشکل باشد. 

++پاک زیستن++
پاسخ
 سپاس شده توسط عبدالرحیم_بوشهر ، حـمـیـد ، آریا داریوش
#7
در بهبودی, ما دیگر از بیماری خود به عنوان توجیهی برای رفتارهای بدمان استفاده نمی کنیم. بهبودی مان دائمأ بواسطۀ چیزهایی که یاد می گیرم غنی تر می گردد. با خودمان صلح می کنیم با تمام چیزهایی که بدست آورده ایم و یا ازدست داده ایم, با تمام چیزهایی که یادگرفته ایم و بدان تبدیل شده ایم. از رویدادهایی که ما را به حال حاضرآورده اند, سپاسگزاری می کنیم. فرایند مربوطه نیرویی برتر از خودمان است. پاداش باقی ماندن در این فرایند احساس آرامش داشتن نسبت به آنچه که هستیم, می باشد. خویشتن پذیری با زمان تغییر می کند. یاد می گیریم با ضعفهای اخلاقی و نقائص خود زندگی کنیم.
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر12 ، عباس23 ، ناظر2 ، عبدالرحیم_بوشهر ، حـمـیـد ، آریا داریوش
#8
 سلام

من دور نمای امیدم

بهبودی در شرایط مختلف امکان دارد -

پیگیری اهداف من با هر شرایطی امکان دارد.من توانستم با ناامیدی کامل قطع مصرف نمایم.

پس می توانم به اهداف بزرگ زندگی دست پیدا نمایم.
پاسخ
 سپاس شده توسط آریا داریوش
#9
 سلام
من دورنمای امید هستم.
با تمام مشکلات می توان زندگی کرد و پاک ماند.
با وجود سختی و ناسازگاری من هم می توانم به بهبودی ام امیدوار باشم.
ما می توانیم زندگی را آن طور که هست تجربه نماییم و موفق باشیم.
پاسخ
#10
آنچه درجلسات مان راجع به عشق می آموزیم, ما را برای برقراری روابط دیگر آماده می سازد. ممکن است روابط رومانتیک بگذاریم, تشکیل خانواده بدهیم و یا آن خانواده هایی را که ازدست داده بودیم دوباره بدست بیاوریم. بعضی از ما متوجه قابلیت هایی درخودمان می شویم که می توانند به نوعی درخدمت جامعۀ جهانی بکار گرفته شوند. این قابلیت ها می توانند خلاقیت مان, همدردی مان و یا توانایی مان در تمرکز بر روی یک موضوع تا اتمام کار, باشند. درنتیجه مهارت هایی که طی مابقی زندگی مان یاد می گیریم, می توانند ابزاری باشند برای حمل پیام بهبودی به معتاد درعذاب.
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان