۱۳۹۹/۹/۶، ۰۸:۰۲ صبح
؟
چرا اینجا هستیم؟
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
۱۳۹۹/۹/۶، ۰۸:۰۲ صبح
؟
۱۳۹۹/۹/۷، ۰۸:۱۸ عصر
فصل سوم چرا این جا هستیم .قبل از پیوستن به انجمن معتادان گمنام،ما اختیار زندگىً خود را کاملا از دست داده بودیم ودیگر نمیتوانستیم مانند دیگران زندگى کنیم و از آن لذّت ببریم .براى زندگی به چیزى متفاوت نیاز داشتیم و تصور میکردیم که آن را در موادمخدر پیدا کرده ایم .براى ما مواد مخدر مهمتر از خانواده، همسر و فرزندانمان شده بود و مى بایستى آنرا به هرقیمتى بدست می آوردیم .در این راه به بسیارى از مردم لطمه هاى شدید زده آیم اما بیش از همه خودمان را آزار دادهایم.ما به خاطر نداشتن جنبه قبول مسئولیت هاى فردى، در واقع خودمان براى خودمان گرفتارى درست میکردیم واینطور به نظر می رسید که نمیتوانیم زندگى را آن طور که هست قبول کنیم
۱۳۹۹/۱۰/۷، ۰۳:۵۷ عصر
پس از پیوستن به انجمن معتادان گمنام متوجه شدیم که ما افرادى بیمار هستیم و از بیماریى رنج بردهایم که علاج شناخته شدهاى ندارد. اما به هر حال مىتوان آن را در نقطهاى از فعالیت باز داشت و پس از آن امکان بهبودى هم وجود دارد.
۱۴۰۰/۴/۲۵، ۰۴:۱۴ صبح
اگر نگاهی به فصل اول کتاب پایه داشته باشیم در مورد شخصیت معتاد مثال های زیادی را زده اند ونکته قابل توجه به بیماری اعتیاد هم هست چرا که این بیماری را قبل از اولین بار مصرف داشته ایم واز قابلیت های عالی تر فکری و احساسی به خوبی استفاده نمی کردیم.
در فصل دوم با ابزار برنامه آشنا می شویم و راه تمایل بدون مصرف مواد مخدر را پیدا کرده و شروع به پذیرفتن آنها در زندگی می کنیم چرا که با همان اتحاد هم سانی و امیدواری تداوم بهبودی را قبول می کنیم وفصل سوم نقطه متوقف کردن بیماری اعتیاد است زندگی به روال برنامه شخصیت سازی خود و اعتماد به نفس داشتن و چرا باید در این جا باشیم؟
ما می دانیم که برنامه na کار می کند این برنامه مارا قانع کرد که به جای سعی در تغییر دادن مردم و شرایط محیط باید خودمان را تغییر دهیم. اینجا هستیم تا از تجربیات جدید برای زندگی جدید درس بگیریم با سنت ها و مفا هیم گروهی آشنا شده ودر گروه و اجتماع خود بکار گیریم تا به یک عضو سازنده اجتماع خود تبدیل شویم.
شدم معتاد وبا اقرار خود آغاز کردم = امیدی را برای ذهن خود هم باز کردم هنوز هم من معتاد هستم = ولی طالب درس چند استاد هستم با آمدن وعضو شدن در انجمن معتادان گمنام و تمایل داشتن متوجه بیماری اعتیاد می شویم و این بیماری با ما هست وبا حضور در برنامه می توانیم این بیماری رادر نقطه ای از فعالیت باز داشت و به دنبال بهبودی رفت.
قبل از پیوستن به انجمن (na) معتادان گمنام، ما یا خیلی خوش ویا شدیدا" افسرده بودیم . احساسات منفی که از خودمان داشتیم با نکته های مثبت عوض شده ( عاجز بودن در مقابل بیماری اعتیاد . زندگی قابل اداره . به فکر دیگران بودن . خویشتن داری و پذیرش. بیرون آمدن از مثلث خود مشغولی . کارکرد قدم ها وغیره).......... وحال اینجا هستیم تا هنوز هم برای شناخت بیماری خود راهی را با کمک و مشورت دوستان همدرد پیدا کنیم و از این موهبت بزرگ نیروی برتر در زندگییمان به خوبی استفاده کنیم و لذت و آرامش داشته باشیم .
۱۴۰۰/۶/۱۶، ۱۱:۴۴ صبح
براى ما لازم بود که به آخر خط خود برسیم، تا تمایل به ترك را پیدا کنیم.
نهایتاً انگیزه درخواست کمک در مراحل آخرى اعتیاد در ما پیدا شد. سپس به راحتى توانستیم نابودى ، فلاکت و سراب مصرف موادمخدر را ببینیم. در حالی که مشکلات رو در روي مان قرار گرفته بودند انکار اعتیادمان سختتر شده بود.
۱۴۰۰/۶/۱۸، ۱۰:۰۳ صبح
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۴۰۰/۶/۱۸، ۱۰:۰۹ صبح، توسط Essi.toobchi.)
ما به دنبال کمک بودیم، اما پیدا نکردیم. اکثر پزشکان از مسئله بغرنج ما
چیزى سر در نمى آوردند و میخواستند با تجویز دارو به ما کمک کنند. زنان، شوهران و عزیزان مان هر چه داشتند به ما میدادند و به امید بهتر شدن و یا قطع مصرف ما، تمام انرژى خود را از دست میدادند. سعى مىکردیم به جاى موادمخدر مصرفى، نوع دیگرى را جایگزین کنیم، اما این کار فقط رنج ما را طولانى تر مىکرد 1 ما در مقابل اعتیاد عاجزیم و زندگىمان غیر قابل اداره است. 2با آن که ما مسئول بیمارى خود نیستیم، اما مسئول بهبودى خود هستیم 3ما دیگر نمىتوانیم مردم، جاها و چیزها را به خاطر اعتیاد خود سرزنش کنیم و باید با مشکلات و احساسات خود روبرو شویم.
۱۴۰۰/۶/۲۰، ۰۶:۳۴ صبح
شاید ما نتوانیم حتّى یک کلام، یک نفر ویا فکرى را از اولین جلسه خود بخاطر بیاوریم، اما به وقت خود
خواهیم توانست با آرامش از فضاى بهبودى لذّت ببریم. شرکت در جلسات به بهبودى ما استحکام مىبخشد
۱۴۰۰/۶/۲۴، ۱۲:۵۶ عصر
پند و اندرز، پیام ما را تار و غبار آلود مىکند، پیامى که در ما تاثیرمىگذارد، یک پیام ساده و صادقانه بهبودى از
اعتیاد است
۱۴۰۰/۶/۳۱، ۱۲:۴۷ عصر
ما به دنبال کمک بودیم، اما پیدا نکردیم. اکثر پزشکان از مسئله بغرنج ما
چیزى سر در نمى آوردند و میخواستند با تجویز دارو به ما کمک کنند. زنان، شوهران و عزیزان مان هر چه داشتند به ما میدادند و به امید بهتر شدن و یا قطع مصرف ما
۱۴۰۰/۷/۵، ۰۲:۴۴ عصر
سلام
من بدنبال راهی بودم که تحت تاثیر مواد مخدر نباشم و بتوانم زندگی کنم.من همیشه دوست داشتم اعتیاد بر سر اهدافم خللی ایجاد نکند.من توانایی زندگی بدون مواد مخدر را می خواستم.من برای ادامه زندگی بدون مواد مخدر کارهای زیادی را انجام داده بودم.اما فقط در انجمن معتادان گمنام توانستم راهی برای زندگی بدون مواد مخدر پیدا کنم.
۱۴۰۰/۷/۱۴، ۱۲:۴۵ عصر
ما معتادانى هستیم که خواهان بهبودیم. ما در گذشته براى سرپوش گذاردن
برروى احساساتمان از موادمخدر استفاده مىکردیم و براى ادامه مصرف آن به هرکارى که لازم بود دست مىزدیم. بسیارى از ما خمار از خواب بیدار مىشدیم وقدرت سرکار رفتن را نداشتیم و یا نشئه به آن جا مىرفتیم.
۱۴۰۱/۵/۹، ۱۲:۴۰ عصر
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۴۰۱/۵/۱۰، ۰۴:۲۰ صبح، توسط alireza1444.)
چرا اینجا هستیم چون من به شخصه به آخر خط رسیده بودم و کاری از دستم بر نمی آمد دیگران برایم تصمیم می گرفتند و از سر ناچاری به اینجا آمدم البته اکنون متوجه شده ام که بهترین شانسم در زندگی همین آشنا شدن با اینجا و یادگیری اصول روحانی برنامه بوده است چون جانم را نجات داد و خانواده ام رو دوباره به من بخشید اکنون چون منه معتاد فراموشکارم باید هر روز اینجا باشم تا هم گذشته او یادم نرود و هم چراغی باشم و امیدی برای تازه وارادان
۱۴۰۱/۶/۲۹، ۱۲:۳۲ عصر
سلام
من برای اینکه بتوانم شرایط بهبودی ام را ادامه دهم نیاز مند این هستم که در جلسات شرکت نمایم یکی از دلایل دیگر این است که بتوانم بهبودی ام را به اشتراک بگذارم وبرای معتادی که منتظر پیام است همکاری نمایم تا او هم مانند من بتواند در این مسیر قدم بگذارد.
۱۴۰۱/۱۲/۴، ۱۱:۵۷ صبح
اینجابودن من بخاطرچنددلیل بسیارساده است
دلایلی که عمری مرادرگیرمصرف کردندولی راه حل روحانی ساده وبسیارکاربردی دارندمن اینجاهستم چون باموادوبدوندموادزندگی ارام وروبراهی نداشتم بهبودی من به بهبودی جمع مابستگی دارد پیام رسانی امیدوبهبودی درجلسات ماجاریست نه جای دیگه ومهمترنبض زندگی من امروزدرجلسات بتپش درامده است بدون برنامه واصول ان من همان مهران عیرقابل اداره خواهم بود
۱۴۰۲/۱/۲۱، ۰۶:۵۸ صبح
درود به دوستان همدردم
پس از ویران شدن زندگی ام توسط بیماری فعال اعتیاد پس از شکست های متوالی در تصمیمات و انتخاب هایم پس از مایوس شدن از پزشکان و روانپزشکان پس از تنهایی و انزوا برای سالهای متمادی پس از طرد شدن توسط دوستان، همکلاسی ها و همکارانم پس از اشک های زیاد شبانه پس از بی نتیجه ماندن در هر کاری پس از کتک خوردن از دست کاسب و مامور پس از ترورهای شخصیتی سرانجام جایی را خداوند به من نشان داد که در آن مجدداً متولد شدم. جایی که دیگر احساس تنهایی نمی کنم جایی که بهبودی برای من استارت خورد جایی که شادی و آزادی برای من شروع شد جایی که شبیه همان بهشتی است که قبلاً در مورد آن شنیده بودم. آری من به این دلیل اینجا هستم
۱۴۰۲/۳/۲۲، ۰۳:۵۰ عصر
منچراابنجاهستم اگراینجانباشم بایدکجاباشم یا سینه قبرستان یا اوارگی وبدبختی گذشته راداشته بودم پس اینجام تا پاک بمانم اینجام تابیماریم رابهتربشناسم ودرخواست کمک کنم اینجام تاب خانوادم صدمه نزنم
۱۴۰۲/۳/۲۴، ۰۷:۰۳ عصر
سلام. من اینچام تا بگم نه از مواد متنفرم و نه عشقی به آن دارم. من نسبت به مواد بیخیال شدم. درسته 10 روز از رهایی من از هروئین میگذره ولی درد و رنج این روزها را تحمل میکنم چون 6 سال تخریب داشتم و به این راحتی ها آرامش قبل از اعتیادمو به دست نمیارم.
صبر صبر صبر
۱۴۰۲/۳/۲۵، ۰۳:۳۹ صبح
(۱۴۰۲/۳/۲۴، ۰۷:۰۳ عصر)arash_fa نوشته است: سلام. من اینچام تا بگم نه از مواد متنفرم و نه عشقی به آن دارم. من نسبت به مواد بیخیال شدم. درسته 10 روز از رهایی من از هروئین میگذره ولی درد و رنج این روزها را تحمل میکنم چون 6 سال تخریب داشتم و به این راحتی ها آرامش قبل از اعتیادمو به دست نمیارم.درود بر مرد بزرگ تو می تونی همون طوری که من تونستم-جلسه.جلسه.راهنما-مشارکت
۱۴۰۲/۶/۲۹، ۱۱:۰۹ عصر
سلام
زندگی من آشفته بود. من نیاز به تغییر داشتم. من باید الگوی رفتاری دیگری را پیریزی می کردم. من باید توان خود را دوباره جمع می کردم و به اهداف جدید زندگی ام فکر می کردم.
۱۴۰۲/۷/۸، ۱۰:۵۷ صبح
سلام
من اینجا هستم چون یک قسمت از بیماری من فراموشی هست ویادم میره من یک بیماری دارم که خواهان شکست من هست و نمیتوانم به تنهایی درست زندگی کنم
۱۴۰۲/۷/۱۲، ۰۹:۳۵ صبح
ما به دنبال کمک بودیم، اما پیدا نکردیم. اکثر پزشکان از مسئله بغرنج ما چیزى سر در نمی آوردند و میخواستند با تجویز دارو به ما کمک کنند. زنان، شوهران و عزیزان مان هر چه داشتند به ما میدادند و به امید بهتر شدن و یا قطع مصرف ما، تمام انرژى خود را از دست میدادند. سعى میکردیم به جاى موادمخدر مصرفى، نوع دیگرى را جایگزین کنیم، اما این کار فقط رنج ما را طولانی تر میکرد. سعى کردیم مصرف خود را محدود و تفننى کنیم، ولى موفق نشدیم. در واقع چیزى به نام معتاد تفننى وجود ندارد. بعضى از ما در مذاهب،فرقه ها و کلیساها به دنبال جواب گشتیم.
۱۴۰۲/۷/۱۳، ۰۸:۳۱ صبح
با سلام
درکم از این سوال دراوایل پاکیم تا الان که تقریبا چهار ساله پاکم متفاوت هست در اوایل و تازه واردی چون ناچار بودم وحتی نمی دانستم که اینجا چکار میکنم تا کم کم احساس تعلق کردم و خواهان هر آنچه این برنامه میگفت برای زنده ماندن و پاک زیستن شدم و اما امروز تو انجمن معتادان گمنام که یک برنامه کاملا جهانی هست دنبال چرا و چگونه نمیگردم امروز یه بخش حضورم تو انجمن برای متوقف کردن بیماری اعتیادم هست وبهبودیم وبخش مهم دیگش اینجا هستم که حامل پیامی هستم و باید آن را برسانم اینجا هستم که تعهد دارم ومسئولم در قبال همدردانی که اینجا هستن یا کسانی که اینجا را فعلاپیدا نکرده اند.
۱۴۰۲/۷/۲۳، ۰۹:۵۹ عصر
سلام نوروزی هستم، من چون از دوستان شنیدم که رفتارهای توام با وسواس فکری از جمله خوردن به صورت نامتعارف و از روی عادت یا وسواس از موارد اعتیاد هست برای درمان این موضوع که سالهاست باعث آزارم شده این جا هستم اگر درست تشخیص داده باشم لطفا راهنمایی بفرمایید
۱۴۰۲/۷/۲۴، ۰۶:۲۴ صبح
سلام نوروزی هستم، من چون از دوستان شنیدم که رفتارهای توام با وسواس فکری از جمله خوردن به صورت نامتعارف و از روی عادت یا وسواس از موارد اعتیاد هست برای درمان این موضوع که سالهاست باعث آزارم شده این جا هستم اگر درست تشخیص داده باشم لطفا راهنمایی بفرمایید
سلام بر دوست عزیز؛ با درود به شما از حسن توجهتان انجمن معتادان گمنامNA برای کسانی شکل گرفته که مشکل اصلی شان اعتیاد به مواد مخدر و الکل می باشد.اگر مشکلی غیر مواد مخدر دارید ممکن است اینجا برای شما راه حل و تجربه ای پیدا نشود.
۱۴۰۲/۷/۲۵، ۱۰:۱۸ صبح
اوایل ورودم به انجمن بخاطر این بود ی مقداری رنگ و روم خوب بشه بقول گفتنی ی فیلتری عوض کنم بعد برم مصرف کنم ولی عملکرد اعضای قدیمی واستقبال وبغل کردنم ازسمت خوش آمدگو ی حس باارزش بودن در من بوجود آمد که کنجکاو شدم در انجمن بمونم واین شد که امروز ۹سال به بالاست که ماندگار شدم
۱۴۰۳/۱/۲۰، ۰۹:۴۹ عصر
من اینجاهستم چون به نوعی به ته خط رسیده بودم,ورشکسته مالی و روحی بودم
گذشته پر چالش خانوادگی ام و خاطراتش داشت ازارم میداد پر از در همریختگی احساسات بودم مثلا گریه نمیکردم که کسی شکستنم و نشونه ضعفم را نبینه و وقتی مشروب میخوردم در حالت بیخیالی بغض و گریه میکردم و هم از اینکه بعد از این همه احتیاط الکی شده ام و پناه دیگری هم جز ان نداشتم ازارم میداد و هم در ناتوانی در کنترل افکار و احساساتم در جامعه حس تنها بودن میکردم و فکر میکردم هر کس بتواند باطن در هم ریخته مرا ببیند از من دورمشود پس شخصیت های مختلف را در هر موقعیت یا بازه زمانی انتخاب میکردم و بعد از مدتی در این نقش بازی کردن ها کم میاوردم و در خودم خسته و درمانده تر میشدم من عاجز بودم و اخر و عاقبتم به احتمال زیادخودکوشی یا بستری در بیمارستان های روانی بود من به تنهایی شهامت روبرو شدن با ترس ها , احساسات و گذشته ام را نداشتم و حتی راه درست برای مشکلم را هم نمیدانستم و باور داشتم هیچ کس درد منو نداشت ...
۱۴۰۳/۱/۲۱، ۰۷:۴۰ صبح
سلام امین هستم معتاد خوشحال ب جمع شما پیوستم درک من از چرا اینجاهستیم اینه ک جایگاه اول و آخر من انجمن معتادان گمنام است زیرا من ب تنهایی هیچ وقت نتونستم پاک بمانم و پاک زندگی کنم امروزه هم بدون انجمن محکوم ب فنا شدن هستم
۱۴۰۳/۳/۲۴، ۱۰:۰۹ صبح
ما به دنبال کمک بودیم، اما پیدا نکردیم. اکثر پزشکان از مسئله بغرنج ما چیزى سر در نمى آوردند و مى خواستند با تجویز دارو به ما کمک کنند. زنان، شوهران و عزیزان مان هر چه داشتند به ما مىدادند و به امید بهتر شدن و یا قطع مصرف ما، تمام انرژى خود را از دست مىدادند. سعى مىکردیم به جاى موادمخدر مصرفى، نوع دیگرى را جایگزین کنیم، اما این کار فقط رنج ما را طولانى تر مىکرد. سعى کردیم مصرف خود را محدود و تفننى کنیم، ولى موفق نشدیم. در واقع چیزى به نام معتاد تفننى وجود ندارد.
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|