امتیاز موضوع:
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سوال 1: مفهوم بیماری اعتیاد چیست
#1
بیماری اعتیاد 


سوال 1 : مفهوم بیماری اعتیاد برای من چیست ؟
پاسخ
 سپاس شده توسط سعید ز ، حـمـیـد ، ناظر10 ، ناظر11 ، Essi.toobchi ، امیر عباس.ک ، admin ، ssaeedg ، ناظر9 ، ناظر14 ، ره جو
#2
بیماری اعتیاد یعنی تکرار عادت های مخرب و رفتارهایی که به صورت عادت در امده است یعنی مجموعه عواملی که مرا در حالت افراط وتفرط نگه می دارد و تعادل را از زندگی من می گیرند به نحوی که این طور زندگی کردن یک روند در زندگیم شده و دست کشیدن از انها به سادگی برایم امکان پذیر نمی باشد و نیاز به رعایت یک سری اصول ساده و روحانی برنامه می باشد.

از جمله عوارض بیماری عبارتند از : تافته جدابافته بودن و خود را از دیگران جدا دانستن از شعارهای یک معتاد این است که من به کسی نیاز ندارم - بی توجهی به مسئولیت ها و فراز از روبرو شدن با مشکلات -صدمه زدن به دیگران - ساز مخالف زدن - تضاد و دوگانگی - خودآزاری-رفتار با زیربنای ترس -احساسات ناپخته ومعیوب و غلط - باورها و اعتقادات ناسالم -بی توجهی و............
پاسخ
 سپاس شده توسط admin.a ، ناظر9 ، ناظر11 ، ناظر10 ، admin ، Essi.toobchi ، امیر عباس.ک ، ابی ن ، R naser ، اسحاق a ، aliett ، sara110 ، سارا23 ، Reza.azimi ، حـمـیـد ، Mehran963
#3
مفهوم بیماری اعتیاد به نظر من بیماری اعتیاد یک نوع وابستگی عمیق روحی جسمی روانی و احساسی عاطفی هست که بواسط این وابستگی فرد هیچ گونه هیچ گونه کنترل وتعادلی بر روی موارد بالا ندارد که به عبارتی عدم تعادل در تمامی میباشد.بیماری که زیر بنای آن وسوسه واجبار می باشد (دلیل وسوسه: هدف وسوسه برقراری آرامش و فرار از وضعیت موجود می باشد) دلیل بوجود آمدن وسوسه آشفتگی درون من می باشد. این بیماری مزمن لاعلاج و حتی کشنده است عوامل آن نامشخص است می تواند گذشته من ضربه های روحی روانی وخله عاطفی و کمبود مسایل ژنتیکی می باشد و سرکوب احساسات باشد . شاخه های متعددی از قبیل تاییدطلبی . لذت طلبی. پرتوقعی. تنبلی. خودمحوری. بی تفاوتی. عدم ناصداقتی که ریشه همه انها ترس میباشد . ترس از دست دادن چیزی .ترس از بدست نیاوردن چیزی. برای من وابستگی فیزیکی احساسی روحی و روانی وعادت کردن به هر چیز و بر هر حالت رفتاری . بیماری اعتیاد یعنی به دونبال چیزی متفاوت بودن برای پر کردن خله روحانی.بیماری اعتیاد یعنی در دنیای غیرواقعی زندگی کردن . بیماری اعتیاد یعنی فرار از واقعیت وبا توهمات زندگی کردن . بیماری اعتیاد یعنی داشتن آگاهی و نداشت عمل. پس امروز آزادی من در گرو اصلاح رفتارهای اعتیادی_
پاسخ
 سپاس شده توسط admin.a ، حـمـیـد ، بهادر ج ، ناظر9 ، ناظر11 ، ناظر10 ، admin ، Essi.toobchi ، امیر عباس.ک ، ابی ن ، آناک ، ssaeedg ، سارا23 ، Reza.azimi
#4
به نظر من بیماری اعتیاد یعنی نداشتن تعادل وتکرار اشتباه وتاسف به حال خود خوردن .بیماری اعتیاد نیروی قوی درونی است که اگر در مسیر بهبودی نباشم و دور از اصول باشم در تمام سلولهایم جاری میشود وکنترل روح و روان وجسمم را در اختیار میگیرد وتبدیل به موجودی خودخواه خودمحور و بی انصاف میشوم .ولی با رعایت اصول ساده ولی جدی برنامه میتوانم از پیشروی بیماری مرموز جلوگیری کرده وبهبودیم را روزانه دنبال کنم.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، بهادر ج ، ناظر9 ، ناظر11 ، ناظر10 ، admin ، Essi.toobchi ، امیر عباس.ک ، ابی ن ، ssaeedg ، سارا23
#5
بیماری اعتیاد چیزی است نا شناخته ودر وجود من که از جنبه های مختلف جسمی روانی احساسی و روحانی من را احاطه کرده است و باعث شده اراده و اختیارم را ازدست بدهم و حق انتخاب و تصمیم گیری نداشته باشم و تعادل درونی من را به هم می زند ثبات و تناسب را در رفتارافکار و شخصیت من بر هم می زند پیش رونده مرموز و لا علاج است
در ساختمان بیماری اعتیاد پایه های اساسی : وسوسه و اجبار
عادات خودمحورانه و الگوهای رفتاری نامناسب هستند- مانند درختی است که زمین ان خودمحوری ریشه ان ترس ساقه وابستگی و شاخ و برگ ان نواقص اخلاقی می باشند
بیماری اعتیاد مجموعه ای از نواقص اخلاقی است که زندگی من را کنترل می کند و مرا وادار می کند که طبق این نواقص عمل کنم و هیچگاه از خودم .خدا و زندگیم احساس رضایت نداشته باشم
وابستگی به یک سری الگوهای زشت و نادرست و نداشتن کنترل برای انجام ندادن انها عادات خودمحورانه خود واقعی نبودن افراط و تفریط وابستگی به عوامل بیرونی تحریف حقیقت انزوا و تنهایی باورهای غلط و اشتباه و نیت های خود خواهانه
درمان شناخته شده ای ندارد اما یک پادزهر دارد که ان را در نقطه ای از فعالیت باز می دارد و ان صداقت است
در نهایت بیماری اعتیاد مثل خدا می باشد و نمی توان تعریف کاملی از ان ارائه داد فقط باید از ان درک شخصی پیدا کرد
همه ما قبل از آشنایی با برنامه اطلاعاتمان راجع به اعتیاد محدود بود. به همین خاطر در بدو ورود به جلسه فکر می کردیم که مشکل ما فقط مصرف مواد مخدر است. پس از گذشت مدتی در برنامه به تدریج دریافتیم که اعتیاد ما چیزی عمیق تر از مصرف وسوسه انگیز و اجباری مواد مخدر بوده است.
پاسخ
 سپاس شده توسط admin.a ، بهادر ج ، ابی ن ، ناظر9 ، ناظر10 ، ناظر11 ، admin ، Essi.toobchi ، امیر عباس.ک ، ssaeedg ، سارا23 ، حـمـیـد
#6
مفهوم بیماری اعتیاد به نظر من بیماری اعتیاد یک نوع وابستگی عمیق روحی جسمی روانی و احساسی عاطفی هست که بواسط این وابستگی فرد هیچ گونه هیچ گونه کنترل وتعادلی بر روی موارد بالا ندارد که به عبارتی عدم تعادل در تمامی میباشد.بیماری که زیر بنای آن وسوسه واجبار می باشد (دلیل وسوسه: هدف وسوسه برقراری آرامش و فرار از وضعیت موجود می باشد) دلیل بوجود آمدن وسوسه آشفتگی درون من می باشد. این بیماری مزمن لاعلاج و حتی کشنده است عوامل آن نامشخص است می تواند گذشته من ضربه های روحی روانی وخله عاطفی و کمبود مسایل ژنتیکی می باشد و سرکوب احساسات باشد . شاخه های متعددی از قبیل تاییدطلبی . لذت طلبی. پرتوقعی. تنبلی. خودمحوری. بی تفاوتی. عدم ناصداقتی که ریشه همه انها ترس میباشد . ترس از دست دادن چیزی .ترس از بدست نیاوردن چیزی. برای من وابستگی فیزیکی احساسی روحی و روانی وعادت کردن به هر چیز و بر هر حالت رفتاری . بیماری اعتیاد یعنی به دونبال چیزی متفاوت بودن برای پر کردن خله روحانی.بیماری اعتیاد یعنی در دنیای غیرواقعی زندگی کردن . بیماری اعتیاد یعنی فرار از واقعیت وبا توهمات زندگی کردن . بیماری اعتیاد یعنی داشتن آگاهی و نداشت عمل. پس امروز آزادی من در گرو اصلاح رفتارهای اعتیادی_
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، admin.a ، بهادر ج ، ناظر9 ، shapor z ، ناظر10 ، ناظر11 ، admin ، Essi.toobchi ، امیر عباس.ک ، سارا23 ، hamed.f28
#7
امروز بیماری اعتیاد برای من بیماری سخنگوست که طی شبانه روز هم با خودم از درون صحبت میکنم و هم با یک شخص ناشناس که هر روز هویتش متفاوت است . امروز خودم با خودم درگیرم و با نقطه نظرات خودم  مخالفم و سرناسازگاری دارم و نکته دیگر بیماریم وابستگیست که هر روز وابستگی جدیدی در من رشد میکنه ...
پاسخ
 سپاس شده توسط admin.a ، بهادر ج ، ناظر9 ، shapor z ، بَرمک ، ناظر11 ، admin ، Essi.toobchi ، امیر عباس.ک ، ناظر10 ، Reza.azimi
#8
نداشتن تعادل در تمام زمینه های زندگیم افراط در لذت طلبی تنبلی خواب بی برنامگی و باری به هرجهت زندگی کردن بی تفاوتی نسبت به قدم ها بی حوصلگی در انجام برنامه و کم استفاده کردن از ابزار برنامه راهنما و جلسه و مشارکت و...
پاسخ
#9
سلام به همه دوستان همدل و همدرد، از دیدگاه قدمها وسنتها پاسخهای زیاد  و لحظه میتوان به سوال ارائه داد چون بیماری اعتیاد لحظه ای و بنا به شرایط موجود عمل میکند،مثل الان که جلسات تعطیل است وما سرگرم مسائل دیگر میشویم  و بدلیل خلعی که وجود دارد مارانسبت به انجام اصول روحانی بی حوصله و بی تفاوت می کند
پاسخ
#10
مفهوم بیماری اعتیاد برا من به معنویت بعد از گذشت چند سال از پاکی هنوز به بیرونیات چسبیده ام و هر روز با نواقص زندگی میکنم
پاسخ
#11
مفهوم بیماری اعتیاد برای من
امروز تبیلی وبیتفاوتی میباشد  وسعی میکنم با فکر  خودم کار کنم میگیویم من میدانم ومتوانم  ونیازی به کسی یا دوستان بهبودی ندارم
پاسخ
#12
بیماری اعتیاد مفهوم واضح و مشخصی ندارد به نظر من اگر قرار بود خیلی راحت بپذیریم که بیماری لاعلاجی داریم که ممکن هست در نقطه ای کار به دستمان میده متوقفش میکردیم ولی متاسفانه مشکل ما به عنوان معتاد اینه که تشخیصش برامون کار سختیه چون عادت کردیم دروغ بگیم .از واقعیتهای زندگی فرار کنیم .شانه خالی کنیم باعث تنش و درگیری بشیم ولی وقتی قدم اول را کار میکنیم متوجه میشیم که قدرتی درون ماست که گرایش شدیدی به رفتارهای مخرب و ضد انسانی داره متوقف کردن این قدرت نیازبه ابزارداره.بیماری اعتیاد تا زمانی که ابزار نداشته باشیم ناشناخته باقی می ماند ودر نهایت میتواند کشنده باشد زمانی که هیچ حرکتی برای اصلاح آن نکنیم بهترین راه اینه که قدم ها را کار کنیم
پاسخ
#13
با سلام...بیماری اعتیاط انتخاب من نبود من پاک و معصوم و با قسمتی از روح خداوند بدنیا آمدم.اعتیاط به شکلهای مختلف از کودکی توسط والدین-اقوام-جامعه و اطرافیان به من داده شد و بمرور زمان در من شکل گرفت و با من رشد کرد و کم کم قسمتی از وجود من شد و از یه جایی به بعد دیگر اعتیاد تبدیل به شخصیت و ماهیت من شد و دیگر حق انتخابی نداشتم و مجبور بودم با اعتیادم زندگی کنم جدایی خانواده ، عدم آموزش صحیح از کودکی خلاء عاطفی،عدم تشویق و تایید و حمایت و عدم مسئولیت پذیری باعث شد نتوانم زندگی رو آنطور که هست بپذیرم.تا عاقبت از روی ناچاری و عجز و درماندگی به معتادان گمنام پناه بیاورم کم کم با تشویق اعضاء و کمک راهنما با یه دنیا عجز و آشفتگی وارد قدم یک شدم و با بیماریم آشنا شدم و دیدم نمیتوانم بین آنچیزیکه فکر میکنم و آنچیزیکه عمل میکنم تعادل و هماهنگی بوجود بیاورم.اعتیاط برای من یعنی واکنشهای اجباری و برگرفته از باورهای ۱-تحمیلی۲-محیطی ۳-انتخابی میباشد معمولا اعتقادات و ارزشها و باورهای من با جامعه و عرف منطبق نیست من تصمیماتم را از فیلتر کله ام رد میکنم اگه کله ام بگوید درست است واکنشم درست است اگه کله ام بگوید درست نیست واکنشم افراطی میشود پس من آنچیزی هستم که به آنها می اندیشم افراط،تفریط،قضاوت،حضور نداشتن در لحظه،اعمال بر گرفته از قضاوتهای باطل،روشهای سوخته رو بارها تکرار میکنم و هر دفعه فکر میکنم از پس آن برمیایم گاهی بجز خودم به کس دیگری اعتماد نمیکنم و فکر میکنم کسی نمیتواند به من کمک کند همه چیز در حد کمال برایم لذت بخش است و در زندگیم نمیتوانم الویتهای روزم رو تشخیص بدهم یکی از عادتهای من انتخاب لذتهای کوتاه مدت و تحمل دردهای بلند مدت هستم.
و در کل من بَرمک هستم یک معتاد
پاسخ
#14
با سلام شادمهر معتاد 
بیماری اعتیاد یعنی وسوسه واجبار .بدبینی .جدایی . نگرانی .بی میلی . نا امیدی .درد .نا ارامی . خلاء روحانی ومجموعه ناملایمات روحی .روانی .جسمی وعاطفی 
بیماری بیشترین آسیب را به روان من وارد کرده که حتی نمی تونم شاد باشم .خوشحال باشم ونحوه درست فکر کردن منو تحت تاثیر قرار داده وعقل وخرد من را  برایش مشکل درست کرده .
پاسخ
#15
سلام به همه دوستان و همدردان. مفهوم بیماری اعتیاد امروز من به این شکله که بیماری من باعث میشه که کنترلی روی شخص،مکان،ماده، رفتار و هرچیزی که بهم لذت بده و روی احساساتم تاثیر بزاره رو نداشته باشم و کاملا جلوش عاجز و ناتوانم
پاسخ
#16
وابستگی به هر جا و مکان 
وابستگی به شخص 
وابستگی به یک حالت مثل نئشگی
وابستگی به یک چیز مثل مواد. انفیه.و.... 
یعنی بیماری اعتیاد
پاسخ
#17
سلام و روز بخیر، درک من از بیماری اعتیاد امروز نادانی،ترس از قضاوت، و لذت طلبی است، متاسفانه من کل عمرم با ترس از قضاوت، و ترس های خود محورانه از دست رفت،باتشکر از شما،
امیدوارم که بهتر شوم، انجمن و اصول روحانی هم ثابت کرده که هرکس با هر شرایط سنی میتواند تغییر کند، من هم امیدوارم،
پاسخ
#18
ناهنجاری شخصیتی
زندگی چندین شخصیت در یک جسم
نداشتن تعادل در همه جوانب زندگی،
بیمار بود جسم ،روح ،روان،احساس
یعنی احساس ناراحتی کردن از راحتیمان
ناراضی بودن از هر شرایطی در آن هستیم،
در لحظه زندگی نکردن
یعنی کلا در تضاد بودن و بی اعتماد بودن به همه چیز و شکاکی به همه چیز و کنترل همه چیز و غیره
پاسخ
#19
بیماری اعتیاد در دو مفهوم خلاصه میشود :
1- عدم توانایی در کنترل افکار و احساسات
2- عدم پذیرش زندگی آنچنان که هست
پاسخ
#20
بیماری اعتیاد شامل تمام رفتار ها و اخلاق های بیمار گونه ایی میشود که با مصرف مواد مخدر به صورت تدریجی در من ظاهر میشود،مانند خود خواهی،،،زیاده خواهی،،،خود کم بینی،،افسرده گی،،گوشه گیری،،انزوا و ....
پاسخ
#21
سلام بر تمام دوستان بهبودی
بیماری اعتیاد هر تعریفی که در لحظه دارم دیگر برای لحظه دیگر کاربرد نخواهد داشت فقط باید علائم هشدار دهنده در رفتارهایم را جدی بگیرم چون هرتعریفی که من داشته باشم او هم تعریفی برای من دارد ولی وقتی رفتارهایم قابل دید باشند توسط مشارکت ، اقرار ، تراز ، ارتباط و تماس پی خواهم برد به آثارش ودر جهت درست عمل خواهم کرد و در غیر اینصورت همیشه برای من ناشناخته باقی میماند و من فقط اطلاعات خود را بیان خواهم کرد نه عملکرد خودرا ...
پیروز و شاد باشید دوستان بهبودی من  و به امید روزهای بهتر برای  همه.
پاسخ
#22
با سلام.مفهوم بیماری اعتیاد برای من اینست که یک بیماری ترمز بریده است واغازیک کاری بامنه ولی اتمامش دست من نیست یعنی در کل در تمام ابعاد وجودیم تاثیر میگذاره از لحاظ جسمی و روانی وروحی بر من تاثیر میگذاره خصوصا جنبه روحی ان که خود محور میشوم وفقط من درست میگم وهمه باید طبق نظر من عمل کنند وبا کسی مشورت نمیکنم ودر کل همه حول محور من بچخرن در کل بیماری است که درمان شناخته شده ندارد وهر ثانیه با یک چهره تازه جلوم ظاهر میشه وبعث میشه در تمام امور زندگی اختیاری از خود نداشته باشم ودر کارهایم افراط ویا تفرط وبی ثبات وبی تعادل باشم ودرک کردم که مشکل من بیماری اعتیاده نه مصرف ومصرف یکی ار علایم بیماری است  وتمام بد بختیهای گذشته من بیماری بوده نه مصرف مواد در کل تصمیم گیرنده اصلی من قبلا در دست بیماری بود وتنها
  با ورود به انجمن ورعایت چهار رکن اصلی ان متوان این بیماری را در نقطه متوقف کرد.
پاسخ
#23
سلام دوستان .بیماری اعتیاد جسم و روح و روان و احساس آدمو درگیر میکنه تا آدم بخواهد و نتواند.
پاسخ
#24
با سلام
بیماری اعتیاد از نظر هرکس تفاوتهایی دارد.از نظر من اعتیاد یعنی وابستگی شدید به غیر.یعنی نابودی اراده شخصی.
اعتیاد یعنی سرافکندگی در درون.خود را از همه کمتر و عاجزتر دیدن.
اعتیاد یعنی پاکی را ناممکن تصور‌ کردن(اما به غلط)
پاسخ
#25
بیماری اعتیاد: تکراراشتباه وانتظارنتیجه متفاوت
پاسخ
#26
بیماری اعتیاد یک بیماری کاملا گسترده است و مفهوم گسترده ای  دارد
یعنی نداشتن تعادل بر روی زندگی(غیرقابل اداره بودن زندگی) - یعنی نداشتن کنترل بر روی افکار و احساسات-یعنی نداشتن ثبات شخصیتی (زندگی چند شخصیتی ) -یعنی وابستگی-یعنی ترس - یعنی بی مسئولیتی و در نظر نگرفتن خواسته های دیگران - یعنی خود را فدای دیگران کردن- یعنی قانون گریزی- امروز هر چیزی بخواهد افکار و احساسات من را غیر قابل اداره کند بیماری اعتیاد است
بیماری اعتیاد یک بیماری روحی است و درمان آن هم یک برنامه روحانی به نام na است
پاسخ
#27
چيزي كه ما را معتاد كرده بيماري اعتياد است نه موادمخدر و نه رفتارهاي ما بلكه فقط بيماري ما است
پاسخ
#28
شناخت و درک من تا به این لحظه از بیماری اعتیادم این بود که منیت من  برای اثبات خودش و بدست اوردن خواسته ها و نیازهایش، از
 ترفند ها و ویژگی ها و ابزارهای مختلفی استفاده و سوءاستفاده میکنه تا هرچه سریعتر به خواسته هاش برسه .منیتم بود که گفت میدونم و میتونم و منو به اینجا کشوند و گذشته ام رو برام رقم زد.بیماری اعتیاد تجلی منیت وجودمه
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، admin ، eshgholi ، ناظر9 ، عبدالرحیم_بوشهر ، حوریا ___Bu
#29
اعتیاد،بیماری،درد،رنج،تنهایی،وبدبختی است،نداشتن کنترل بر احساسات ونحوه صحیح بروز آن هاست،بیماری اعتیاد،اشتغال فکری،وسوسه،خودمحوری
اجبار،وانکار است که اگر درمان نشود باعث زوال،انحطاط،ودر پایان مرگ می شود،بیماری اعتیاداز نظرجسمی،روحی
روانی وروحانی مارا تخت تاثییر قرار می دهد،اعتیاد یعنی نداشتن تعادل،
اعتیاد تعریف جامع وخاصی نداردو هر کس بنا برتخصصتعریفی از ان ارایه می دهدودر مورد تجزیه تحلیل قرار می دهد روانشناسان از جنبه روانی،جامع شناساناز نظر اسیب های اجتماعی و خانوادگی،پزشک از نظر جسمی و یک فرداز نظر مذهبی کم رنگ شدن خمیر مایه های مذهبی و از رفتن ایمان .....
بروز اعتیادخود مجزا است واستفادهاز ان (نقایص اخلاقی)باعث بروز رفتاری غیر منطقی وخارج شدناز تعادل فرد می شود،بیماری اعتیاد کمبود قدرت وتوجه
ونیز عدم تمرکزاست،بیماری اعتیاد از کودکی همراه فرد بوده وهمواره او را مجبور می کند که در امور زندگی از رفتارهای منفی وخودمحورانه استفاده کند که با مصرف مواد مخدر به اوج می رسد بیماری اعتیاد یک خلا معنوی است که مشخصه اصلی ان از دست دادن کنترل واختیار زندگی است،اعتیاد،ناهنجاری شخصی وفرار از مسولیت می باشد.
پاسخ
 سپاس شده توسط admin ، eshgholi ، ناظر9 ، عبدالرحیم_بوشهر ، حـمـیـد ، حوریا ___Bu
#30
     بیماری اعتیاد به نظر من اون قسمت از ضمیر ناخودآگاه من است که به من میگه اینکار را بکن یا نکن در صورتی که فکر و منطق و واقعیات چیز دیگه ای را میگن. در دوران پاکی خیلی وقت ها سر دوراهی ها و حتی چند راهی های مختلف گیر کردم و خواسته یا ناخواسته تصمیمات غلط گرفتم که روی زندگیم تاثیرات زیادی گذاشت . به همین دلیل فکر میکنم اونجاهایی که نمیتونم تصمیم درست را بگیرم و کار درست را انجام بدم اونجاهایی هست که بیماری اعتیاد زمام امور را در دست داره. همیشه از خدا میخوام که این تشخیص را در من بوجود بیاره که بفهمم کی بیماری اعتیاد داره فرمان میده.
پاسخ
 سپاس شده توسط admin ، ناظر9 ، عبدالرحیم_بوشهر ، حـمـیـد ، حوریا ___Bu
#31
بیماری اعتیاد را نمی توان در چارچوب قرارداد تعریفی از آن‌ کرد فهم امروز من از این بیماری افکار و باورهای غلط می‌باشد که نشات گرفته از نواقص شخصیتی من است و باعث می شود وسوسه و اجبار در هر کاری به سراغم بیاید و به خاطر نداشتن ثبات روحی روانی و عاطفی نمی توانم آن را کنترل کنم و دوباره باعث آشفتگی زندگی و از دست دادن اختیار می شود وابستگی به هر چیز یا هر کس و یا چسبیدن به رفتارهای کهنه و قدیمی یعنی بیماری اعتیاد درک امروز از این بیماری ناشناخته لاعلاج تعریفی خاصی ندارد کی خوب می شوند چقدر باید جلسه بروم لاعلاج یعنی ما بهبود پیدا میکنیم ولی علاج نمی شوید کسی نمی‌تواند ریشه آن را در من پیدا کند چون هرکس متخصص بیماری خود می شود پیشرونده یعنی روز به روز یدتر بیشتر پیدا می‌کند چرا که امروز به دچار نواقصی می شویم که در گذشته و زمان مصرف نداشته و نیاز به روحانیت و دانش روز دارد

بیماری اعتیاد یعنی متمایز کردن من از همه دنیا و اطرافیان بیماری است که در لحظه اتفاق می افتد و ایجاد خلاء می‌کند پادزهر این بیماری فقط برای امروز است
پاسخ
 سپاس شده توسط admin ، eshgholi ، ناظر9 ، عبدالرحیم_بوشهر ، حـمـیـد ، حوریا ___Bu
#32
بیماری اعتیاد برای من مصرف مواد و الکل و رفتارهای من نیست.
بیماری اعتیاد بمراتب فراتر از مصرف است.
عامل رفتارهای ضد اجتماعی که منجر به مصرف مواد و داروهای مخدر و مشروبات الکلی و هر نوع وابستگی می شود اعتیاد من است.
عامل بازدارنده مسئولیت های فردی و اجتماعی و ...
پاسخ
 سپاس شده توسط admin ، eshgholi ، ناظر10 ، ناظر9 ، عبدالرحیم_بوشهر ، حـمـیـد ، حوریا ___Bu
#33
بیماری اعتیاد را نمی توان در چارچوب قرارداد تعریفی از آن‌ کرد فهم امروز من از این بیماری افکار و باورهای غلط می‌باشد که نشات گرفته از نواقص شخصیتی من است و باعث می شود وسوسه و اجبار در هر کاری به سراغم بیاید و به خاطر نداشتن ثبات روحی روانی و عاطفی نمی توانم آن را کنترل کنم و دوباره باعث آشفتگی زندگی و از دست دادن اختیار می شود وابستگی به هر چیز یا هر کس و یا چسبیدن به رفتارهای کهنه و قدیمی یعنی بیماری اعتیاد درک امروز از این بیماری ناشناخته لاعلاج تعریفی خاصی ندارد کی خوب می شوند چقدر باید جلسه بروم لاعلاج یعنی ما بهبود پیدا میکنیم ولی علاج نمی شوید کسی نمی‌تواند ریشه آن را در من پیدا کند چون هرکس متخصص بیماری خود می شود پیشرونده یعنی روز به روز یدتر بیشتر پیدا می‌کند چرا که امروز به دچار نواقصی می شویم که در گذشته و زمان مصرف نداشته و نیاز به روحانیت و دانش روز دارد
بیماری اعتیاد یعنی متمایز کردن من از همه دنیا و اطرافیان بیماری است که در لحظه اتفاق می افتد و ایجاد خلاء می‌کند پادزهر این بیماری فقط برای امروز است
پاسخ
 سپاس شده توسط admin ، ناظر9 ، عبدالرحیم_بوشهر ، حـمـیـد ، حوریا ___Bu
#34
ما قبلاً فکر میکردیم اعتیاد یعنی ، فقط مصرف کردن مواد مخدر است اما پس از شرکت در انجمن معتادان گمنام و حضور در کلاس های قدم  به یک درک شخصی رسیدیم و متوجه شدیم که اعتیاد یک بیماری مزمن است که فراتراز مصرف مواد مخدر است و ما تعریفی خاص و جامعی برای آن نداریم و فقط میدانیم چیزی که ما را معتاد کرده بیماری اعتیاد است ، نه مواد مخدر و نه رفتارهای ما ، بلکه فقط بیماری اعتیاد است ، اما مفهوم این بیماری برای ما از پنج بخش اساسی تشکیل شده است .

1-    جسمی مثلِ ؛ اجبار به مصرف ، تنبلی ، سستی و بیحالی ، تن پروری ، رخوت و . .
2-    روانی مثل ؛ وسوسه ، عدم تعادل در شخصیت ، لذت بردن از خودآزاری و دگر آزاری ، افراط و تفریط ، شیدایی،و . .
3-    روحانی مثلِ ؛ بی ایمانی ، ناامیدی ، بی خدایی ، پوچ گرایی ، خودپرستی ، ترس ، و . .
4-    احساسی مثلِ ؛ زودرنجی ، کینه جویی ، نفرت ، خشم ، و . . .
5-    ذهنی مثلِ ؛ خاطرات پررنگ منفی ، ذهنیت های بیمارگونه ، تصویر سازی های غیر واقعی و باورهای منفی ، و . .    
                                                                             این پنج بخش اساسی  ذکر شده هرکدام دارای شاخصه های فروانی هستند که هر کدام در طول زندگی ما بنا به شرایط بیماریمان نقش داشته اند و سرانجام زندگی ما را به آشفتگی کامل رساندند . ما تا قبل از این نمی دانستیم که چنین بیماری ای داریم ، بنابراین ، آشفتگی های زندگی خود را سعی میکردیم با فرافکنی و یا توجیه و بهانه به گردن دیگران بیاندازیم . اعتیاد یک بیماری مزمن است و اگر در شرایط کشت مناسب و یا به عبارتی دیگر در محیط فاسد قرار بگیرد مستعد برای فعال شدن میشود اما اگر در شرایط عاری از فساد و در محیط سالم و یا فضاهای بهبودی قرار بگیرد غیر فعال میشود ، بنابراین ، ما باید همواره بیاد داشته باشیم که بیماری اعتیاد درمان قطعی ندارد ، هر چند با تمرکز به روی بهبودی میشود آنرا مهار کرد اما کوچکترین غفلت میتواند آنرا فعال کند ، اصولاٌ کلمه اعتیاد ازمصدر کلمه  (( عود یعنی برگشت )) ریشه گرفته است و بیانگر این میباشد که چنانچه از این بیماری مراقبت نشود هر لحظه امکان برگشت میباشد .اعتیاد یک بیماری پیشرونده مخرب است و لذا ، همیشه به زوال و انحطاط ختم میشود . بطورکلی بیماری اعتیاد شاخصه های زیاد و گسترده ای دارد که هرکدام از آنها زیر مجموعه یکی از بخش های پنج گانه ایی است که در فوق ذکر گردید و ما با کارکرد قدمهای دوازده گانه سعی داریم تا این ابعاد و زیر مجموعه های آنها را شناسایی و سپس آنها را غیر فعال کنیم   . در هر صورت بیماری اعتیاد سررشته زندگی ما را بدست گرفته بود و ما درمقابل آن عاجز بودیم ، نکته ایی که قابل تامل است ، این است که وابستگی های خارجی مثل مواد مخدر و یا الکل و یاسایر موادهای محرک و یا قرص های روانگردان و یا وابستگی های روانی مثل ؛ خود محوری و یا خود شیفتگی و یا لذتهای غیر متعارف و یا افراطی ، و یا وابستگیهای عاطفی و احساسی و محیطی و یا هر وابستگی دیگر به هر شکل و هرطریق میتواند بیماری اعتیاد را شعله ورتر کند ولذا ما بعلت داشتن بیماری اعتیاد نباید خود را در معرض اینگونه وابستگیها قرار بدهیم .
اعتیاد یک بیماری بسیار قدرتمند و گسترده می باشد و لذا یک ارده جمعی را میطلبد همانطوریکه در کتاب فقط برای امروز صفحه 121 میگوید ؛ (( دیگر نباید به تنهایی سعی در حل معمای اعتیاد خود کنیم )) . همینطوراعتیاد یک بیماری ناهنجار طلب است بقول کتاب پایه که میگوید ؛ (( ما از بیماری ای رنج میبریم که عوارض خود را بصورت رفتارهای ضد اجتماعی نشان میدهد )) ، البته باید در نظر داشته باشیم که درست است ، که بیماری اعتیاد غیر قابل درمان است ، اما با کمک و همیاری  و با بهبودی میتوانیم آنرا متوقف کنیم و همانطوریکه کتاب پایه میگوید ؛ (( ما نمیتوانیم ماهیت معتاد یا اعتیاد را تغییر دهیم اما میتوانیم با تلاش خود در فراهم آوردن هر چه بیشتر زمینه بهبودی آن دورغ قدیمی که میگوید ؛ وقتی معتاد شدی تا ابد آلوده میمانی را تغییر دهیم ، خداوندا ؛ کمک کن که این تفاوت را همیشه به خاطر داشته باشیم ))
پاسخ
 سپاس شده توسط admin ، ناظر10 ، ناظر9 ، عبدالرحیم_بوشهر ، حـمـیـد ، ناظر14 ، حوریا ___Bu
#35
نداشتن تناسب درافکار وتعادل دررفتار ونداشتن امید به خاطر کمبودهایم،انکاروخودفریبی.همچنین بیماری من خلا روحانی ووابستگی است.مثل خودخواهی،تنهایی،باری به هرجهت بودن  ویک بیماری لاعلاج که فقط شامل چندنقص نیست بلکه شامل طرزتفکرمعتادگونه ماست که حاصل آن خلا روحانی وباورهای کهنه وترسهاست که عوارض وعلائم آن نواقص اخلاقی زیر می باشد:عدم تعادل،پرخاشگری،انکار،خودفریبی،اشتغال ذهنی،،لذت جویی،قدرت طلبی،خودمحوری،عدم قابلیت دربروزاحساسات وروبه روشدن باآنها مثل اینکه نتوانم بچه خودم یاکسی راکه دوستش دارم نوازش کنم ویافرارازواقعیات زندگی،توهمات،وواکنشهایی مثل تعجیل،غرور،عدم پذیرش وبارزترین ویژکی آن سه جنبه جسمی،روحی وروانی است ودوشاخه مهم ان وسوسه  واجباراست.وفقط برای امروز مرهمی است برروی بیماری اعتیادم.
پاسخ
 سپاس شده توسط admin ، ناظر9 ، عبدالرحیم_بوشهر ، حـمـیـد ، حوریا ___Bu
#36
بیماری اعتیاد ضعف اخلاقی نیست..بلکه آواره ای است از درون ک من را ازین سو ب انسو میکشاند..قدرتش در روح و روان من میباشد ...با جهان در تضاد است..راز را نگه میدارد..شخصیتم را بدبین میکند ..افکارش سیاه است و جای خوو را ب شادی میدهد..دنبال شانس و معجزس..تماما از پرستیژ دیگران استفاده میکند..بیگانگی از خویش دارد ..یاس و غم را دوست دارد..ب استعداد و ظرفیت ایمان ندارد..زندگی را پرثمر و رضایت بخش نمیبند..و خیلی چیزهای دیگر
پاسخ
 سپاس شده توسط Essi.toobchi ، حـمـیـد ، admin ، ناظر9 ، عبدالرحیم_بوشهر ، حوریا ___Bu
#37
بستگی به موقعیت مکانی،موقعیت زمانی خودم یا مخاطب،وبه حالت و وضعیت من دارد،وهمه اینها در گرو منافع من است هرجا که به نفعم باشد جبهه ومقاوت میکنم بدون در نظر گرفتن حق وحقوق دیگران

بیماری اعتیاد ضعف اخلاقی نیست..بلکه آواره ای است از درون ک من را ازین سو ب انسو میکشاند..قدرتش در روح و روان من میباشد ...با جهان در تضاد است..راز را نگه میدارد..شخصیتم را بدبین میکند ..افکارش سیاه است و جای خوو را ب شادی میدهد..دنبال شانس و معجزس..تماما از پرستیژ دیگران استفاده میکند..بیگانگی از خویش دارد ..یاس و غم را دوست دارد..ب استعداد و ظرفیت ایمان ندارد..زندگی را پرثمر و رضایت بخش نمیبند..و خیلی چیزهای دیگر
پاسخ
 سپاس شده توسط امیر عباس.ک ، admin ، ناظر9 ، عبدالرحیم_بوشهر ، حوریا ___Bu ، حـمـیـد
#38
شخصیتم را بدبین میکند ..افکارش سیاه است و جای خوو را ب شادی میدهد..دنبال شانس و معجزس..تماما از پرستیژ دیگران استفاده میکند..بیگانگی از خویش دارد ..یاس و غم را دوست دارد..ب استعداد و ظرفیت ایمان ندارد..زندگی را پرثمر و رضایت بخش نمیبند..و خیلی چیزهای دیگر
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، امیر عباس.ک ، admin ، ناظر9 ، عبدالرحیم_بوشهر ، حوریا ___Bu
#39
نظر من یک فرد معتاد
یعنی لیدوکائین بودن!
یک زندگیه بی حس
پاسخ
 سپاس شده توسط مهدی پورایران ، حـمـیـد ، امیر عباس.ک ، admin ، ناظر9 ، عبدالرحیم_بوشهر ، حوریا ___Bu
#40
بیماری اعتیاد اصل خود محوری نداشتن تعادل اخلاقی افکار منفی و سود جویانه
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، امیر عباس.ک ، admin ، ناظر10 ، ناظر9 ، عبدالرحیم_بوشهر ، حوریا ___Bu
#41
بيماری اعتياد برای امروز من کمبود قدرت و توجه و نيز عدم تمرکز است ؛ بيماري اعتياد يک خلا معنویست که مشخصه اصلی آن از دست دادن کنترل و اختيار در همه زمینه های زندگیست ، و همچنین یک ناهنجاری شخصی و فرار از مسوليت های زندگیمه که باعث میشه وسوسه و افکار منفی به سراغم بیاد و مدام به آن فکر کنم و یک سری علائم رو در من تقویت میکنه مثل ::افکار منفی، خیالی،انکار، جایگزین کردن، توجیه، دلیل آوردن، عدم اعتماد به دیگران،احساس گناه و خجالت،حقارت، انزوا، افراط و تفریط، رفتارهای ضد اجتماعی و انسانی و ...
پاسخ
 سپاس شده توسط امیر عباس.ک ، admin ، ناظر10 ، ناظر9 ، عبدالرحیم_بوشهر ، حوریا ___Bu
#42
درود بر همسفران راه روحانی معتادان گمنام خداروشکر بابت فرصت دوباره زندگی و شناخت بیماری اعتیاد بیماریی که تعریف خاص ندارد بیماری ما یک ضعف شدید روحانی و درمان ان قطعا اصول روحانیست .،بیملری اعتیاد یعنی عدم تعادل ‌،افراط در تمامی هر انچه که برای من لذت بخش است چه منفی چه مثبت .،و تفریط در مسوولیت ها .بیماران اعتیاد بشدت با دیدن و پذیرفتن واقعیات مشکل دارند و  انکار سپر دفاعی انهاست و هر بهایی را بابت ان پرداخت میکنند حتی زمانی که اگاهنند که د شتباه و انکارند معتادین خود فریب و حق به جانب هستند و هر چیزی را که مانع رسیدن به خواسته هایشان شود راخودخواهانه و بی رحمانه زیر پت میگذارند و هرگز هم روی رضایت ذو نمی بینند و دائم در چرخه اجبار و عجز گیر میفتند و احساس پوچی خلا و تنهایی و مورد ظلم قرار گرفتن و نامیدی میکنند انها جایگاه خودشون رو گم کردند و بدنبال خوذشون در جایگاه دیگران میکردند اصل روحانی فروتنی و صداقت و تسلیم  و.‌....لازمه بهبودی  از این بیماری است باید اکاهی خود رابالا برده بطور مرتب خود را ارزیابی و در مسیر بازیابی قرار دهیم . Heart
پاسخ
 سپاس شده توسط امیر عباس.ک ، حـمـیـد ، admin ، ناظر9 ، عبدالرحیم_بوشهر ، حوریا ___Bu
#43
از نظر من مفهوم بیماری اعتیاد وسوسه و اجبار هست .صبح دعا مراقبه میکنم میسپارم بخدا .از خونه میزنم بیرون کارها طبق میل من پیش نمیره وسوسه ها شروع میشن . و میخام همه چی رو بدس خودم بگیرم  و اداره کنم .اوایل بهبودی  فقط فکر سمج بوده ک این چ زندگیه تو داری؟ این خونه چیه؟ این چه کاریه و..... ولی بعد از اینکه قدم یک رو برداشتم  اقرار کردم ک معتادم و راه حل رو تنها کارکرد مابقی قدما پذیرفتم کمکم کردند  بتونم الان ی زندگی ارومی داشته باشم ک از خداوند و انجمن سپاسگذارم
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر10 ، سارا23 ، ناظر9 ، عبدالرحیم_بوشهر ، حوریا ___Bu
#44
بیماری اعتیاد واقعا یک بیماری است و با تمام بیماری هایی که امروز شناختم فرق میکند یک بیماری لاعلاج کشنده و پیش رونده که در تمام ابعاد زندگی (جسمی.روحی.روانی و احساسی)لاعلاج بودن ان به این دلیل است که یک ماهیت است یعنی حق انتخابی در کار نیست .
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، سارا23 ، ناظر9 ، عبدالرحیم_بوشهر ، حوریا ___Bu
#45
اعتیاد،بیماری،درد،رنج،تنهایی،وبدبختی است،نداشتن کنترل بر احساسات ونحوه صحیح بروز آن هاست،بیماری اعتیاد،اشتغال فکری،وسوسه،خودمحوری
اجبار،وانکار است که اگر درمان نشود باعث زوال،انحطاط،ودر پایان مرگ می شود،بیماری اعتیاداز نظرجسمی،روحی
روانیوروحانی مارا تخت تاثییر قرار می دهد،اعتیاد یعنی نداشتن تعادل،
اعتیاد تعریف جامع وخاصی نداردو هر کس بنا برتخصصتعریفی از ان ارایه می دهدودر مورد تجزیه تحلیل قرار می دهد روانشناسان از جنبه روانی،جامع شناساناز نظر اسیب های اجتماعی و خانوادگی،پزشک از نظر جسمی و یک فرداز نظر مذهبی کم رنگ شدن خمیر مایه های مذهبی و از رفتن ایمان
پاسخ
 سپاس شده توسط eshgholi ، toobchi ، حـمـیـد ، سارا23 ، ناظر9 ، عبدالرحیم_بوشهر ، حوریا ___Bu
#46
با سلام نقی معتاد تجربه من نشان داده دراین مقطع ۱۰سال۱۱ماه۱۷روز هر موقعی که بگویم مفهوم بیماری اعتیاد فهمیدم دقیقا در دام  مرموزیت و مزمن بودن بیماری گیر کرده ام ودر دام حقه بیماری به نام انکار گرفتار شده ام ،در لحضه اتفاق می افتد و بیماری اعتیاد از طریقی عمل میکند که غیر قابل شناخت است،مثال ،دروغ شناختم اما بعد سالها چهره دروغ عوض شده واز اصول روحانی سو استفاده میکنم ،،،با تشکر از خدمتگزاران عزیز
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، حـمـیـد ، Nazer 5 ، قدرت ، ناظر9 ، عبدالرحیم_بوشهر ، حوریا ___Bu
#47
سلام نقی میخوام ترک کنم به کمک نیاز دارم....ممنون
پاسخ
 سپاس شده توسط afshin918 ، حـمـیـد ، Nazer 5 ، kakam04 ، ناظر9 ، عبدالرحیم_بوشهر ، حوریا ___Bu
#48
ب نظر من ی معتادک اصول برنامه رو دنبال نمیکنه یعنی هیچ چی
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، Nazer 5 ، ناظر9 ، عبدالرحیم_بوشهر ، حوریا ___Bu
#49
(۱۳۹۹/۷/۲۰، ۰۷:۰۲ صبح)esmaeil-gholami نوشته است: سلام نقی میخوام ترک کنم به کمک نیاز دارم....ممنون
من میخاستم قطع مصرف کنم بطور مرتب در جلسات شرکت کردم و از دوستان در جلسه کمک خواستم .بهمین راحتی
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، حـمـیـد ، Nazer 5 ، kakam04 ، ناظر9 ، عبدالرحیم_بوشهر ، حوریا ___Bu
#50
مفهوم بیماری برای من امروز برخلاف باورهایم دست به کارهای میزنم برخلاف بهبودی است دروغ میگم ناصادقی میکنم درمثلث خودمشغولی گرفتارشدم اقرار نمیکنم داعم درحال جنگ باخودم هستم
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، kakam04 ، ناظر9 ، عبدالرحیم_بوشهر ، حوریا ___Bu
#51
(۱۳۹۸/۱۰/۱۶، ۰۴:۴۵ عصر)admin.a نوشته است: بیماری اعتیاد 


سوال 1 : مفهوم بیماری اعتیاد برای من چیست ؟
بیماری اعتیاد یک بیماری مزمن و عود کننده است,عوامل مختلف روانی اجتماعی و محیطی در شروع دوام و پیدایش آن دخالت دارند
این بیماری اغلب پیش رونده تخریب کننده و در انتها کشنده است,اعتیاد یک بیماری تمام عیار بوده وعلائم و عوارض مخصوص خود را داراست:
1- دارای علت و سبب است
2- دارای علائم و عوارض است
3- دارای مسیر و مراحل مشخص است
4- اعتیاد قابل درمان نیست اما مهار کردنی است
نشانه بارز این بیماری از دست دادن کنترل مصرف مواد مخدر است, نشانه بارزتر اینکه ما باور نداریم مصرف مواد مخدر از کنترل ما خارج است که " انکار " نامیده میشود
بیماری اعتیاد مصرف مواد مخدر مارا مجبور میکند که احساسات و عملکردمان مثل کسی باشد که در واقع نیستیم
برای مفهوم بیماری اعتیاد هیچگونه تعریف و تفسیر ثابتی وجود ندارد اما طبق تجربه های به دست آمده بیماری اعتیاد یعنی
یک محرک درونی که هروز در یک قسمت از نواقص اخلاقی من ورم میکند,یعنی وسوسه و اجبار ویا لذت طلبی,افراط و تفریط
عدم تحمل و تشخیص احساسات,نداشتن نظم و برنامه ریزی,بی هدف بودن,عدم رویاروئی با واقعیات زندگی
تمایل نداشتن به تغییر و رشد و پیشرفت,تکرار عادات بد و تکرار اشتباه,رفتار گفتار و کردار ناهنجار,داشتن افکار وسوسه آفرین
فرار از مسئولیت ها...

اعتیاد یعنی جنب عادتهای بد غیر اجتماعی و دارای نیروی مخربی است که ما را به سمت کارهای منفی سوق میدهد
به عبارتی دیگر یک ندای درونی است که همیشه خواهان شکست و نابودی فرد مبتلا به این بیماری است
بیماری اعتیاد یک ضعف شخصیتی نیست,مصرف یک ماده مشخص نیست,مصرف مواد مخدر پیامد و عواقب اعتیاد را نشان میدهد نه بیماری اعتیاد را...

بیماری اعتیاد یعنی برده عادتها                                                                                                 lorestan_poldokhtar    behzad
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، kakam04 ، ناظر9 ، عبدالرحیم_بوشهر ، حوریا ___Bu
#52
(۱۳۹۸/۱۰/۱۶، ۰۴:۴۵ عصر)admin.a نوشته است: بیماری اعتیاد


سوال 1 : مفهوم بیماری اعتیاد برای من چیست ؟
مفهوم بیماری اعتیاد برای من زندگی به روال گذشته است وهمینطور زندگی بر پایه باورهای غلط گذشته و زندگی بر پایه افکار و عادات گذشته وعمل از روی انها میباشد که چیزی جز عدم عزت نفس و حال خرابی ندارد
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر9 ، عبدالرحیم_بوشهر ، حوریا ___Bu
#53
بیماری اعتیاد چیزی است ناشناخته و در وجود من که از جنبه های مختلف. جسمی.روانی.احساسی و روحانی من را احاطه کرده است و باعث شده اراده و اختیارم را ازدست بدهم و حق انتخاب و تصمیم گیری نداشته باشم و تعادل درونی من را به هم میزند،. ثبات و تناسب رادررفتارو افکاروشخصیت من برهم میزند،. پیش رونده مرموز و لاعلاج است. درساختمان بیماری اعتیادپایه های اساسی: وسوسه و اجبار.عادات خودمحورانه و الگو های رفتاری نامناسب هستند.، ماننددرختی است که زمین آن خودمحوری. ریشه آن ترس. ساقه وابستگی و شاخه و برگ آن نواقص اخلاقی میباشند.،
بیماری اعتیاد مجموعه ای از نواقص اخلاقی است که زندگی من را کنترل میکند و من را وادارمیکند که طبق این نواقص عمل کنم وهیچ گاه از خودم خدا و زندگیم احساس رضایت نداشته باشم.، وابستگی به یک سری الگوهای زشت ونادرست و نداشتن کنترل برای انجام ندادن آنها.، عادات خودمحورانه.خودواقعی نبودن.افراط وتفریط. وابستگی به عوامل بیرونی.تحریف حقیقت‌.انزوا و تنهای.باورهای غلط و اشتباه و نیت های خودخواهانه.
درمان شاخته شده ای ندارد اما یک پاد زهر دارد که آن در نقطه ای از فعالیت بازمیدارد و آن ( صداقت) است 
درنهایت بیماری اعتیاد مثل خدا میباشد و نمیتوان تعریف کاملی از آن ارائه داد فقط باید از آن درک شخصی پیدا کرد
همه ما قبل از اشنای با برنامه اطلاعات مان راجع به اعتیاد محدود بود .، به همین خاطر در بد و ورود به جلسه فکر میکردیم که مشکل ما فقط مصرف مواد مخدر است.، پس از گذشت مدتی در برنامه به تدریج دریافتیم که اعتیاد ما چیزی عمیق تر از مصرف وسوسه انگیز و اجباری مواد مخدر بوده است..،
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، R naser ، ناظر9 ، عبدالرحیم_بوشهر ، حوریا ___Bu
#54
سلام وقت بخیر
بیماری اعتیاد یعنی ساختن جهنم برای خودم واطرافیانم در این بهشت ریبا. هنوز هم باوجود آگاهی از نشانه های آشکار وپنهان بیماریم  در جهنم خود ساخته میسوزم.    میسوزم و میسوزانم از شعله های بیرحم  حسادت،طمع،خودخواهی،وابستگی وغرور...
میسوزم از شعله های بی رحم کینه، نفرت،قضاوت و انتقام...
بهبودی از طریق بکارگیری اصول روحانی دوازده قدم تنها راه حل برای درست زندگی کردن برای من است.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر9 ، عبدالرحیم_بوشهر ، حوریا ___Bu
#55
اعتیاد فعال تمایل به مرگ تدریجی است! هر یک از ما هر بار که مصرف میکردیم
از مرگ استقبال میکردیم. شیوه زندگی
ما نیز ما را در مخاطره قرار داد زندگی
یک معتاد با گذشت هر روز و هر بار
مصرف ارزان‌تر فروخته میشود..
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر9 ، عبدالرحیم_بوشهر ، حوریا ___Bu
#56
باسلام وعرض ارادت خدمت همه همدردان عزیزکه باکمک تجربیات شماعزیزان تونستم تاالان پاک بمونم من درگذشته فکرمی کردم که مشکل من فقط مصرف موادمخدرویاالکل ویاقرص می باشد ولی بعدازپیوستن به انجمن بامفهوم بیماری اعتیادآشنا شدم وفهمیدم که عادت کردن به هرچیزی اعتیادمحسوب میشه حال درخوابیدن ،پرخوری،قمار،سکس و..... وفهمیدم که بیماری من هزاران شاخه داردومن اگربخواهم باکمک گرفتن وگوش کردن وصبر می توانم بیماریم رامتوقف کنم ولی بایدهرروزه باشرکت درجلسات ویادوستان بهبودی ،راهنما،خواندن نشریات وراه حل هایی که انجمن دراختیارم گذاشته تجربیات جدیدکسب کنم چون بیماری من نیزهرروز سعی دارد ازراه های مختلف به من نفوذکرده وبرمن پیروز شود
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر6 ، ناظر9 ، عبدالرحیم_بوشهر ، حوریا ___Bu
#57
سلام داریوش معتاد
برای من رسیدن به خواسته های درون و پیگیری بیش از حد خودخواهی هایم و در نظر نگرفتن احساس و نیاز دیگران.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر6 ، ناظر9 ، عبدالرحیم_بوشهر ، حوریا ___Bu
#58
وابستگی به هرگونه ماده وهر چیزی که به صورت عادت درما تکرار شود ، هرگونه حالت ورفتاری که به صورت عادت درما تکرار شود ، بیماری که عملکرد آن بصورت یک چرخه بی پایان است ، وسوسه ، اجباروانکار می باشد ، بیماری اعتیاد یعنی عدم توانایی درانجام کارها به صورت اصولی ومنتقی ، بیماری که برتمام جنبه های آدمی تاثیر منفی می گذارد مثل :مصرف انواع موادمخدر ، قرص ،الکل ، پرخوری ، دزدی ،قمار ،روابط جنسی ،مردم آزاری و...... Heart
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر6 ، ناظر9 ، عبدالرحیم_بوشهر ، حوریا ___Bu
#59
ما در اثر اعتیاد فعال در زندگی گذشته خود ، عاقبت به نقطه ای رسیدیم که دیگر زندگیمان بدون معنا  و مفهوم شده بود ، و ما به علت  خلاء روحانی ، دائماً در حال قهقرا بودیم ، و لذا مایوس ترین لحظات ، عمر خود را طی میکردیم .  لحظات عمر ما مملو ازترس و دغدغه وتشویش و اضطراب ، همراه با ناصداقتی و خودمحوری و نامیدی و بی ایمانی بود ولذا ، دائماً بین مرگ و زندگی دست و پا میزدیم ، و عناصری مهمی که سازنده و معنا دهنده یک زندگی سالم میتواند باشد ، مانند ؛ امید ، ایمان  ، اعتماد ، تمایل روحانی ، روشن بینی ، صداقت ، فروتنی ، و و . . . ، سالها بود که دیگراز زندگی ما رخت بربسته بود . سرانجام ما بجای رسیدیم که دیگر زندگیمان غیر قابل اداره شده بود هر کاری میکردیم دیگر نمیتوانستیم مثلِ دیگران از مواهب زندگی بهرمند شویم و در چنین شرایطی که انباشته از ناامیدی بودیم ، ناچاراً وارد انجمن معتادان گمنام شدیم ، البته ، وقتی میگویم ناچاراً ، معنای آن ، این میباشد که هنوز در ته دل خود هرچند ، خیلی ، خیلی کم ، اما به هر حال ،  سو ، سو ، و بارقه ایی از امید به رهایی در ما وجود داشت ، و همین امید اندک ، ما را واداشت تا وارد انجمن شویم ، و لذا با حضور در جلسات بهبودی ، باطری امید ما شروع به شارژ شدن کرد ،
پاسخ
#60
با سلام خدمت همه همدردان عزیزم مفهوم بیماری واسه من امروز عدم شناخت احساسات وعدم مدیریت ان است وقتی که قدرت شناخت احساساتم را نداشته باشم این احساسم تبدیل به رفتار میشه و زندگی و افکارم غیر قابل اداره میشه و هم واسه خودم دردسر درست میکنم وهمه واسه اطرافیانم
پاسخ
#61
سلام دوستان باغشق
ما صحبت از یک بیماری میکنیم بنام اعتیاد چرا به فرد معتاد بیمار میگن بخاطر اینکه هر روز تکرار میکنه عادتش را حالا اگه مرض قند داشته باشیم هرروز باید شیرینی بخوریم وجلو شیرینی فروشی نرویم قرار نیست همه مغازه ها تعطیل کنند که ما مرض قند داریم بیماری اعتیاد یک بیماری مزمن وپیش رونده است ......هرروز بیشتر پیشروی میکند...باید قطع کرد جلو پیشرفت ....سپاس زینال
پاسخ
#62
با سلام
وابستگی به هرگونه ماده وهر چیزی که به صورت عادت درما تکرار شود ، هرگونه حالت ورفتاری که به صورت عادت درما تکرار شود ، بیماری که عملکرد آن بصورت یک چرخه بی پایان است ، وسوسه ، اجباروانکار می باشد ، بیماری اعتیاد یعنی عدم توانایی درانجام کارها به صورت اصولی ومنتقی ، بیماری که برتمام جنبه های آدمی تاثیر منفی می گذارد مثل :مصرف انواع موادمخدر ، قرص ،الکل ، پرخوری ، دزدی ،قمار ،روابط جنسی ،مردم آزاری و...... Heart
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر12 ، حـمـیـد ، ناظر9 ، عبدالرحیم_بوشهر ، حوریا ___Bu
#63
(۱۳۹۸/۱۰/۱۶، ۰۴:۴۵ عصر)admin.a نوشته است: بیماری اعتیاد 


سوال 1 : مفهوم بیماری اعتیاد برای من چیست ؟
ا-ازکار اخراج شدن 2-ماشینت هربرج تعمیرگاه بودن5-بی توجهی وبدبینی مردم .
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر12 ، حـمـیـد ، ssaeedg ، ناظر9 ، عبدالرحیم_بوشهر ، حوریا ___Bu
#64
سلام
ترس از اینده و مساله مالی که باعث عدم تحرک شده و نا امید بودن نسبت به تجربیات و مشارکت نکردن در جلسه.تماس دیر به دیر با راهنما و نگرفتن چیپ.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر9 ، عبدالرحیم_بوشهر ، حوریا ___Bu ، ناظر10
#65
Star 
بیماری اعتیاد از دید من و ریز شدن به این قضیه مهم بر میگرده به کودکی و ناآگاهی خانوادها که باعث شدن ضمیر ناخودآگاه ما به اشتباه تکمیل بشه اول این توضیح و بدم ضمیر ناخودآگاه چیه زمانی که شما در حال رانندگی هستید تلفن همراه شما زنگ میخوره و جواب میدید و در عین حال در حال رانندگی هم هستید ده دقیقه با تلفن همراه صحبت می کنید بعد که تماس و قطع می کنید به خودتون که میاید میگید من چطور رسیدم اینجا چطور رانندگی کردم چطور سر از اینجا در اوردم در واقع شما رانندگی نکردید و ضمیر ناخودآگاه شما رانندگی کرده درک از ضمیر ناخودآگاه باعث میشه خیلی از مساعل و مشکلاتتونو به راحتی درک کنید 
بیماری ما منشا از کودکی است ضمیر ناخودآگاه ما از سه ماه آخر بارداری مادر تا هفت سالگی تکمیل میشه دقیقا هرتنش و واکنش از سویه پدر و مادر تو این مقطع زمانی خصوصیات بچه و تکمیل میکنه آیا حسرتی از کودکی ندارید؟ من شخصا آرزوی اسباب بازی داشتم ولی واقعا برای خانوادم مهم نبود با اینکه مشکل مالی هم نداشتن ولی در این زمان با سی و خورده ای سال سن هنوز وقتی اسباب بازی میبینم دوست دارم وقت بزارم و بازی کنم بیماری ما از کودکی نشات گرفته و با رعایت اصول و داشتن یک راهنمای آگاه و داشتن عزمی راسخ قابل کنترل است
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ssaeedg ، ناظر9 ، عبدالرحیم_بوشهر ، حوریا ___Bu
#66
بیماری اعتیاد  ودرک شخصی من بصورت کمبود ها و نواقص عمل میکنن وریشه در کودکی ونوع محیط زندگی داره.ومصرف مواد یک نوع مکانیسم دفاعی در برابر این بیماری است که یک نوع خود کشی است.همه آدمها بادرد ومشکلات  روبه رو هستند من بیمار توانایی روبه رو شدن با این مشکلات رو نداشتم وبا مصرف مواد جان خود رابه خطر انداختم ولی افراد عادی این دیوانگی را انجام ندادند وبا مشکلات واحساسات خود روبه رو شدن.
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر6 ، حـمـیـد ، ssaeedg ، ناظر9 ، عبدالرحیم_بوشهر ، حوریا ___Bu
#67
یماری اعتیاد یعنی تکرار عادت ازروی اجبار و بدون اراده.
اعتیاد خود رابه شکلهای مختلف نشان می‌دهد که یک شاخه اش مصرف مواد مخدراست و جمعی از نقصهاوضعف ها که در درون ما است،  از ما تشکیل یک بیمارداده به نام بیماری اعتیاد،که این‌ها دردرون مابه عامل مخربی درآمده وباعث شده سست اراده شویم،خواستهای جسمی است که مارا همیشه با وسوسه مواجه کرده است.
بعد از هر وسوسه چیزی که به دنبال دارد اجبار است که در جسم و روح و در فکر ما تاثیر مستقیم گذاشته‌است.
بیماری اعتیادتعادل برای تمام قسمتهای زندگی وروحی روانی وجسمی مامی باشد که اینها همه باعث شده و می‌شود که مادست به یکسری عادتهای خودمحورانه بزنیم.
اعتیادیک سیاه چال بزرگ است ازترسها که زندگی ماراتحت تاثیر خود قرارمی دهد یعنی کسی که دائما به خودش گیرمی دهد.
پاسخ
 سپاس شده توسط ssaeedg ، ناظر9 ، عبدالرحیم_بوشهر ، حـمـیـد ، ناظر14 ، حوریا ___Bu
#68
 بیماری اعتیاد در چهار رکن اساسی فعال است .
جسمی ـ مثل اجبار به مصرف - تنبلی - بی حالی - تن پروری - خستگی مفرط - و . .
روانی - مثل بی ثباتی در شخصیت - انزو جویی - تائیدطلبی - ترس - انکار - خودآزاری - دیگرآزاری - چند شخصیتی - خودشیفتگی -  . .
روحانی - مثل  بی ایمانی یاس ناامیدی وپوچ گرایی و ..
احساسی -  مثل دلتنگی - خشم - کینه -دلسوزی - زود رنجی - کینه توزی - رنجش 
ما قبلاً فکر می کردیم اعتیاد فقط مصرف کردن مواد مخدر است، اما پس از شرکت در انجمن معتادان گمنام و حضور در کلاس های قدم  به یک درک شخصی رسیدیم و متوجه شدیم که اعتیاد یک بیماری مزمن است که فراتر از مصرف مواد مخدر است.
چیزی که ما را معتاد کرده بیماری اعتیاد است ، نه مواد مخدر و نه رفتارهای ما ، بلکه فقط بیماری اعتیاد است
  
اعتیاد یک بیماری پیش رونده مخرب ناشی از وسوسه و اجبار است 
اعتیاد یک بیماری بسیار قدرتمند و گسترده می باشد و لذا یک ارده جمعی را می طلبد.
 "دیگر نباید به تنهایی سعی در حل
معمای اعتیاد خود کنیم ".
پاسخ
 سپاس شده توسط Darush sistan ، ناظر9 ، عبدالرحیم_بوشهر ، حـمـیـد ، ناظر14 ، حوریا ___Bu
#69
مفهوم بیماری اعتیاد برای هر شخصی معنا و مفهوم خاص خودش را دارد. چرا که این بیماری از جسم، روان و احساس نشئات می گیرد.

درکتاب  به جنبه جسمی بیماری با عنوان اجبار به مصرف ، جنبه روانی بیماری با عنوان وسوسه و جنبه روحانی بیماری با عنوان خودمحوری اشاره کردهاما بیماری بسیار وسیع و ناشناخته است و دارای شاخه های متفاوتی از قیبل: انکار، توجیه و بهانه، خودفریبی ، عدم تعادل، پوچ گرایی،  بی ایمانی،  باورهای منفی و......


بیماری اعتیاد یک بیماری درونی و عدم تفاهم با دنیایی بیرونی که با افراط و تفریط در هر زمینه ای  میتونه همراه باشه
درکتاب پایه گفته شده ما نمی توانیم ماهاعتیاد را تغییر دهیم اما می توانیم با تلاش خود در فراهم آوردن هرچه بیشتر زمینه بهبودی آن دروغ قدیمی که می گوید؛ وقتی معتاد شدی تا ابد آلوده میمانی را تغییر دهیم همانگونه که بیماری اعتیاد فراتر از فقط مصرف مواد است، درمان بیماری نیز بسیار فراتر از پرهیز از مواد است و با توجه به اینکه این بیماری پیشرونده، مزمن و درنهایت کشنده است بنابراین از کارکرد قدم برای توقف این بیماری استفاده می کنیم.
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، عبدالرحیم_بوشهر ، حـمـیـد ، ناظر14
#70
ما به عنوان معتاد، کسانى هستیم که مصرف هر ماده که احساسات را تغییر دهد، در هر قسمت زندگیمان تولید اشکال مى کند .
بیمارى اعتیاد، به مراتب فراگیرتر از مصرف موادمخدر است. بسیارى از مامعتقدیم که این بیمارى مدتها قبل از اولین بار مصرف، در ما وجود داشته است.
اکثر ما قبل از آمدن به برنامه معتادان گمنام، خود را معتاد نمیدانستیم و اطلاعاتى که در دسترس داشتیم از جانب کسانى بود که خود اطلاعات نادرستى داشتند. ماتصور میکردیم تا وقتى که بتوانیم مصرف خود را براى مدتى متوقف کنیم، اشکالى در کار نیست. ما به توقفهاي مان نگاه میکردیم نه به مصرفمان .

(پایه)
پاسخ
 سپاس شده توسط حوریا ___Bu ، حـمـیـد ، ناظر14
#71
بیماری اعتیاد یک خلا شدید روحانی هست که مرا مستعد میسازد برای پرکردن این خلا به هرچیزی چنگ بزنم وآویزان شوم  ودست به یکسری رفتارها بزنم ویا گفتاروعملی ازمن سربزند که من خواهان آن هرگزنبوده ام  وهمیشه درنقطه صفر مرزی گیر افتاده ام وبه دردچکنم گرفتار سردرگم گیج با انحطاط احساسات دریک چرخه معیوب  وبااحساس بی سرانجامی ترس نا امیدی وسوسه  درگلاویز باشم
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر14 ، ناظر6
#72
سلام
یکی از نشانه های بیماری اعتیاد من خودمحوری من در چند روز اخیر بود که نوبت عمل جراحی داشتم خودم به تنهایی رفتم و با وجود اصرار که همراه ببرم تنها رفتم که باعث شد مشکلات زیادی قبل و بعد عمل پیش بیاید یکیش گم شدن کفشم در اتاق عمل-بدون کمک از روی تخت بیمارستان به سختی بلند می شدم و...
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر14 ، حـمـیـد ، حوریا ___Bu ، ناظر6 ، ناظر 13
#73
درود برشما 
مفهوم بیماری اعتیاد برای من ب این معنی است ک نداشتن تعادل در تمام امور 
ک شامل 
احساسی . روانی و جسمی میباشد
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، حوریا ___Bu ، ناظر6 ، ناظر 13 ، ناظر14
#74
مفهوم بیماری اعتیاد برای هر شخصی معنا و مفهوم خاص خودش را دارد. چرا که این بیماری از جسم، روان و احساس نشئات می گیرد.

کتاب  به جنبه جسمی بیماری با عنوان اجبار به مصرف ، جنبه روانی بیماری با عنوان وسوسه و جنبه روحانی بیماری با عنوان خودمحوری اشاره کرده است اما بیماری بسیار وسیع و ناشناخته است و دارای شاخه های متفاوتی از قیبل: انکار، توجیه و بهانه، خودفریبی ، عدم تعادل، پوچ گرایی،  بی ایمانی،  باورهای منفی و......


بیماری اعتیاد یک بیماری درونی و عدم تفاهم با دنیایی بیرونی که با افراط و تفریط در هر زمینه ای همراه است.

کتاب پایه  می گوید: ما نمی توانیم ماهیت یا اعتیاد را تغییر دهیم اما می توانیم با تلاش خود در فراهم آوردن هرچه بیشتر زمینه بهبودی آن دروغ قدیمی که می گوید؛ وقتی معتاد شدی تا ابد آلوده میمانی را تغییر دهیم.

همانگونه که بیماری اعتیاد فراتر از فقط مصرف مواد است، درمان بیماری نیز بسیار فراتر از پرهیز از مواد است و با توجه به اینکه این بیماری پیشرونده، مزمن و درنهایت کشنده است بنابراین از کارکرد قدم برای توقف این بیماری استفاده می کنیم.
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر6 ، Mohammadba ، ناظر 13 ، ناظر10 ، حـمـیـد ، ناظر14
#75
سلام دوستان 
از نظر من،بیماری اعتیاد چیزی یا کسی در درون من که نامرئی و پنهان است زنده است با من مدام درحال حرف زدن است.باهوش ،زیرک و مکار و صبور است و از من قویتر.از ابتدای خلق بشر وجود داشته و دارد.این بیماری درمان قطعی نداره،و اگر در نقطه ای از فعالیت متوقف نشه بدتر و بدتر میشود.و امید بهبودی در من از بین میرود.و این بیماری چهار جنبه دارد جسمی،روحی،روانی و احساسی،که هر کدام از این جنبه آسیب ببیند یا دچار اشکال شود تاثیر مستقیم بر روی دیگر ابعاد میگذارد .این بیماری از نظر جسمی روحی روانی احساسی مارا تحت تاثیر قرار میدهد.اعتیاد ینی نداشتن تعادل ینی به شدت افراط و تفریط و...
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، ناظر 13 ، حـمـیـد ، ناظر14
#76
سلام

خستگی وعصبانیت امروز دنبال یک کار اداری رفته بودم بدلیل طولانی شدن وعدم رسیدگی به موقع خسته وعصبانی شدم واز خشم استفاده کردم ویک فاکتور دیگر که گرسنگی بود را نیز رعایت نکردم که این شرایط شدید تر شد ومنجر به استفاده ا خشم وپرخاشگری وبحث کردن شد.البته نیاز به بحث کردن بود وباید این پرخاشگری را انجام می دادم تا بتوانم کارم پیش برود وگرنه گرفتار تر می شدم.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر14
#77
بیماری اعتیاد هرروز به یک شکل وفرم بصورت ناشناخته درمن ظهورمی کند کشنده پیشرونده ولاعلاج وغیرقابل پیش بینی هست بیماری اعتیادیک خلا شدیدروحانی هست که من رامستعد میکند برای پرکردن این خلا ازروی وسوسه واجبار وانکار عمل کنم  خودم راتوجیه کنم بخودم دروغ بگویم خودم راقانع کنم به انجام کاری  واین چرخه همیشه هست درشرایط ومکان وزمان های مختلف شکل وفرمش تغییرمیکند
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر6 ، ناظر 13 ، ناظر10 ، حـمـیـد ، ناظر14 ، ناظر۳
#78
(۱۳۹۸/۱۰/۱۶، ۰۴:۴۵ عصر)admin.a نوشته است: بیماری اعتیاد 


سوال 1 : مفهوم بیماری اعتیاد برای من چیست ؟
سلام .بنظرمن اعتیاد نوعی احساس وابستگی است ک ب اشتباه در باورهای غلط هریک از ما معتادین شکل گرفته ک اگر این احساس در جایگاهی درست نهادینه شه میتونه وسیله ای جهت تجلی زندگی معنوی و مادی مون شه.
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، حـمـیـد ، admin.a ، ناظر14 ، ناظر۳
#79
مفهوم ودرک کنونی من برای بیماری اعتیادنگرانی ودل واپسی دایمیه انگاربنظرم یچیزبدقراره رخ بده ک انرژی مثبت منوازم میگیره وناخواسته ذهنم درگیرمیشه انگارتودلم رخت میشورن دایم ناشکرناراضی ودلواپس بنظرم کم حوصله هستم دلم میخادچندوقت پیش بودیاچندوقت بعدولی الان نه دلم میخادچیزی یاکسی باشه منوازاین حالت دربیاره امروزدرکم نارضایتی وحس بدبختیه بدون اینکه اتفاقی افتاده باشه
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، admin.a ، جعفر۲۱ ، حسن ۲۱ ، aرضا ، یاسی ، راکی ، یثنا ، ناظر14 ، ناظر۳
#80
درود دوستان داریوش هستم 
مفهوم بیماری اعتیاد یعنی وسوس و اجبار نواقص و انکار انها
امروز تنبلی میکنم و هیچ تلاشی هم نمیکنم از سر بی هدفی بعد دستم رو بلند میکنم تو جلسه یا پیش راهنمام میگم حالم خوبه ی ماسک هدفمندی زندگی  رو هم میزنم 
بیماری اعتیاد اینطور برای من مفهوم شده تو احساس پوچی و بی تفاوتی گیر کردم و با تصورات باطل زندگی میکنم و باز میگم حالم خوبه چرا چون بیماری نمیخواد من تلاشی بکنم و تو این احساسات میمونم اگر براشون کاری انحام ندم
امروز برای من تصمیمات خود محورانه است رفتم  بدون مشورت و از سر ترس از تنهاییی رابطه اشتباه احساسی برقرار گردم ب مدت طولانی تمام چهار بعد احساسی و روحی و روانی و جسمی رو اسیب زدم و همش تو انکار بودم  و الان هم با انوع و اقسام نواقص از خود ازاری و سرزنش و رنجش بگیر تا احساس خود کم بینی خود .... و غیره همه اینها رو انکار میکنم  و میرم پیش راهنمام میگم تو بهبودیم من عاشق بودم و خوبه همه چی 
بیماری اعتیاد یعنی وسوسه و مصرف نواقص  و اجبار غیر ارادی نواقص و بوجود امدن احساس نارضایتی  ک بر میگرده به عدم صداقت با خود
پاسخ
 سپاس شده توسط Darush sistan ، حـمـیـد ، ناظر14 ، ناظر۳
#81
(۱۳۹۸/۱۰/۱۶، ۰۴:۴۵ عصر)admin.a نوشته است: بیماری اعتیاد 


سوال 1 : مفهوم بیماری اعتیاد برای من چیست ؟
یک مشکل درونی که با عوامل بیرونی فعال میشه و بعد از قطع مصرف به اشکال مختلف بروز میکند و یکی از ریشه های باور های ناسالم من است
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر14 ، ناظر۳
#82
سلام
--مفهوم بیماری اعتیاد چیست؟ داشتن تفکرات بیمار گونه و اعمال وسوسه در زندگی بدون داشتن فکری برای بهتر کردن شرایط وناامیدی در کارهای روزمره ام.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر14 ، ناظر۳
#83
بیماری اعتیاد را از جنبه های روحی .جسمی  و روانی که تاثیر گذاری آن موجب تخلل در رفتار و کردار ما میشود و موجب آزار خود و اطرافیان میگردد و در نهایت ارتباط مان را با نیروی برتر از بین میبرد و در نتیجه با درد و وسوسه و تکرار رفتار مخرب و فرار از حقایق موجب میشود
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر14 ، ناظر۳
#84
با سلام مفهوم بیماری برای من یعنی رفتارهای ضد اجتماعی(زندان_درگیری) یعنی من استعدادزیادی توی کارهای احمقانه دارم افراط وتفریط یعنی ذهن من بیماره وکسایی رو میبینه که مصرف میکنن ن کسانی که بدون مواد هم زندگی میکنند بیماری اعتیاد یعنی درک نگرش وبینش من به مسائل روزمره غلط است بیماری اعتیاد به فراگیرفراگیرترازمصرف موادمخدراست اما به لطف خدا و انجمن دریافته ام بدترین روزهاے بهبودے ام از بهترین روزهاے مصرفم لذت بخشتره ما می‌توانیم.،،،

?????اگرنبودیدنبودم?
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، حـمـیـد ، ناظر14 ، ناظر۳
#85
یک چیز خاصی در درون من هستش که به محض فعال شدنش من رو از خود بی خود و کاملا اراده ی شخصی من رو به دست خودش میگیره و تویه تمام مراحل زندگیم ایجاد مشکل میکنه و هدفش تخریب من از تمام جنبه هایی که یک فرد مفید در اجتماع دارد میباشد.
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، حـمـیـد ، ناظر۱۶ ، ناظر14 ، ناظر۳


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان