امتیاز موضوع:
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
1. وجدان چیست و من چگونه به وجدان خود شروع میکنم؟ وجدان گروه برای من به چه معنی است و
#1
1. وجدان چیست و من چگونه به وجدان خود شروع میکنم؟ وجدان گروه برای من به چه معنی است و من چگونه در آن شرکت میکنم؟فرق بین وجدان گروه و وجدان من چیست؟
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، عبدالرحیم_بوشهر
#2
صدای درونی من که از بیداری روحانی و کارکردن روی قدم های ۱۲ گانه سرچشمه می گیرد
. توجه به صدای دیگران و پیدا کردن اراده خداوند در بیان نظرات دیگران در گروه و شنیدن آنها بدون هیچ گونه قضاوت و پیشداوری
.وجدان من ممکنه گاهی با بیماری قاطی شود و در مسیر اراده شخصی باشد اما وجدان گروه از بیداری روحانی و توجه به صدا و خواست نیروی برتر سرچشمه می گیرد
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، عبدالرحیم_بوشهر ، ناظر10 ، حسن علینژاد
#3
وجدان یعنی حقیقت /واقعیت/سلامت/روحانیت/عشق/ندای درون/درخواست ازخداوندونیروی برتربرای نشان دادن انتخاب درست یانادرست یاحرف درست یامسیردرست.هرگاه برای موضوعی قراراست که من نظریارای بدهم اگرازخداونددرخواست راهنمایی کنم وازاویاری بخواهم یعنی میخواهم خواست اوراجاری کنم پس اگرتک تک افراداین سکوت ودرخواست راانجام دهندوبه موضوعی رای دهندیعنی اینکه دراینجاوجدان گروه شکل گرفته است.وجدان گروه محکم وقاطع وسالم است.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، عبدالرحیم_بوشهر ، ناظر10
#4
سئوال 1-وجدان وسیله ایست روحانی برای دعوت از خداوندیک ندای دردرون که به مامی گوئید چه کار درست وچه کاری نادرست است. هرچقدر زندگی روحانی تری داشته باشم وخواهان بیشتراحیای وجدان ازروی قدمهاباشم صدای وجدانم رساتر میشود. وجدان گروه هم از وجدان تک تک اعضا تشکیل شده ویک توانائی روحانی برای تشخیص درست وغلط درماست  هرچه اعضای ما در راستای قدمها زندگی روحانی داشته باشند وجدان گروهی آگاهتری خواهیم داشت. منم  در جلسات در تصمیماتم مکث میکنم وبه وجدان خودم رجوع میکنم و تلاش میکنم براساس وجدانم نظر بدم نه بیماریم. فرق وجدان من با وجدان گروه در این هست که وجدان گروهی آگاهتر و قدرتمندتر از وجدان شخصی من هست چون  وجدان گروهی از وجدان تک تک اعضا نشات گرفته.وجدان گروه مثل اب زلال وتمیزی است که راه خودش را به درستی پیداخواهدکرد .
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، عبدالرحیم_بوشهر ، ناظر10
#5
سلام۰

مفهوم سنت دوم: نشان دهنده مرجعیت گروه است نه مرجعیت  فردی
سنت دوم : عشق و خدمت بجای ریاست وحکومت کردن
سنت دوم : گروه را از محوریت فردی جدا میکند ومحوریت خدا قرار میدهد۰
سنت دوم : میگوید قدرت در فرد نیست در گروه است
سنت دوم : فرد را درگروه می بیند نه گروه را در فرد
سنت دوم : وجدان آگاه گروه را بجای عقیده شخصی گروه بیان میکند۰۰ نکته : ( وجدان گروه چیزی ثابت نیست)
سنت دوم : میگوید رهبران وخدمتگذاران ما از طریق چگونگی عملکرد نمونه هستند نه از طریق چگونگی حرف زدن وستاره شدن
سنت دوم : میگوید خدمتگذاران بدانند که هیج برتری نسبت به دیگر اعضا ندارند 
سنت دوم : میگوید انجمن توسط شخصی یا افرادی خاص اداره نمی شود بلکه بواسطه خداوندی مهربان که در وجدان گروه تجلی میکند اداره میشود
سنت دوم  :  حق اشتباه دادن به خدمت گذاران و حمایت کردن از آنهاست۰
سنت دوم : تمام تلاش در راستای هدف گروه است نه هدف شخص۰( رساندن پیام به معتادی که در عذاب است)

مواردی که باعث میشه این سنت رو تو انجمن زیر پا بزاریم
جروبحث در جلسات اداری والقا کردن نظر خود به گروه
قبول نکردن خدمت چرخشی 
قضاوت کردن در آرای گروه
بی کفایت دانستن اعضای گروه و مشورت نکردن با خدمت گذاران دیگر
احساس برتری کردن در گروه واحساس ریاست
پیش داوری کردن وزیر سوال بردن خدمت گذاران واعتماد نکردن به آنها
خود محور بودن بجای خدا محور بودن

از نمونه رفتارهایی که باعث میشه این سنت رو توی زندگی واجتماع رعایت نکنیم ::
فرار کردن از زیر بار مسعولیت وتوجیح آوردن وسین جین کردن دیگران
ریاست کردن در هر اجتماعی 
نگرفتن کمک از خانواده وخداوند
خواست خدا رو در زندگی در نظر نگرفتن
مواردی که موجب رعایت این سنت در زندگی میشه ::

برتر نبودن نسبت به دیگر اعضای خانواده
رعایت قوانین اجتماعی 
اهمیت دادن به خواسته های همسایه ها
در تضاد نبودن با خانواده
نگذاشتن بار مسعولیت خود به دوش دیگران
رعایت وجدان گروه در رابطه با مسافرت۰تلویزیون۰وغیره
حضور در مراسم شادی وغم
اینکه کوچکترین عضو خانواده حق رآی دارد
اینکه قبول کنم در خانواده که یک آدم هستم ویک حق رآی بیشتر ندارم 
گرفته شدن تصمیمات بزرگ وکوچک توسط تمامی اعضا خانواده
قدم دوم به من میگوید سلامت عقل ندارم به همین خاطر سنت دوم میگوید مدیران لایقی نیستیم به تنهایی
سنت دوم میگوید امید به یک قدرت مافوق به ما رشد وقدرت ونوید یک وجدان آگاه را میدهد
پاسخ
 سپاس شده توسط عبدالرحیم_بوشهر ، جعفر۲۱ ، ابراهیم جویبار ، ناظر10
#6
وجدان اگاه تصمیمات وانگیزه های درست من رشدروحانی فروتنی روشن بینی تسلیم همگی دستاوردهایی هستن که باعث میشن تااین مهم رادرخودپرورش دهم.ترازشخصی وخدماتی داشته باشم ایمان داشته باشم.وجدان گروه صدای خداونداست وقتی منافع مشترک رادرنظربگیرم وبه ندای درونم بادقت گوش میدم.
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر11 ، عبدالرحیم_بوشهر ، ناظر10
#7
سلام
 
از نظر تجربه من وجدان به ندای درونی من ویا به نظری خیال گوینده در گوش من یا افکارم است که به صورت اگاه یا ناخود اگاه بعضی تفکرات را در من بیدار می کند.این وجدان یا ندای درونی بوسیله قدم کار کردن در معتادان گمنام با یک راهنما بیدار می شود.
وجدان گروهی در نظر گرفتن موافقت یا مخالف همه اعضائ گروه وجدان آن گروه نامیده می شود.
حال اینکه وجدان من ممکن فقط نظر یک نفر باشد که آن همدر برخی موارد با بیماری همراه است.
پاسخ
 سپاس شده توسط عبدالرحیم_بوشهر ، ناظر10
#8
برای من یا درک من وجدان یعنی ندای درون ، جایی که همیشه از آنجا به من ندایی میرسد که انسان باش ، مثبت باش و درست حرکت کن . مکانی که جایگاه حضور خداوند است و همیشه با ذهن و فکر بیمار من ( ایگو و سوپر ایگو ) در حال جنگ و ستیز است .
 
این روزها در زندگی با مشورت ، کارکرد 12 قدم و خواندن نشریات NA آگاهی و دانش خودم را نسبت به عملکردم در زندگی خانوادگی ، اجتماع و انجمن بالا می برم و تمام سعیم بر این است هنگام عملکرد با همان وجدان رفتار کنم .
 
وجدان گروهی برای من یعنی دعوت از خداوند برای تمام تصمیمات چه در زندگی شخصی چه در انجمن ، که با اتقاء دانش برنامه ، مشورت گرفتن و با کمک خواستن از نیروی برتر بصورت دعا و مراقبه در آن شرکت می کنم .
وجدان گروهی یعنی نظر خداوند : که با به شور گذاشتن موضوع و با صحبت کردن و با تفکر ،  با اجماع به آن موضوع رأی دهیم . که نهایتاً به همان رأی اکثریت عمل خواهیم کرد .
 و وجدان من درک و فهم من از موضوع می باشد که میتواند با گوش دادن به نظرات و پیشنهادات جمعی با کمی تفکر در سکوت خود به اجماعی حقیقی و درست برسم .
HH
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10
#9
. وجدان چیست و من چگونه به وجدان خود شروع میکنم؟ وجدان گروه برای من به چه معنی است و من چگونه در آن شرکت میکنم؟فرق بین وجدان گروه و وجدان من چیست؟(سنت۲)
وجدان همون ندای درونی ما است که قدرت تشخیص درست از غلط را دارد و با کارکرد قدم ها پرورش 
می یابد .
من زمانی که صدای بیماریم را نادیده می گیرم ، و زمانی که در تفکرات شخصی خودم وجدانم را موردمشورت قرار میدهم ،زمانی که مراقبه میکنم،سکوت میکنم ، گوش دادن فعال راتمرین میکنم ، به عقایدونظرات دیگران بدور از قضاوت توجه میکنم ، آنگاه میتوانم به وجدانم رجوع کنم.

_وجدان گروهی رسیدن به فهم مشترک اعضا و یا خردجمعی گروه میباشدو من با بیان کردن محترمانه  عقاید شخصیم درآن شرکت میکنم و در برابر راهنمایی خداوندکه مرجع نهایی ماست مانع تراشی نمی کنم.
فرقش در اینه که راهنمایی خداوند معمولا خودش را در وجدان گروه نشان می دهد،چون وجدان شخصی محدود است و ممکن است ما ندای بیماری را با بهبودی یاوجدان مان اشتباه بگیریم،یاممکن است زیربنای ابراز عقیده مان چیز دیگری یا خواسته های شخصی باشد، اما وجدان گروه کامل تر است .
در وجدان شخصی من فقط به یافته های خودم اتکا میکنم اما دروجدان گروه از خرد جمعی بهره می برم.
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان