سؤال 4- شما چه موقع می‌فهمید که وقت آن است که برخلاف تصمیم اکثریت صحبت کنید؟ و چه وقت

[admin.a]

سؤال 4- شما چه موقع می‌فهمید که وقت آن است که برخلاف تصمیم اکثریت صحبت کنید؟ و چه وقت باید تصمیمی را بپذیرید و تسلمی وجدان گروه گردید؟

[امید ک]

سؤال 4- شما چه موقع می‌فهمید که وقت آن است که برخلاف تصمیم اکثریت صحبت کنید؟ و چه وقت

چون مسئول هستیم که افکارووجدانمان رابادیگراعضادرمیان بگذاریم وبه وقت راجبش صحبت کنیم هروقت که وجدان و عقل خودمان به مامیگوید نیاز است که نظر بدهیم وگروه را آگاه کنیم؛ وقتی تصمیمی گرفته شده و بعد شک و شبهه قرار گرفته ولی پس از بررسی کلیه جوانب باز هم مورد تأئید قرار گرفته وبه قوت خود باقی مانده آن موقع همه باید آن را بپذیرند وازصمیم قلب جهت انجام دادن آن همکاری کنندمقاومت مستقیم یاحمایت نصفه ازاین گونه تصمیمات برخلاف اصول مادر مورد تسلیم وپذیرش است؛ وقتی تصمیمی گرفته شددوباره بررسی گردید وتأئید شد لازم است که ما بدان احترام بگذاریم و به دنبال خدمات خود در انجمن برویم؛ ماتاقبل از تصمیم گیری ورأی گیری می‌توانیم صحبت کنیم ولی بعداز تصمیم گیری و رأی گیری وجدان گروه است و ما فقط باید تابع و تسلیم باشیم سنت ها به ما می‌گوید این اصول غیره قابل دست کاریست درهر کجا که بر خلاف سنت‌ها واصول تصمیم گیری شود ماباید صحبت کنیم و به عنوان مخالف حرف بزنیم و اصول را باز کنیم و همه را آگاه کنیم قسمت دوم میگویدآگاه میکنیم ولی پافشاری و ناسازگاری نمی‌کنیم حتی اگر به اشتباه باشد تجربه می‌گوید بعدٱ گروه متوجه میشود۰

[shapor z]

سئوالات متداول در مفهوم نهم خدماتی :
1- مفهوم نهم چه قسمت از بهبودی ما را در محیط خدماتی بکار می‌گیرد؟
قبل از تصمیم‌گیریهای مهم و حساس، قضاوت خود را در برابر افکار دیگران ارزیابی کنیم. افکار کسانیکه با ما موافق نیستند، اغلب همانی است که بیشتر از همه به شنیدنش نیاز داریم. در تمام ساختار خدماتی ما بایست فعالانه خواستار تمامی، نقطه نظرات موجود باشیم.
2- مفهوم نهم چه وسیله‌ای روحانی برای ماست؟
به ما کمک میکند تا مطمئن شویم وجدان گروهی ما تا حد امکان به خوبی آگاه است. در هر گونه بحثی همیشه وسوسه نادیده گرفتن اعضاء‌، مخالف وجود دارد. بخصوص اگر اکثریت بزرگی از اعضا مثل هم فکر کنند. ممکن است یک صدای تنها که اطلاعات جدید یا تصویری منحصر به فرد را ارائه کند ما را از گرفتن تصمیم‌های ناآگاهانه و عجولانه نجات دهد. در معتادان گمنام، تشویق می‌شویم که به آن صدای تنها احترام بگذاریم، حمایتش کنیم، حتی خواهان آن شویم، چرا که بدون آن تصمیم‌های خدماتی ما بی‌شک صدمه خواهد دید.
3- تشویق مفهوم نهم به چه مبنایی است؟‌
حتی اگر اکثر اعضای ما بگونه‌ای متفاوت فکر کنند، افکار خود را رُک و راست در بحث مسائل خدماتی به زبان آوریم. ما یک مخالف یا ساز ناهمگون دائمی نیستیم و به هر چه که اکثریت با آن موافق هستند اعتراضی نداریم. ما مسئول هستیم که افکار و وجدان‌مان را با دیگر اعضا در میان بگذاریم و به دقت موضع و موقعیت خود را تشریح کنیم. وقتی ما از خود شهامت لازم برای به زبان آوردن افکارمان و در همان حال لازم به یکدیگر را نشان میدهیم. می‌توانیم آسوده خاطر باشیم که طبق مصالح انجمن NA عمل کرده‌ایم.
4- با اصرار و پافشار بر بحث کامل و دقیق چه عایدمان میشود؟
انجمن را در برابر نتایج و پی‌آمدهای تصمیمی ناآگاهانه و عجولانه قرار نمی‌دهیم.
5- مفهوم نهم به کمیته خدماتی در حال تصمیم‌گیری چه میگوید؟
دست خود را بلند کنید و صحبت نمائید. اگر نکته مورد نظر شما پیچیده است می‌توانید به صورت کتبی به دیگر اعضای کمیته یا هیأت ارائه کنید تا بتوانید با دقت موضوع را بررسی کنند.
6- شما عضو کمیته‌ای نیستید. اما بعنوان یک عضو NA چگونه می‌توانید موردی را به مسائل خدمات مطرح کنید؟
نظر خود را در جلسه اداری گروه خود به مشارکت بگذارید. نظر شما در کنار دیگر نظرها و تحت لوای وجدان گروه، هنگام شرکت نماینده بین گروهی در بحث‌های خدماتی راهنمایی و لحاظ می‌شود. می‌توانید نظرات خود را در گردهمایی باز هیأت‌های خدماتی و کمیته‌ها عنوان کنید. در خبرنامه‌ها و مجلات انجمن از محلی تا جهانی، قسمتی را به درج نظرات اعضای NA در مورد مسائل خدماتی جاری اختصاص میدهند.
7- مفهوم نهم برای چه منظوری کمیته‌ها را تشویق می‌کنند؟
مشورت با وجدان گروه را ادامه دهند. اگر بحثی در مورد پیشنهاد که قبلاً تأیید شده به وجود آمد کمیته موظف است که به آن بحث گوش فرار دهد. ممکن است براساس آن بحث، کمیته در تصمیمات قبلی خود تغییراتی به وجود آورد.
8- اگر تصمیمی برای بار دوم با بررسی کلیه جوانب تأیید شود چه حکمی دارد؟
به قوت خود باقی میماند، آن موقع همه باید آنرا بپذیرند و از صمیم قلب جهت انجام دادن آن همکاری کنند. وقتی تصمیمی گرفته شد، دوباره بررسی گردید و تأیید شد، لازم است که ما بدان احترام بگذاریم و به دنبال خدمت خود در انجمن برویم.
9- مانع‌تراشی در برابر خداوند مهربان چه مواقعی است؟
بیان وجدان شخصی در گروه، پایه و اساس وجدان گروهی است. بدون آن، ما در برابر راهنمایی خداوند مهربان که مرجع نهایی ماست مانع‌تراشی می‌کنیم. به خاطر اعضایی که در آینده به ما ملحق می‌‌شوند، گروه‌ها، هیأت‌های خدماتی و کمیته‌های ما باید همیشه تمام نقطه نظرات را در تصمیم‌گیری‌های خود در نظر داشته باشند.

[sepher1877]

بیان وجدان شخصی در گروه ، پایه و اساس وجدان گروهی است . بدون آن ، ما در برابر راهنمائی خداوند مهربان که مرجع نهائی ما است سد گذاری می کنیم .

وقتی تعداد کمی از اعضاء به نظر یا موضعی که بسیاری از آن حمایت می کنند اعتراض دارند ، هیات های خدماتی یا کمیته ما باید با دیده احترام و برسی دقیق با این مسئله روبرو شود .

اطلاعات و نظراتی که از طرف عده کمی ارائه می گردد ممکن است ما را از اشتباه خطرناکی نجات دهد و حتی ممکن است ما را به افق های جدید خدماتی که قبلا فکرش را هم نمی کرده ایم رهنمون سازد تا بتوانیم بهتر و موثرتر از همیشه هدف اولیه انجمن خود را به انجام برسانیم .

به خاطر اعضایی که در آینده به ما ملحق می شوند ، گروه ها ، هیات های خدماتی و کمیته های ما باید همیشه تمامی نقطه نظرات را در تصمیم گیری های خود در نظر داشته باشند .

[Essi.toobchi]

وقتی به تمام ایده ها و نظرات اعضا گوش میدهم و با توجه به در نظر گرفتن همه شرایط فکر میکنم ایده او پیشنهاد بهتری دارم باید بدون ترس ایده و پیشنهاد خود را بدهم . یا وقتی احساس میکنم وجدان آگاه شکل نگرفته و گروه تحت تأثیر افراد با نفوذ و یا عرایض شخصی تصمیم میگیرد باید ایده خود را اگر فکر میکنم به نفع گروه است ایا باعث آگاهی گروه میشود با شهامت نظر و ایده خود را بیان کنم . هر زمانیکه تصمیم گرفته شد و خواست خدا در آن لحاظ شد صلح آرامش به همراه می آورد و باید تسلیم وجدان بود اما در مواردی دیده میشود که بعضی از وجدان ها به علت غرایض اشخاص و یا کور بودن نقاطی از آن دوباره به بحث گذاشته میشود و این را باید بدانیم که اگر اینگونه وجدان ها دوباره به بحث گذاشته شد و دوباره در آن رأی گیری شد هر گونه توافق که برای آن وجدان گرفته شود برای من به معنای تسلیم در مقابل آن و اجرا و حمایت از آن میباشد .

[Essi.toobchi]

در انجمن معتادان گمنام ، هیچ اعتراضی به مانند سایر موسسات وجود ندارد.
زیرا در این انجمن رهبران ما خدمتگزاران ما هستند.
و یک مرجع نهایی وجود دارد و آن خداوند متعال است.
بنابراین هر عضو حافظ به عنوان یک رهبر یک خدمتگزار است و تنها تمام تلاش خود را می کند تا خواست و اراده خداوند را در انجمن جاری سازد .
ما در انجمن اعتراض نمی کنیم ، تنها تلاش می کنیم تا انجمن بتواند در مسیر اصلی خود باقی بماند.

[Darush sistan]

سلام
بر اساس تجربه و مراجعه به نشریات و اصول انجمن اگر مطلب یا موضوعی خلاف اصول و منافع گروه و  انجمن بود اعلام می کنم.حال اگر بر اساس همین گفتم و باز اعضاء پافشاری دارند من سکوت می کنم.

[Hamid 6486]

بیان وجدان شخصی یک وجدان گروهی میباشدوبدون آن دربرابرراهنمایی خداوند سد گذاری میکنیم

[Darush sistan]

سلام

-شما چه موقع می‌فهمید که وقت آن است که برخلاف تصمیم اکثریت صحبت کنید؟ در زمانی که بر اساس سنت ها ومفاهیم نباشد و خود رای و منافع شخصی در ان مشخص باشد.
-- چه وقت باید تصمیمی را بپذیرید و تسلمی وجدان گروه گردید؟ زمانی که علی رغم گفتن اصول باز گوش وجدان کر باشد ونتوان کسی را متوجه اصول کرد.

[Darush sistan]

سلام

انجمن معتادان گمنام در محدوده سنت 4 یک سری اختیاراتی را در گروه وخدمات داده اما اگر بخواهیم در این اختیارات از حدود سنت های انجمن فراتر برویم وخلافی را مستولی کنیم باید دقیقا اعلام ومشخص گردد. زمانی هم که اصول به اجرا در بیایید بهتر است که اعتراضی ننمایم

[آرین،ی]

سؤال 4- شما چه موقع می‌فهمید که وقت آن است که برخلاف تصمیم اکثریت صحبت کنید؟ و چه وقت باید تصمیمی را بپذیرید و تسلمی وجدان گروه گردید؟(مفهوم۹)
زمانی که اطلاعات جدیدی در مورد موضوع مورد بحث در اختیار داریم که دیگران از آن مطلع نیستند_
زمانی که احساس کنیم بیان عقیده مان ، نکات تاریک مسأله را برای حاضرین روشن میکند _ زمانی که فکر کنیم که تصمیم گرفته شده آشکارا برخلاف یکی از سنت های ما است_ زمانی که تصمیم گرفته شده باعث عدم اتحاد شده و برروی گروه ها و ان ای درکل تأثیر منفی بگذارد _زمانی که پیکره ان ای آسیب ببیند....
زمانی که نظرمان را عنوان کردیم ،پافشاری و اصرار نداریم ، و بادقت به تمامی نقطه نظرات گوش فرا میدیم،و وقتی که تصمیم گرفته شده از فیلتر وجدان گروه عبور کرد ، نتیجه هر چه که باشد،آن را میپذیریم.

[rahman28]

باسلام،در گذشته و زمان مصرف  به واسطه لایه انکار و رفتارهای بیمارگونه شرایطی را تجربه کرده ام که گاها حتی حق با من بود ولی ترس از بیان کردنش داشتم یا عنوان میکردم و چون فردی بودم که قابل قبول نبودم نه برای خانواده نه اجتماع همه صحبت ها و گاها واقعیت هایی که میگفتم را رد میکردن به جایی که دیگه حوصله اظهار نظر کردن در خیلی مسائل را نداشتم  و من با همون طرز تفکر وارد برنامه شدم که حتما حق با دیگران است اما زمانی که قدمها رو کار کردم واحساس بی ارزشی در من برطرف شد به اهمیت این موضوع پی بردم که صدای که در گذشته اون ور برنامه خفه شده بود امروز چطور میتواند تاثیر گزار باشد،وزمانی که قرار است صدای تنها برخلاف اکثریت صحبت کنم یا یک عضو سازگارم یا ناسازگار.وزمانی بیام بدور از غرض،رنجش و....صحبتهام رو از فیلتر سنت پنجم عبور بدم و بیان کنم حتی اگر هم مورد قبول قرار نگرفت دیگر باید تسلیم وجدانی که گروه گرفته باشم