۱۳۹۹/۴/۲۵، ۱۲:۵۶ عصر
من در گذشته بدون دلیل و منطق همه چیز را باور داشتم و برای باور کردنم هیچ دلیل و منطقی نداشتم و دلیل آنهم تنها و تنها بیماری اعتیاد ، افراط ، تفریط ها و عدم مشورت من بود در حالیکه امروز با آگاهی که در برنامه به دست آورده ام دیگر هیچ چیز را بدون دلیل و مدرک باور نمی کنم چرا که باور کردن بدون دلیل و مدرک توهمی بیش نیست.
باورهای من همیشه برپایه خودخواهی ، فکر بیمارگونه ، زاویه دید و لذت های من بوده است یعنی هرآنچه را که می خواستم باور می کردم مثلاً؛ باور کردن اینکه دیگران معتاد و خار و نابود می شوند اما من نه -- باور کرده بودم اعتیاد خانمانسوز است ولی این باور برای دیگران بود نه برای خودم چون من آدمی خودخواه و خودمحور بودم.
نتیجه = شکست های پی در پی و همیشگی ، انزوا و گوشهگیری ، برقراری رابطه های ناسالم و ترس
باورهای غلط و توهمی مانند: عطسه کردن ، باور اینکه یک نیروی برتر به من کمک می کرد اما واقعا نمیدانستم چگونه و چطور؟ ( نتیجه آن دلگرمی به یک نیروی برتر ) ، باورهای مانند روز خوب و بد.
باور نیاز به دل دارد نه عقل ( همانطوری که باورهای قدیم برای تو کار کرد باورهای جدید هم میتواند برای تو کار کند ).
باورهای امروز هستند که میتوانند کار کنند مانند باور برگشت سلامت عقل
باورهای من همیشه برپایه خودخواهی ، فکر بیمارگونه ، زاویه دید و لذت های من بوده است یعنی هرآنچه را که می خواستم باور می کردم مثلاً؛ باور کردن اینکه دیگران معتاد و خار و نابود می شوند اما من نه -- باور کرده بودم اعتیاد خانمانسوز است ولی این باور برای دیگران بود نه برای خودم چون من آدمی خودخواه و خودمحور بودم.
نتیجه = شکست های پی در پی و همیشگی ، انزوا و گوشهگیری ، برقراری رابطه های ناسالم و ترس
باورهای غلط و توهمی مانند: عطسه کردن ، باور اینکه یک نیروی برتر به من کمک می کرد اما واقعا نمیدانستم چگونه و چطور؟ ( نتیجه آن دلگرمی به یک نیروی برتر ) ، باورهای مانند روز خوب و بد.
باور نیاز به دل دارد نه عقل ( همانطوری که باورهای قدیم برای تو کار کرد باورهای جدید هم میتواند برای تو کار کند ).
باورهای امروز هستند که میتوانند کار کنند مانند باور برگشت سلامت عقل