امتیاز موضوع:
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سوال 15 : چه تجاربی از دیگر معتادان در حال بهبودی در مورد فرایند به باور رسیدن شنید
#1

سوال 15 : چه تجاربی از دیگر معتادان در حال بهبودی در مورد فرایند به باور رسیدن  شنیده ام ایا هیچ یک ازانها را در زندگی خود امتحان کردم ؟
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ssaeedg ، ناظر14
#2
تجربه هایی که درموردروندایمان آوری دربرنامه به آن رسیده ایم وباوری که به آن متکی شده ایم حاصل تجربیات واقعی دوستان درحال بهبودی است از قبیل:دعا ومراقبه وشکرگذاری بصورت عادت وروزانه کارکردن قدمهاوانتقال آن حضورمرتب درجلسات خدمت کردن به هرنوعی خصوصا درگروه خدمت به تازه واردان گرفتن تراز روزانه دیدن صورتهای شادوپر از شوق همدردان درحال بهبودی وشنیدن مشارکت صادقانه آنها اقراربه نادانی وناتوانی وپذیرش عجزوعاجز بودن خویشتن پذیری وفروتنی دست از خودمحوری وباورهای کاذب گذشته برداشتن باز نگه داشتن دریچه افکاروقلب برای دریافت الهامات تازه نگاه کردن از دریچه زیباتری به زندگی دیدن تغیرات دیگر دوستان بهبودی مطالعه ومشورت صداقت باخودداشتن و صبرکردن وگوش کردن تظاهربه روند ایمان آوری وفقط برای امروز زندگی کردن:
پاسخ
 سپاس شده توسط admin.a ، حـمـیـد ، ناظر11 ، ناظر6 ، ناظر14
#3
مشارکت کن تا رها شوی خدمت کن تا حالت خوب شود با در میان گذاشتن انچه که داریم ان را برای خود حفظ می کنیم سرویس به تازه وارد باعث کمک به پاکی خودم است کار کرد قدم ها باعث ارامش و تحول روحانی است باور یک نیرو در کنار معتادان گمنام استفاده از تجربیات دیگران برای قطع وابستگی اگر ایمان نداری تظاهر به ایمان کن ( البته در درون خود نه برای ریا پیش دیگران )به جلسات بیا پاک می مانی دعا کردن این نیرو کاری برایشان کرده است که خود به تنهایی قادر به انجام ان نبوده اند
پیام سوال : در این مرحله با استفاده از تجربیات دیگران و با اجرا کردن ان به باور رسیدن را تمرین می کنیم و وقتی از این باور و تمرین بهره می بریم امید مان تبدیل به حقیقت می شود 
پاسخ
 سپاس شده توسط admin.a ، حـمـیـد ، ssaeedg ، ناظر6 ، ناظر14
#4
قسمت اول سوال - مهمترین تجارب همدردان در حال بهبودی که در مورد فرایند به باور رسیدن به آنها کمک کرده و به آنها اشاره نموده اند که بشرح ذیل است ؛

صبوری کردن - حرف گوش کردن - صداقت داشتن - قدمها را مرتب کار کردن - جلسات را منظم رفتن - راهنما گرفتن – به برنامه اعتماد کردن - مطالعه نشریات - دعا کردن - خدمت کردن بخود و دیگران - تعادل در مثلث بهبودی - مشورت کردن - و . . .

قسمت دوم سوال - بله ما چون خواهان رسیدن به این باور هستیم ، لذا سعی میکنیم که تجارب بهبودی دیگر معتادان را امتحان کنیم بخصوص در شرایط فعلی کارکردن قدمها از الویتهاست ، هر چند گاهی مسامحه میکنیم و از روی سهل انگاری در رابطه با عمل کردن به این تجارب تنبلی میکنیم ولی چون برنامه ما یک برنامه روزانه است باز خود را در مسیر این تجارب قرار میدهیم .

همانطوریکه دانش ما کم کم ارتقاء پیدا میکند ، بنابراین باورهای ما هم با دانش و آگاهی و شناخت ما عمیق تر میشوند در واقع بخاطر همین است که میگویم ( فرایند باور ) در واقع فرایند یعنی ؛

مجموعه عواملی که برای کامل کردن یک هدف خاص در کنار هم و در یک امتداد قرار میگرند فرایند نامیده میشود .

باورهای ما مثل یک نهال است و ما باید برای آنها شرایطی مناسب را فراهم کنیم تا رشد کنند تا سرانجام ثمر و میوه بدهند


به روند سوالها اگر دقت کنیم..چون در قدم 2 هستيم.. شروع کرديم به روند ايمان اوري و تجربه آن
اين سوالات ميگويد چه کار کنيم تا ايمان آوري ما قوي ترشود؟
چاره ايي نداريم.به غير از اينکه از طريق قدمها. يک راه روحاني و معنوي را در پيش بگيريم..
واز تجربه ديگر معتادان در حال بهبودي استفاده کنيم.
تجربه در ان اي زياد است..اما سوال تجربه در مورد ايمان اوري خواسته.
ما با آن حالتي که وارد ان اي شديم حالت شوک بود.. از روي بدبختي.و.درماندگي .
اصلا به خدا ايمان نداشتيم .که حتي بخواهيم به آن شرک هم داشته باشيم
يکي از مواردي که گفته شد..تظاهر کن يا ماسک بزن..که ايمان داري. به عبارتي ادايش را در بياور
خيلي مسخره بود.. اما همان راهي بود که به مرور مارا به مقصد ميرساند.در عين ناباوري
يا در اوايل قدمها.فرآيند اقرار کردن...که اوايل باور نداشتيم. ما از ديگر معتادان ياد گرفتيم و تمرين کرديم
اين امر باعث شد که آن نيروي لازم از جايي که بايد ميامد..امد .. وخودش رو نشون داد
در اوايل پاکي تجربياتي که راهنما و اعضاي قديمي به ما ميدادند قبول ميکرديم
اما دوستان بايد به خاطر داشته باشيد پاکي که بالا ميره درک هم تعقيير ميکنه..و بايد هر چيزي رو بدون دليل قبول نکرد
البته براي خود من تا به حال نشده که راهنما حرف اشتباه بزنه.. واگر هم چيزي رو ندونه تا مشورت نکنه جواب نميده
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، بَرمک ، ssaeedg ، ناظر6 ، ناظر14
#5
فرآیند: یعنی مجموعه عواملی که برای کامل کردن یک هدف خاص در کنار هم و در یک امتداد قرار می‌گیرند.

قسمت اول: ۹۰ روز ۹۰ جلسه، صبرکردن ، چشم گفتن، کارکرد قدم به طور مرتب، حضور مستمر و شرکت مرتب در جلسات ، صداقت ، مشورت ، مطالعه نشریات ، دعا کردن به روشی ک قبول دارم ،خدمت کردن، راهنما گرفتن.

قسمت دوم:بله ، من همه‌اش را امتحان کردم ، خیلی صریح بگم تا الان هم موفقِ موفق بودم.

نکته: همانطور که دانش ما کم‌کم ارتقا پیدا می‌کند،  بنابراین باورهای ما با دانش و آگاهی و شناخت ما عمیق تر می شوند ؛ به خاطر همین گفته می شود فرآیند باور
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر6 ، ناظر14
#6
قبل از هر چیز باید یادآور شوم که هر تجربه به قیمت از دست دادن خیلی چیز ها مثل ؛ از دست دادن وقت و زمان ، سرمایه ، خانواده ، جسم و خیلی چیزهای دیگر بدست می آید.
حالا من اگر روشن بین باشم می توانم از تجربه دیگران نهایت استفاده را ببرم چرا که انسان عاقل نیاز نیست حتما خودش چیزی را تجربه کند بلکه همیشه از تجربه دیگران استفاده می کند.

افرادی که خودمحور هستند و روشن بین نیستند افرادی هستند که هرگز از تجربه دیگران استفاده نمی کنند.
من امروز با آگاهی که از برنامه بدست آورده ام به این باور رسیده ام که تجربه دیگر دوستان در حال بهبود ( در مسیر بهبودی که طی کردن ) گوهری گرانبهاء برای من است و عدم استفاده از این تجارب نشانگر عدم روشن بینی ، فروتنی و خودمحوری من است.
و سریع باید خودم را در مسیر بهبودی قرار دهم.

مهمتر عامل رشد من تا امروز استفاده از تجربه دیگران دوستان در حال بهبودی بوده که چگونه زندگیشان تغییر کرده است
مثلا : استفاده از تجربه دوستی که از مزایای مشورت کردنش ، شرکت در جلساتش ، کارکرد قدم هایش ، حمایت سبد ، کمک به تازه وارد ، مشورت کردم و...برایم گفته و عملی کردن آن تجربه ها در زندگیم.
یا دوستی که از بدی های شرکت نکردن در جلساتش گفته که من از این تجربه اش درس گرفته و همیشه در جلسات شرکت کرده ام..

خلاصه من از تمام تجاربی که دوستان در فراینده به باور رسیدن کسب کرده اند که به ایمان برایشان تبدیل شده استفاده کرده ام.
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر6 ، حـمـیـد ، ناظر14
#7
دوستان در حال بهبودی به من گفتند ما پرهیز کردیم از شرایط وسوسه انگیز و مصرف در همان بار اول، پاک ماندیم.

یک روز پاک یک روز موفق.

در جلسات متوجه شدیم اعتیاد یک بیماری است نه یک ضعف اخلاقی.

با صحبت کردن در مورد مشکلاتمون راه مقابله با آن را پیدا کردیم.

با گوش کردن به تجربیات اعضا و رهنمودهای راهنما دیدگاهمون نسبت به مسائل تغییر کرد.

با بخشیدن دیگران به آرامش رسیدیم.

با دعا کردن برای دیگران مشکلات خودمون برطرف شد.

با کمک به دیگران به ما کمک شد.

با بخشیدن بدست آوردیم.

تغییرات بمرور و به آهستگی در ما ایجاد میشه.

نقاط ضعف و قوت خودمون رو شناختیم.

باورهای جدید جایگزین باورهای غلط ما شد.

به یک تعادل نسبی رسیدیم.

روابطمون با خودمون و دنیای پیرامونمون و خدایی که درک کردیم خوب شد.

با بیداری روحانی حاصل از برداشتن قدمها حامل پیام شدیم.

با تمرین اصول مسئولیت پذیر شدیم.

اینها باورهایی بود که با بکارگیری قدمهای دوازده گانه در دوستان در حال بهبودی تغییرات عظیمی رو ایجاد کرده بود.

و یک سری از اشباهات و تکرار اشتباهات در فرایند بهبودی بدون آگاهی و مشورت و هر دلیلی براشون اتفاق افتاده که من میتونستم درس بگیرم و برام مشکل ساز نشه، ولی متاسفانه من تجربه کردم که نتیجه اش به لغزش منتهی شد.
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر6 ، حـمـیـد ، ناظر14
#8
قسمت اول سوال  -  مهمترین تجارب همدردان در حال بهبودی که در مورد فرایند به باور رسیدن به آنها کمک کرده و به آنها اشاره نموده اند که بشرح ذیل است ؛
صبوری کردن  - حرف گوش کردن -  صداقت داشتن   -  قدمها را مرتب کار کردن  -  جلسات را منظم رفتن  -  راهنما گرفتن – به برنامه اعتماد کردن  -  مطالعه نشریات  - دعا کردن  -  خدمت کردن بخود و دیگران   - تعادل در مثلث بهبودی   - مشورت کردن  - و . . .
                                        قسمت دوم سوال  -  بله ما چون خواهان رسیدن به این باور هستیم  ، لذا سعی میکنیم که تجارب بهبودی دیگر معتادان را امتحان کنیم بخصوص در شرایط فعلی کارکردن قدمها از الویتهاست ، هر چند گاهی مسامحه میکنیم و از روی سهل انگاری در رابطه با عمل کردن به این تجارب تنبلی میکنیم  ولی چون برنامه ما یک برنامه روزانه است باز خود را در مسیر این تجارب قرار میدهیم .
همانطوریکه دانش ما کم کم ارتقاء پیدا میکند ، بنابراین باورهای ما هم با دانش و آگاهی و شناخت ما عمیق تر میشوند در واقع بخاطر همین است که میگویم ( فرایند باور ) در واقع فرایند یعنی ؛
مجموعه عواملی که برای کامل کردن یک هدف خاص در کنار هم و در یک امتداد قرار میگرند فرایند نامیده میشود .
باورهای ما مثل یک نهال است و ما باید برای آنها شرایطی  مناسب را فراهم کنیم تا رشد کنند تا سرانجام ثمر و میوه بدهند .  
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر11 ، ناظر6 ، حـمـیـد ، ناظر14
#9
مثال ازدیگران شنیده ام که دعای آرامش برای حل مشکلات است.
تنهاچیزی که توانست میل شدید وسوسه موادمخدر را ازمن بگیرد,
ایمان به یک نیروی برتربود که توانستم فقط برای امروز پاک بمانم وکارغیرممکن را ممکن کند.

درموردسپردن به زندگی واراده به نیروی برتر,ازدیگران تجربه گرفته ام .
یکی از روند ایمان آوری,استفاده از تجربه دیگران است.
بادرمیان گذاشتن آنچه که داریم
یعنی انتقال اصول به اصل جبران خسارت
ایمان آوردن
همرنگ جماعت شوم
رعایت سنت 7،خودم را جزئی ازکل بدانم 
ایمان به اینکه یک انسان هستم
سخت نگرفتن به خود
جدی گرفتن اصول
رسواکردن نقص
احساس همدردی به دیگران
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر6 ، حـمـیـد ، ناظر14
#10
"ایمان"  عبارت است از
اطمینانِ ما به نیرویِ برتر که از مرحله ی اعتقادی به مرحله ی عمل درآمده است....
 باورِ ما به "خوداتکایی"
یک جهشِ بزرگ در ایمان است...و اینکه اکثر دوستان که دیدم به برنامه و نیروی برتر اعتماد داشتن افرادی بودن که به هدف رسیدن
و مهمترین اولویت آنها صداقت و اعتماد در این اعتقاد بود
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر6 ، حـمـیـد ، mehdi9666 ، آریا داریوش ، ناظر14
#11
با سلام....
یکی از کارآمد ترین تجربه هایی که از دیگر معتادان شنیدم و در قدم اول هم آمده این بود که چیزی که ما را معتاد کرده مواد مخدر نیست تا آن روز فکر میکردم چون مواد مصرف کردم معتاد شدم این تجربه باعث شد بیشتر به حرفهای دیگر معتادان در حال بهبودی گوش کنم و بیشتر یاد بگیرم.هر چه بیشتر گوش میکردم بیشتر در مسیر به باور رسیدن قرار میگرفتم مثلا شنیدم اگر میخواهی موفق شوی به موفقیت دیگران کمک کن یا لذت های بیمارگونه آنی دردهای طولانی مدت دارد یا دردهای(پرهیز) کوتاه مدت لذتهای روحانی بلند مدت دارد یا مادامیکه این راه را دنبال کنم از هیچ چیز واهمه نخواهم داشت یا با راهنما قدرتم دو برابر میشود یا در هر جنگی من بازنده ام یا احساس های من بیشتر مواقع غیر واقعی ان یا ارزش درمانی کمک یک معتاد به معتاد دیگر رمز بهبودی ست.
ب-بله آنها را کم یا زیاد امتحان کردم و نتیجه حاصله از عملکرد به شنیدها کمک کرد رفته رفته درصد اشتباهاتم کمتر شود و همزمان باورم به اینکه بهبودی یک فرایند است قویتر شد.
به عنوان مثال من باید بارها خدمت کنم بارها تسلیم شوم بارها جلسه بروم بارها قدمها را کار کنم بارها سنتهارا امتحان کنم تا کم کم به این باور برسم که چیزی بیرون از خودم میتوان سلامت عقل را به من باز گرداند.
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر6 ، حـمـیـد ، mehdi9666 ، آریا داریوش ، ناظر14
#12
سلام
صبر کردن در مسائل باعث می شود تا فرایند بهبودی کار خود را انجام دهد.مشارکت احساسات در بهبودی به من کمک می کند تا بتوانم تصمیمات درست بگیرم.خدمت مسئولیت پذیری می آورد.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، mehdi9666 ، آریا داریوش ، ناظر14
#13
کتابچه سفید ما می گوید
برنامه ما مجموعهای از اصول است .
هر چه به طور مداومتر سعی در بهبود بخشیدن سپاسگزاری آگاهانه خود
از این اصول کنیم،برای اجرای آنها تمایل بیشتری خواهیم داشت

بهبودی هیچگاه درد آور نیست,

بلکه سر باز زدن از بهبودیست که آزار دهنده است. ومن این حرفا رو باور نداشتم  وبرام  نامفهوم وغیرقابل فهم وباوربود اما امروز بعده سالهادربرنامه بودن 
زمانی که از بهبودی دور میشم و بر عکس باورهام رفتار می کنم, درد میکشم متوجه شدم  هرمبارزه‌ای كه امروز انجام می‌دهيمسختی‌اش فقط برای امروز است
اما پيروزی و لذتش برای تمام عمرمان. هست  وبه خویشتن پذیری میرسیم وبما کمک خواهدشد
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خویشتن پذیری عامل تعادل در بهبودی ماست،
دیگر نیازی نیست به دنبال تائيد دیگران بگردیم
زیرا از خودمان بودن راضی هستیم.  امروز من به برنامه انجمن معتادان گمنام امید وباور دارم ومیدونم هرانچه ازقدیما شنیدیم یادرکتابهای انجمن خواندیم را باید سرلوحه قراربدم
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، mehdi9666 ، آریا داریوش ، ناظر14
#14
تجربه هایی که درموردروندایمان آوری دربرنامه به آن رسیده ایم وباوری که به آن متکی شده ایم حاصل تجربیات واقعی دوستان درحال بهبودی است از قبیل:دعا ومراقبه وشکرگذاری بصورت عادت وروزانه کارکردن قدمهاوانتقال آن حضورمرتب درجلسات خدمت کردن به هرنوعی خصوصا درگروه خدمت به تازه واردان گرفتن تراز روزانه دیدن صورتهای شادوپر از شوق همدردان درحال بهبودی وشنیدن مشارکت صادقانه آنها اقراربه نادانی وناتوانی وپذیرش عجزوعاجز بودن خویشتن پذیری وفروتنی دست از خودمحوری وباورهای کاذب گذشته برداشتن باز نگه داشتن دریچه افکاروقلب برای دریافت الهامات تازه نگاه کردن از دریچه زیباتری به زندگی دیدن تغیرات دیگر دوستان بهبودی مطالعه ومشورت صداقت باخودداشتن و صبرکردن وگوش کردن تظاهربه روند ایمان آوری وفقط برای امروز زندگی کردن
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر12 ، حـمـیـد ، mehdi9666 ، آریا داریوش ، ناظر14
#15
اینکه خود رسیدن به باور های جدید و جایگزینی آنها با باورهای کهنه و غلط گذشته نیاز به روشن بینی و زمان دارد که خود یک فرآیند است یعنی باید یکسری اتفاقات را دیده تا باورم قوی شود حالا این روشن بینی یعنی اینکه من نگاه کنم برنده های NA چه کسانی هستند و چه کارهایی می کنند و من هم آن کار ها را انجام دهم مانند صبر داشتن در فرآیند بهبودی و استمرار جلسات، داشتن نظم و انضباط در کار و بهبودی، اینکه اگر خدمت ایثارگرانه با عشق بلا عوض کنی زندگیت تغییر می کند و پاک می مانی، اینکه در سختی ها و مشکلات افکارم را بنویسم و درخواست کمک کنم، لیست شکر گزاری نوشتن و بطور منظم تراز گرفتن و  دعا داشتن ، برای داشتن یک رابطه آگاهانه با نیروی برتر تلاش کنم و افکارم را در مراقبه ساکت کنم و برای آن  زمان اختصاص بدهم، اینکه مشورت داشته باشم و خودسرانه کاری انجام ندهم ، اینکه در جلسه ، کار ، خانواده ، و خدمت تعادل داشته باشم ، اینکه مسؤلیت های زندگی ام را بپذیرم و از آن ها فرار نکنم  اصول برنامه را انتخابی عمل نکنم و همه اینها را فقط برای یک روز انجام دهم. ومن تجربه کردم هرگاه این اصول را در زندگی ام بکار می گیرم زندگی ام به خودی خود خوب شده و مشکلات و ترس هایم بطور معجزه آسایی از بین می روند
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، حـمـیـد ، mehdi9666 ، آریا داریوش ، ناظر14
#16
مثل دعاکردن حتی اگرباورمذهبی نداشته باشم
واینکه بااقرارحق انتخواب پیدامیکنم ووسوسه
روازدست میدم باکارکردقدمهامیشه ارامشوتجربه کرد
بدون موادمخدرمیشه شادبود
راهنماادموباورداره....
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، mehdi9666 ، یاسی ، آریا داریوش ، ناظر14
#17
سلام

کارکرد قدم های انجمن معتادان گمنام وتاثیر آن در زندگی روزمره واجتماعی ام-بله من قدم ها را 11 بار نوشته و برای راهنمای خودم خوانده ام وتاثیر ان را در زندگی وخدمت دیده ام...
پاسخ
 سپاس شده توسط mehdi9666 ، ناظر10 ، حـمـیـد ، آریا داریوش ، ناظر14
#18
اگر من چیزی شنیدم که خارج از درک من باشد نباید سریعا ان را رد کنم {روشن بینی} باور با تجربه کامل میشه و بزرگترین تجربه انجمن صبر است .. برای پاک ماندن و بهبودی شنیدم که جلسه مشورت مشارکت  قدم  راهنما و....و در ابتدا برایم سخت بود ولی امروز با صبر کردن و دیدن نتیجه ان من هم همینها را میگویم تظاهر به ایمان نصف ایمان است تجربه دیگران را با مشورت اجرا کن و در فکر نتیجه نباش  Big Grin Big Grin Heart Heart Undecided Undecided Undecided
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، حـمـیـد ، آریا داریوش ، ناظر14
#19
تجربیاتی مثل صبرکردن مثل تداوم جلسه رفتن مثل قدم کارکردن
ومهمترمثل دعاکردن مندهیچکدوموباورنداشتم ک باصبربشه برگشت بزندگی باجلسه رفتن وقدم کارکردن ارامش برگرده بادعاکردن
اون دل اشفتم ارومدبشه ولی هیچکدومم ردنکردم باوری نداشتم
ولی همروانجام دادم وهمه اینچیزهابرام اتفاق افتاد
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، یاسی ، ناظر۱۶ ، ناظر14
#20
 درود
 هر چیزی اول امکان دارد باور کردن ان برایم سخت باشد اما زمانی که برای ادامه مسیر نیاز به باور ان دارم برایش باید تلاش کنم وبفهمم که می شود وباور کنم..
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، Darush sistan ، ناظر۱۶ ، ناظر14
#21
 سلام

بهبودی یک فرایند است که به یکباره اتفاق نمی افتد.

برای این که بتوانم به زندگی ام سامان بدهم بایداصول انجمن را اجرا نمایم.

شرکت در جلسات وکمک به یک تازه وارد روح من را نیز آرام می کند...
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر۱۶ ، ناظر14 ، ناظر۴ ، ناظر9


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان