امتیاز موضوع:
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سوال 17 : باور من از شروع بهبودیم چگونه رشد کرده است ؟
#1
سوال 17 : باور من از شروع بهبودیم چگونه رشد کرده است ؟
پاسخ
#2
امروز باور دارم که برای داشتن باور های درست باید باور های غلط را کنار بگذارم .
باور کارکرد قدم ها و راهنما باید با باور غلط خود محوری جایگزین شود .
ایمان و باور را خودم باید به دست بیاورم و دیگران انرا به من نمی دهند .
فکر می کردم ایمان شهادت و اقرار است ولی حالا می دانم عملکرد و رفتار است .
ایمان به برنامه یعنی رفتن به جلسه + کارکرد قدم+ راهنماگرفت + مشارکت .....
ایمان و باور یک روند است و یکشبه اتفاق نمی افتد
امروز من نسبت به گذشته هم تعداد و هم کیفیت ایمان آوریم رشد کرده .
سرعت ایمان اوریم هم امروز رشد کرده و خیلی زودتر ایمان و باور می اورم .
کیفیت رابطه من با نیروی برتر و دوستان و راهنما هم رشد کرده است.
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر11 ، حـمـیـد ، ناظر9 ، آریا داریوش
#3
ایمان و باور در من به صورت پله ای و ذره ذره و و اتفاق اتفاق رشد کرده است ...اوایل باورم همراه با شک و تردید بود و اما به مرور زمان در فرایند بهبودی با دیدن شواهد کارکرد قدم ها به کار گیری اصول روحانی استفاده از نشریات مشارکت و تجربه اعضای قدیمی و گوش دادن به فرامین انها و پیام ها تجربه یک رابطه منحصر به فرد با راهنما و تمرین ان در دیگر روابط کم شدن کارهای نا عاقلانه ام و- پاک ماندنم خدمت هایم و نهایتا با دیدن شواهد و معجزات در زندگی خودم و دیگران متوجه اثار وجود نیروی برتر از خود در زندگیم شدم و دست این نیرو را احساس کردم که در این مرحله تسلیم من بیشتر شد و باعث رشد باورم گردید ...اگر چه من به عنوان یک شخص معتاد عادت دارم همه چیز را به یکباره بخواهم اما در مورد به باور رسیدن به کمک برنامه اینگونه عمل نکردم و رشد پایدار من به مرور شکل گرفت و هر لحظه با به کار گیری اصول برنامه در حال رشد است 
پاسخ
 سپاس شده توسط admin.a ، حـمـیـد ، ناظر9 ، ssaeedg ، آریا داریوش
#4
به مرور و به صورت فرایند.
 اول با حضور در جلسه و گوش فرا دادن و مشارکت .
بودن در گروه .
تهیه و مطالعه نشریات.
 راهنمای گرفتن و گوش به حرف راهنما دادن.
 بعد اصول و برنامه.
 هر چه این اصول و راهنما گفت من هم گفتم چشم.
 کارکرد قدم.
 و حال متوجه شدم که وجودم ادغام شده از این اصول می باشد .
تمایل صداقت روشن بینی.
 وقتی نتیجه ای را دیدم و باور کردم ، کم کم بیشتر سعی و تمرین کردم .مثل کار ،جلسه، خدمت.
 وحال خدایم را باور دارم ک ک سر منشا اصلی او میباشد ک مرا از این طریق ب خود رسانده.
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، حـمـیـد ، آریا داریوش
#5
من با ورود به انجمن با دیدن دوستانی که از مواد پاک شده بودند برای پاک ماندن باورم شکل و روز به روز رشد کرد .
و اما با شروع کارکرد قدم روز به روز با آگاهی های که از کارکرد قدم ها کسب می کردم باورهایم نسبت به بهبودی رشد کرد مثلا؛ زمانی که رشد و تغییرات دیگران و خودم را در برنامه دیدم -- با تغییر باورهایم که با کارکرد قدم ها بدست آوردم -- با خدمت کردن -- ارتباط با دوستان و...

امروز من با صداقت اقرار به عجز می کنم ( مشارکت درجلسه ) -- با روشن بینی از خواست و اراده خدا آگاه می شوم ( سکوت در جلسه ) -- با تمایل خواست و اراده خدا را به اجرا می گذارم ( رفتن به جلسات پاک ماندن و کمک به دوست همدرد ) و اینگونه من صاحب نظم ، ترتیب و زندگی هدفمند می شوم ( در خدمت خانواده ) و این هم مربوط به رشد باورهام است.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، yagoub ، آریا داریوش
#6
برگشت سلامت عقل یک فراینده نه یک اتفاق
و با شرکت روزانه در جلسات، مشارکت با اعضا و بکارگیری اصول قدمهای دوازده گانه در فرایند برگشت سلامت عقل می باشم.

رشد باورم به عملکردم نسبت به اصول برنامه بستگی داره.

تا زمانیکه به طور آهسته و پیوسته در حرکت باشم باورهام در حال تغییرند.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، آریا داریوش
#7
بسیاری از ما وقتی وارد انجمن معتادان گمنام شدیم فکر میکردیم مشکل ما فقط مصرف مواد مخدر است و لذا با این اندیشه که فقط بتوانیم مواد خود را ترک کنیم از روی ناچاری وارد انجمن شدیم اما با حضور مرتب در جلسات متوجه  شدیم که ما بیماریم و مشکل ما فقط مواد مخدر نیست بلکه مشکل اساسی ما بیماری اعتیاد است و با کارکردن قدم یک عمیقاً این باور را همراه با اقرار به بیماری پذیرفتیم ، در واقع اعتراف به بیماری و پذیرفتن آن  اولین استارت ما از شروع بهبودی را رقم زد ، درواقع ریشه نونهال بهبودی ما را پذیرش بیماری شکل داد بنابراین پذیرش بیماری نقطه آغاز بهبودی ما بود ، ما با استمرار در روند بهبودی و با کارکرد قدم و با آگاهی از شاخصه های بیماری ، لحظه به لحظه ، نهال بهبودی خود را آبیاری کردیم و با پذیرش کامل به تسلیم کامل رسیدیم و در این نقطه بود که بهترین شرایط را برای رشد بهبودی خود فراهم کردیم  ، اما رشد هم مثل بهبودی یک فرایند است و از مهمترین عامل های تاثیرگذار بر آن گذشت زمان است که ما باید نهایت استفاده از زمانی که فقط برای امروز در اختیارمان گذاشته شده است ، در جهت ارتقاء دانش و آگاهی توام با عملکرد  بهرمند سازیم .
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر11 ، حـمـیـد ، آریا داریوش
#8
باورمن زمانی شروع به بهبودی شد اول حضور خدا بعد بااقرارم شناخت بیماری 
اعتیادم .امروز باتسلیم به برنامه باور دارم که تو انجمن کسی هست که دست منو بگیره چون دیگه تنها نیستم خدا را دارم .شما دوستان بی ادعا را که بدون هیچ منتی کمک حال من تو زمینه بهبودی  هستین
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، Darush sistan ، آریا داریوش
#9
من وقتی وارد انجمن شدم یک سری از مسائل واقعا واسم گنگ بود مثه باورکردن نیرویی که میتونه سلامت عقل رو بهم برگردونه،،اصلا باید ببینم پذیرفتم که احتیاج به برگشت سلامت عقل دارم؟ اصل روحانی روشن بینی در من هست اصلا؟
رابطه ی من با نیروی برتر طی فرآیندی قوی میشه به شرطی که ما باز باشیم و به مسائل پیرامون خودمون با دقت نگاه کنیم،،ما میتونیم پیشرفت دوستان همدردمون رو ببینیم،،از طرفی به کارتون خواب های محل زندگیمون هم نگاه کنیم،،ما میتونیم به کسایی که با اصول زندگی میکنن نگاه کنیم و به کسایی که جللسات رو شوخی گرفتن هم نگاه کنیم،،درک عمیق به این مسائل کمک زیادی میکنه تا بفهمم چقدر محتاج به باور قوی در مورد نیروی قوی تر از خودم هستم،،بالابردن دانش از طریق مطالعه نشریات،،مشارکت کردن،،تماس با دوستان همدرد و زندگی بر اساس اصول انجمن در رشد باور من تاثیر بالایی دارن،،قبلا فقط میخواستم پاک بمونم اما الان دیدم وسیع شده و این باور درمن به قدری باید رشد کنه که کیفیت بالایی از زندگی رو تو تمام مسائل تجربه کنم،،
پاسخ
 سپاس شده توسط بَرمک ، حـمـیـد ، Darush sistan ، آریا داریوش
#10
با سلام....
با ورودم به اولین جلسه معتادان گمنام و دیدن کسانیکه آنجا پاک بودند نهالی بی رمق و ضعیف از اینکه میتوان پاک ماند کاشته شد.
تجربه یاَس و انزوا و تمایل به پرهیز از باورهای شخصی خودم باعث شد دریچه افکارم باز شود و نوعی روشن بینی در من شکل بگیرد و امید حاصله از مشارکتهای عزیزان و مطالعه نشریات و رشد اعضاء و عمل به ایده های نو باعث شد الحق درصد اشتباهاتم کمتر شده و باورم به کارآمدی برنامه بیشتر شود و بیشتر تسلیم شوم و همین ساز و کار را آهسته آهسته به دیگر قسمتهای زندگیم هم ببرم البته عمل به ایده ها و باورهای نو همراه با ترس و شک بود اما پس از رد شدن از این مرحله و امتحان کردن آنها نتیجه را با زمانیکه وقتی با کله خودم عمل میکنم مقایسه کردم و دیدم در حال رشد کردنم.
اشتباهاتی که میکردم و درد میکشیدم - دیدن نزدیکانیکه در عذاب بودند - دوستانیکه متاسفانه دچار لغزش ، بیکاری ، جدایی و غیره میشدند ‌کمک کرده تا اینجا به این باور برسم که برنامه، راهنما، تبادل تجربه،قدمها، خدمت و استفاده از تمام ظرفیتهای برنامه باعث بر بهتر شدن زندگی من شده و آن نهال بی رمق و ضعیف که در بالا گفتم الان تبدیل به یک درخت قوی و پر شاخ و برگ شده و هنوز نیاز به رشد بیشتر دارم.
امروز باور دارم هر چقدر ایمان من رشد کند من تغییر میکنم و زندگیم هم تغییر میکند و این مسئله برای معتادی مثل من که خیلی در برابر تغییر مقاومت میکرد کاری یکشبه و زود بازده نبود و به مرور و به آهستگی اتفاق افتاد. امروز باید از باورهای جدیدم مراقبت کنم
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، Darush sistan ، آریا داریوش
#11
سلام
قطع خماری باور نداشتم حالا باور دارم..پایان درد باور نداشتم حالا باور دارم..زندگی بدون مواد حالا باور دارم.کارهای بهتر و زندگی بهتر را باور دارم.گرفتار نشدن در وسوسه باور دارم.تغییرات بیشتری در راه است.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر10 ، آریا داریوش
#12
باور من بعد از شروع بهبودی کم کم با دیدن تغییرات در خودم و اینکه دیدم بدون مواد درحال زندگی عادی هستم و مثل بقیه می خوابم و به موقع به سر کارمیروم و در کار کردن استمرار دارم و دارم سختی ها را تحمل می کنم و جا نمی زنم شروع به روشد کرد ، اینکه همسرم به من دوباره اعتماد کرد که می تواند با من زندگی کند چون درآمد داشتم و مسؤلیتهای زندگی ام را انجام می دهم و مشکلاتم حل شد چون کمتر اشتباه می کردم، اینکه معجزاتی دیدم در برنامه مانند گرفتن سال به سال تولدم ، برگشت اعتبارم، معجزاتی برایم پیش آمد و نیروی برتر کارهایی برایم انجام داده است که برایم غیر قابل باور بود که دلم به برنامه و ادامه مسیر گرم می شد ، بطور غیر قابل باور ادامه تحصیل دادم و تا مقاطع بالا ادامه دادم ، اکنون زندگی ام به آرامش رسیده، وجه اجتماعی کسب کردم، ترک نیکوتین کردم که برای خودم اصلا باورش سخت بود که بتوانم بدون هیچ دودی زندگی کنم ، مثل آدم های موفق عمل می کنم تمام اینها باعث شده که بهبودیم همین طور که رشد کرده باورهایم نیز با آن رشد کرده است و اینها همه را مدیون دیدن معجزات در دیگر دوستان همدرد در جلسات ،اعتماد کردن به برنامه ،صداقت با خودم و داشتن عملکرد در برنامه بطور روزانه هستم و درک آگاهانه از اینکه نیروی در پس انجام برنامه هست که اگر برنامه را درست انجام دهم همه چیز را در زندگی ام مراقبت کرده و مرا راهنمایی و کمک می کند.
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، حـمـیـد ، آریا داریوش
#13
سلام
باور من از شروع بهبودیم چگونه رشد کرده است ؟

هر زمان در مسیر بهبودی وقدم ها باشم باور من هم شکل می گیرد وتوسعه پیدا می کند.زمانی فقط آرزوی قطع مصرف را داشتم اما امروز می توانم به هر چیزی که نیاز داشته باشم با استفاده از اصول بهبودی برسم/
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، آریا داریوش
#14
خیلی اروم وگاهی روبه پایین یعنی رشدباورم
یکباره وفقط بطرف جلونبود
اولین رشدوشروع باازبین رفتن خماری منظم 
شدن خواب وخوراک یروزبدون موادزندا
موندن...شروع شد
وباهرروزپاکی وبمرورشروع به شکل گرفتن 
کردورشدنسبی بخاطرشرکت وحضورنه تنها
جسم بلکه روح وروانم دربرنامه داشت
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، یاسی
#15
سلام

قطعا از شروع بهبودی که ترس داشتم برای یک ساعت خماری بکشم تغییرات زیادی کرده است-من به راهنما باور واعتماد نداشتم اما متوجه شدم بزرگترین کمک ها را به بهبودی من راهنما می کند ومن می توانم به اصول انجمن معتادان گمنام اعتماد نمایم.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، آریا داریوش
#16
باورمن ازشروع بهبودی بابازشدن دریچه افکارم تغییرکرد
ابتداباورکردم بدون مصرف هم میتوان زندکی کردوباورکردم مصرف یکبارزیادوهزاربارکافی نیست این بزرگترین رشددرباورهایم بودتغییری که زندگیمونجات دادوفهمیدم فقط برای امروزدیگرهرگزمجبوربه مصرف نیستم وبعدازان بمرورزمان بازندگی بروال برنامه وقدمهاباورهایم عوض شدورشددرباورهایم اتفاقرافتادباوربه وجودنیروی برترو...نمیدونم تاچه حدباورهایم رشدکرده ولی اینومیدونم که خیلی باورهاعوض شدندوزندگیم ازاین روبه اون روشد
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، یاسی
#17
سوال 17  ـ  باور من از شروع بهبودیم چگونه رشد کرده است  ؟
اولین و مهم‌ترین قدم در مسیر ایمان آوری به نیروی برتر و رسیدن به باورهای درست کنار گذاشتن باورها و اعتقادات اشتباه و پوچ گذشته است .
من باور دارم مسیر دیگری برای درست کردن زندگیم وجود ندارد و تنها یک راه را دارم مسیر اصول انجمن معتادان گمنام .
من همیشه در مقابل بیماری‌ام ناتوانم و و رسیدن به توانایی برای ادامه مسیر نیاز به یادگیری اصول و و کمک گرفتن از است .
من در این مسیر از طریق یادگیری قدم‌ها، مشورت گرفتن از اهل مشورت و راهنما ، شرکت در جلسات و عملکرد به آنها در مسیر به باور رسیدن قرار گرفته‌ام که این مسیر یک روزه نیست و به باور رسیدن انتها ندارد باید همیشه در حال به روز رسانی باورها باشم و برای زندگی کردن بهتر در حال تغییر به سمت مثبت‌ها به وسیله اصول انجمن باشم .

HH
پاسخ
#18
 درود

 بله
 من هیچ معجزه ای را قبول نداشتم.
اما امروز پاک ماندن را معجزه می دانم.
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان