۱۳۹۹/۵/۱۰، ۰۸:۱۵ عصر
شواهد نیروی برتر رو به وضوح توی روند زندگیم دارم میبینم
کنترل کردن دیگران یک نقص خیلی قوی محسوب میشه که معمولا بطور ناخودآگاه شکل میگیره از ضمیر ناخودآگاه من که کنترل کردن دیگران داره نشات میگیره ولی
از یک تایمی به بعد متوجه میشم آگاه میشم که دارم شخصی رو کنترل میکنم
تا قبل از اینکه کنترل کردن خودآگاه بشه
من انتخاب نکردم که کنترل کنم
ولی
از تایمی که متوجه میشم دارم شخصی رو کنترل میکنم اینجا به بعد
حق انتخاب پیدا میکنم و از کنترل کردن خارج میشم
شواهد نیروی برتر توی زندگیم
چون شخصیت خودمو میشناسم که تا این کنترل کردن باعث آزار خودم و طرف مقابل توی عمل دیده نشه دست بردار نیستم
شواهد نیروی برتر این که
همین چند دقیقه پیش جلسه بودم و از مفهوم سپردن درمورد زندگی خودم مثال های زنده رو به اشتراک گذاشتم که بعد از جلسه عده ای از بچه ها اومدن طرفم و گفتن از مشارکتی که کردی لذت بردیم چون هم از خودم گفتم هم مسلط بودم هم با قاطعانه مشارکت کردم
اینها شواهد نیروی برتر که من
در گذشته دست و پام میلرزید توی جلسه یا توی جمعی صحبت کنم تپش قلب شدیدی میگرفتم عرق میکردم
شواهد نیروی برتر این که
به مسائلی که برام اتفاق میوفته از زوایای مختلف نگاه میکنم و تک بعدی به مسائل نگاه نمی‌کنم
دیروز کارفرما بهم گفت امیر فردا اینجا تعطیل و نیاز داریم بهت که شما بیای و من برای استراحت امروز برنامه ریزی کرده بودم و دیشب هم با خانواده تا دیروقت رفته بودیم پارک
و شواهد نیروی برتر که صبح هم زود بیدار شدم رفتم سرکار
ولی درگذشته بود غیر ممکن بود بهم نریزم و روز تعطیل اگه سرکار میرفتم حالت اجبار ذهنی بود و این حالت ذهنی جبر باعث میشد
بد خلق بشم
بد عنق بشم
چهره ام فرو رفته میشد
ولی
امروز هم مثل روزایی عادی سرکارم حاضر شدم
اینها شواهد نیروی برتر توی زندگیم
کنترل کردن دیگران یک نقص خیلی قوی محسوب میشه که معمولا بطور ناخودآگاه شکل میگیره از ضمیر ناخودآگاه من که کنترل کردن دیگران داره نشات میگیره ولی
از یک تایمی به بعد متوجه میشم آگاه میشم که دارم شخصی رو کنترل میکنم
تا قبل از اینکه کنترل کردن خودآگاه بشه
من انتخاب نکردم که کنترل کنم
ولی
از تایمی که متوجه میشم دارم شخصی رو کنترل میکنم اینجا به بعد
حق انتخاب پیدا میکنم و از کنترل کردن خارج میشم
شواهد نیروی برتر توی زندگیم
چون شخصیت خودمو میشناسم که تا این کنترل کردن باعث آزار خودم و طرف مقابل توی عمل دیده نشه دست بردار نیستم
شواهد نیروی برتر این که
همین چند دقیقه پیش جلسه بودم و از مفهوم سپردن درمورد زندگی خودم مثال های زنده رو به اشتراک گذاشتم که بعد از جلسه عده ای از بچه ها اومدن طرفم و گفتن از مشارکتی که کردی لذت بردیم چون هم از خودم گفتم هم مسلط بودم هم با قاطعانه مشارکت کردم
اینها شواهد نیروی برتر که من
در گذشته دست و پام میلرزید توی جلسه یا توی جمعی صحبت کنم تپش قلب شدیدی میگرفتم عرق میکردم
شواهد نیروی برتر این که
به مسائلی که برام اتفاق میوفته از زوایای مختلف نگاه میکنم و تک بعدی به مسائل نگاه نمی‌کنم
دیروز کارفرما بهم گفت امیر فردا اینجا تعطیل و نیاز داریم بهت که شما بیای و من برای استراحت امروز برنامه ریزی کرده بودم و دیشب هم با خانواده تا دیروقت رفته بودیم پارک
و شواهد نیروی برتر که صبح هم زود بیدار شدم رفتم سرکار
ولی درگذشته بود غیر ممکن بود بهم نریزم و روز تعطیل اگه سرکار میرفتم حالت اجبار ذهنی بود و این حالت ذهنی جبر باعث میشد
بد خلق بشم
بد عنق بشم
چهره ام فرو رفته میشد
ولی
امروز هم مثل روزایی عادی سرکارم حاضر شدم
اینها شواهد نیروی برتر توی زندگیم
