امتیاز موضوع:
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سوال 49 : درک من از قدم دوم چیست ؟
#1
سوال 49 : درک من از قدم دوم چیست ؟
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر10 ، admin ، ناظر9 ، حسین یاری ، ناظر۸
#2
 ما با ورود به [b]انجمن معتادان گمنام، با صدای بلند اقرار به معتاد بودن و عاجز بودن خود در مقابل مواد مخدر نمودیم. گفتیم که ما نمی خواهیم مواد مخدر مصرف کنیم و نمی خواهیم اشتباهات گذشته خود را تکرار کنیم. اما نمی دانستیم چکار کنیم که مواد مخدر نزنیم و این را هم می دانستیم که تمام کارهایی را که تا قبل از آمدن به [/b]NA انجام داده ایم همه با شکست همراه بوده است. با شک و تردید وارد [b]انجمن معتادان گمنام شدیم و با چشم خود افرادی را دیدیم که مدتها پاک هستند. امید پاک ماندن در ما زنده شد و متوجه شدیم که نیرویی برتر از مواد مخدر وجود دارد که به آنها در پک ماندن کمک کرده است. نیاز است که ما تغییر کنیم. تغییری در افکار، رفتار و گفتارمان- ما در قدم دو اقرار به عدم سلامت عقل خود می کنیم و با دیوانگی های اعتیاد آشنا می شویم- به عدم تعادل، با انجام کارهای افراطی پی میبریم- فهمیدیم که نیاز به بازگشت سلامت عقل داریم- به باوری از نیروی برتر رسیدیم که می تواند به ما کمک کند - در برابر مسایل با روشن بینی برخورد می کنیم- فهمیدیم که باید آموزش پذیر باشیم- حتماً باید مشورت کنیم- فهمیدیم که باید تغییر کنیم و به درک درستی از روحانیت برسیم- فهمیدیم که باید خویشتن پذیر باشیم. یعنی شخصیت کاذب را در خودم از بین ببرم- امروز مسئولیت پذیر شده ام-
ما قدم ها را یاد میگیریم که بطور عملی در زندگی پیاده کنیم و از آنها در راستای زندگی روحانی خود استفاده کنیم
پس از کارکردن قدم یک،قسمت روحانی و روانی بیماری ما فعال می شود و خلاء های را در روح و روانمان احساس می کنیم. زخمهای روحی و روانی سردرگم ما آزار دهنده می شوند.در قدم دوم درمی یابیم که تنها یک نیروی برتر از خودمان می تواند زخمهای روحی روانی سرگشته ما را التیام بخشد.در مقطع آشنایی با این قدم و با نگاهی منصفانه به زندگی گذشته خود متوجه می شویم که ما همه چیز بوده ایم بجز یک فرد عاقل.اقرار به نداشتن سلامت عقل یک پیشرفت بزرگ در برنامه ما می باشد و با این اقرار است که می توانیم از شر نداشتن سلامت عقل رهایی یابیم
.
تعریف نداشتن سلامت عقل
تکرار یک اشتباه و انتظار نتیجه متفاوت. کاری که همه ما بارها و بارها در زندگی خود تکرار کرده بودیم.(که البته این سطحی ترین تعریف از نداشتن سلامت عقل است)
اعتقاد به نیروی برتر هیچ ربطی به مذهبی بودن ندارد و اصولا برنامه ما یک برنامه روحانی است. نیروی برتر مفهومی است که می تواند آزادانه برای هر کس شکلی متفاوت داشته باشد تنها شروطی که برای نیروی برتر در برنامه در نظر گرفته شده عبارتند از اینکه: مهربان باشد و کاری را که خودمان نمی توانیم برای خودمان انجام دهیم از عهده او برآید و توان آنرا داشته باشد.


این قدم هیچ تاکید و پافشاری در مورد اینکه نیروی برتر ما کیست؟ یا چیست؟ و یا چگونه است ندارد. بلکه تمرکز آن بر روی این است که این نیرو توانایی باز گرداندن سلامت عقل به ما را دارا می باشد
.
بعضی از اعضاء گروه جلسه انجمن، راهنما و یا اصول برنامهAN را بعنوان نیروی برتر خود برمی گزینند و البته این هیچ منافاتی با مفهوم نیروی برتر در برنامه ندارد.درک شخصی ما از نیروی برتر با ادامه کارکرد قدمها بسیار بسیار عمیق تر از روزهای اول خــواهــد شــد و ایــن هــیچ ربــطی بــه شــدت و مــدت اعــتیادمـان نــدارد. نــگرانی از درک ناقصمان از یک نیروی برتر ضرورتی ندارد.در قدم دوم یاس ما به امید بدل می شود. وقتی ما روشن بینی دیگر معتادانی که همچون ما درمانده و ناتوان بوده اند ،اما حالا با پاکی و موفقیت و بدون نیاز به مصرف مواد مخدر زندگی می کنند ،نگاه می کنیم امیدوار می شویم که این برنامه کارآیی و ظرفیت لازم را برای پاکی و موفقیت ما را دارد.یاس ما ناشی از بکارگیری چندین و چندباره همه روشهای خلاصی از شر اعتیادمان بود که البته هیچکدام از آنها نتیجه ای دربر نداشت ولی ظاهرا این بار مسئله فرق دارد.
درک مشترک و زبان مشترک و همدلی و همدردی دیگر معتادان حاضر در گروه باعث تبدیل یاس و ناامیدی وحشتناک ما را به امیدی زندگی بخش گردید. آنها کاملا ما را درک می کردند چون خود نیز از جایی آمده بودند که ما از آنجا آمده بودیم.
محبت،احترام و پذیرش هدایایی بودند که ما در این قدم و در طول برنامه از دیگر همدردانمان گرفتیم.قدم دوم ، قدم اعتقاد به توانایی یک نیروی برتر از خودمان است نه ایمان به وجود آن.وجود و حضور نیروی برتر در میان ما غیر قابل انکار است چون پاکی ما، نداشتن وسوسه و میل به مصرف مواد مخدر و حضور ما در برنامه بهبودی و علاقه مندی و امیدواری ما به این برنامه همگی نشانه های این حضور هستند.اگر ما شکی در مورد نیازمان به بازگشت سلامت عقل داریم، با این قدم به مشکل برمی خوریم و مرور مجدد قدم یک (عجزها انکارها آشفتگی ها و ...) می تواند به ما کمک کند.
وجوه مختلف نداشتن سلامت عقل
از دست دادن تعادل تناسب و میانه روی در جنبه های مختلف زندگی مهم انگاشتن مشکلات خود و بزرگنمایی آنها تا حد یک فاجعه نادیده گرفتن نیازهای دیگران توهم اینکه ممکن است بتوانیم به تنهایی پاک بمانیم و یا اینکه مشکل ما فقط مواد بوده
در انجمن معتادان گمنام نداشتن سلامت عقل اغلب بدین شکل تعریف می شود: اعتقاد به اینکه چیزی خارج از وجود ما مانند مواد مخدر قدرت پول سکس یا غذا می تواند مشکلات درونی ما را از بین ببرد و احساسات ناخوشایند ما را تغییر دهد.
بعضی از اوقات تجربه پاکی برای مدتی ممکن است باعث شود دیوار انکار و غرور ما مجددا بالا رفته و تصور کنیم حداقل در زندگی فعلی خود بسیار عاقلانه رفتار می کنیم و تشخیص عدم سلامت عقل برای ما مشکل شود. در اینگونه موارد لازم است صادقانه با مواردی که از روی عدم سلامت عقل رفتار کرده ایم روبرو شویم. خیلی وقتها متوجه می شویم بارها و بارها یک اشتباه را تکرار کرده ایم حتی در مواردی که از نتیجه آن مطلع بوده ایم و این شاید بخاطر داشتن درد وغرنج زیاد باشد که فکر می کنیم عمل از روی وسوسه ارزش آنرا دارد.چون معتاد هستیم ممکن است انتظار داشته باشیم سلامت عقل به یکباره اتفاق بیافتد ولی باید بدانیم بازگشت سلامت عقل یک اتفاق نیست بلکه فرآیندی است که در نتیجه کارکرد قدمها و با کمک نیروی برتر به مرور بوجود می آید.
مطرح شدن بازیابی سلامت عقل بلافاصله بعد از پاک شدن در نتیجه کارکرد قدم یک، نشانه احتیاج مبرم ما به این مسئله برای طی مراحل بعدی قدمها و زندگیمان می باشد. مثلا بدون بازگشت نسبی سلامت عقل،قطعا نیازی به کارکرد بقیه قدمها و رشد روحانی نخواهیم دید و صرفا به پاکی بدست آمده قناعت میکنیم.
نشانه های بازگشت نسبی سلامت عقل
پاکی شرکت در جلسات داشتن راهنما و تماس با او جایگزین کردن برنامهAN با روش قدیمی زندگی اعتیادی همنشینی با دوستان موفق بهبودی پیدا کردن جنبه و تعادل و تناسب در امور مختلف زندگی مشورت کردن تصمیم گیریهای عاقلانه استفاده صحیح از حق انتخابی که امروز دارا هستیم بی گدار به آب نزدن و ...
رشد همه روزه ما در برنامه تشخیص بازیابی سلامت عقل را میسر می سازد و نشان می دهد که ما در فرآیند بهبودی بوده و در جای


صحیح خود قرار گرفته ایم. این رشد مستمر و دائمی شامل رشد درک ما از مفهوم نیروی برتر نیز می باشد
.
دست برداشتن از توقع زیاد در مورد بازگشت سریع و همه جانبه سلامت عقل باعث احساس آرامش در ما خواهد شد و در غیر اینصورت به ناامیدی و دلخوری دچار خواهیم شد.
اصول روحانی در قدم دوم
روشن بینی تمایل ایمان اعتماد فروتنی
روشن بینی: به ما می گوید که به تنهای قادر به بهبودی نیستیم و به کمک احتیاج داریم.[/b] همینکه ما امروز در برنامه فهمیده ایم که نمی دانیم و نیاز به مشورت داریم، نشان دهنده روشن بینی است. یعنی همینکه امروز در برنامه به نیرویی اعتماد کرده ایم که به ما کمک میکند. همینکه امروز به نتیجه کار فکر میکنیم و بی گدار به آب نمی زنیم
ایمان: به ما گوشزد می کند که این کمک برای ما وجود دارد و می توانیم آنرا از نیروی برتر خود درخواست کنیم.
همینکه به باوری از نیروی برتر میرسیم که می تواند سلامت عقل را به ما بازگرداند. همینکه به جلسه میرویم و قدم کار میکنیم، نشانه ایمان ماست.
فروتنی: نداشتن سلامت عقل را برای ما روشن ساخته و اقرر به آنرا آسان می سازد.
در معنی لغوی، یعنی افتادگی، یعنی قبول نیرویی قوی تر و برتر از خود. یعنی دست برداشتن از متکی بودن به خود
تمایل :به کارگیری مفاهیم بهبودی را برای ما هموار می کند.
که تمایل خود را با رفتن به جلسه، گوش دادن به مشارکت سایر اعضاء، تجربه گرفتن از دوستان بهبودی و مشورت با راهنما نشان می دهیم
اعتماد: به فرآیند بهبودی و توانایی نیروی برترمان را برای بازگرداندن سلامت عقل به ما و کمک او و امکان بازیابی سلامت عقل برای ما نیز مثل دیگر معتادان موفق را یادآور می شود و ترس از شکست و ناامیدی در ما را از بین می برد.
بهبودی همیشه با درد همراه است و در این راه ممکن است که ما آزار ببینیم. اما دردها، خارج از تحمل و توان ما نخواهد بود و اگر اعتماد خود را به نیروی برتر بیشتر کنیم و افزایش دهیم، حتماً از این بحران ها عبور خواهیم کرد.
برای احساس ایمان نهفته در قدم دوم شاید لازم باشد تظاهر به داشتن ایمان کنیم و البته این ربطی به ناصادقی ندارد. چون ما قصد تظاهر و یا نمایش نداریم. بلکه فقط می خواهیم جوانه های ایمان در قلب ما بوجود بیاید و انتظار بازیابی سلامت عقل را می کشیم.
تظاهر به ایمان داشتن را فرآیند ایمان آوری می تواند با حضور منظم در جلسات و گوش دادن به راهنمایمان شروع شود.
در مسیر بازیابی سلامت عقل تا به حال دردهایی را متحمل شده ایم و دردهای دیگری نیز در راه است (درد تغییر و رشد ) ولی باید بدانیم که این دردها خارج از حد تحمل ما نمی باشند و نیازی به تحمل آنها به تنهایی نیست.
شادی که در پس تحمل این دردها تجربه خواهیم کرد، بیش از یک شادی سطحی و مصنوعی است بلکه تغییری بنیادین خواهد بود که رضایت عمیقی را از زندگی و خود در خواهیم یافت.دست برداشتن از افکار غلط مان و عدم اتکاء به این افکار و توانایی های شخصی مان و در خواست کمک از نیروی برتر و برنامه و راهنمایمان و دیگران نیازمند تمرین اصل روحانی فروتنی است.
در فرآیند بهبودی ، رشد و تغییر نه تنها ممکن است بلکه اجتناب ناپذیر است. در این فرآیند به مرور از شر عدم سلامت عقل که در نتیجه اعتیادمان با آن دست به گریبان بودیم، خلاصی پیدا می کنیم.این برنامه برای دیگران کارکرده ، پس اگر تمایل داشته باشیم برای ما هم کار خواهد کرد. با ایمان به این مسئله به استقبال قدم سوم می رویم.
پاسخ
 سپاس شده توسط admin ، ssaeedg ، حوریا ___Bu ، حسین یاری ، ناظر9 ، ناظر6 ، ناظر۸
#3
من در انتهای قدم یک به عجز نمی دانم و نمی توانم رسیدم و در انتهای قدم دوم به این باور رسیدم که یکی هست که هم می داند و هم می تواند .
درد هایی که به من می رسد بیشتر از توان و تحمل من نیست .
دیگر تنها نیستم و از طریق راهنما ، دوستان ، رادیو ، مجله و ......پیام بهبودی را می گیرم .
دریچه افکارم را باز کنم تا قادر به دریافت پیام نیروی برتر باشم .
من به نداشتن سلامت عقل آگاه شدم .
من به تنهایی قادر به رسیدن به منزل مقصود نیستم
من به مرور ایمان می آورم و این یک فرایند است.
پاسخ
 سپاس شده توسط shapor z ، حـمـیـد ، ناظر2 ، admin ، حوریا ___Bu ، حسین یاری ، ناظر9 ، ناظر6 ، ناظر۸
#4
درک من از فدم دوم خوب گوش کردنه و من باید در همه جا گوش شنوا داشته باشم چون نیروی برتر در همه جا پیام خودشو توسط حرفها و تجربه های دیگران به من میرسونه حتی زمانیکه من از دیگران تجربه میگیرم و نیاز به مهارت های جدیدی دارم حرفهاییکه خودم دوست دارم گوش میکنم نه چیزهاییکه مهمه و نیاز اصلیمه . یک سئوال قدم یک داره : ایا هر اعتراضی رو توهین تلقی میکنم ؟ * این اعتراضها همون اشتباهات زندگی منه و برای تکرار نکردن اشتباه اینها ابزارهاییه که من برای برگشت سلامت عقل نیاز دارم
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، admin ، حوریا ___Bu ، حسین یاری ، ناظر9 ، ناظر6 ، ناظر۸
#5
در قدم دوم پی بردم که خلا ای در درون من است که رفتارهای ناعاقلانه‌ي من به علت همین خلا درونی از من سر می‌زند. نیرویی را جایگزین افکار معتادوار خود کردم و از او درخواست کمک نمودم تا بتوانم بر نقايصم غلبه کنم، در قدم دوم نیروهای منفی خود را شناسایی نمودم، نکته‌ي اساسی در قدم دوم امید است و انسان ناامید مرده است، زمان‌هایی که از خود احساس رضایت ندارم در انکار هستم، متوجه شدم که قدرتی وجود دارد که می‌تواند زندگی، دیدگاه، باورها، ارزش‌ها و تفکر مرا تغییر دهد. یکی از نشانه‌های عدم سلامت عقل، نداشتن آگاهی مثبت بود تمام آگاهی‌های من مخرب و منفی بود. در قدم دوم ایمان، باور، امید، فروتنی و تواضع اصول روحانی می‌باشد و لزومش کاملاً مشهود است. متوجه شدم که فرایند ایمان‌آوری برای رهایی از بسیاری از مشکلات زندگی کارآمد می‌باشد. باور کردم کسانی که در راه سلامت عقل قدم برداشته‌اند سلامت عقل به طور نسبی به آنها بازگشته و به من هم بازخواهد گشت، لحظه‌ای که پذیرفتم این بیماری با من است متواضع شدم. قدم دوم بعد از فرایند ایمان‌آوری مرا به سمت قدم سوم و درک شناخت بیشتر خداوند هدایت نمود.
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، حـمـیـد ، admin ، حوریا ___Bu ، حسین یاری ، ناظر9 ، ناظر6 ، ناظر۸
#6
درک من از قدم دو اینه: من زندگی کردن به روال روحانی رو یاد نداشتم.

همیشه در عالم توهم، تصور و تخیل بودم.

هرگز عقیده و نظر دیگران برام مهم نبود و چیزی که برام اهمیت داشت عقاید شخصی خودم بود.

با بکارگیری قدم یک و دو درک من نسبت به وقایع زندگی تغییر کرد و متوجه این مسئله شدم که من با انسانهای عادی فرق دارم.

انسانهای عادی ویار بدنی ندارند و انسانهای سالم حساسیت، لجاجت و تعصبات واهی از خودشون نشون نمیدن، ولی من هنوز در همان دوران نوجوونی گیر کرده ام.

برای بزرگ شدن، متواضع شدن و آموزش پذیری لازمه که اصول قدم دوم را در تمام زمینه های زندگیم بکار گیرم تا اشتباهاتی را که برای من و دنیای پیرامونم مشکل آفرین هستند تکرار نکنم.
پاسخ
 سپاس شده توسط eshgholi ، ناظر10 ، حـمـیـد ، admin ، حوریا ___Bu ، حسین یاری ، ناظر9 ، ناظر6 ، ناظر۸
#7
درک من از قدم دوم این است که ، تمایل داشته باش و آماده باش و درک کن که یک نیروی برتر از تو وجود دارد ، که قادر است سلامت عقل را به تو برگرداند .
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، حـمـیـد ، admin ، حوریا ___Bu ، حسین یاری ، ناظر9 ، ناظر۸
#8
تسلیم شدن درقدم اول،واقرار پذیرشم به عنوان یک بیمار درمقابل موادمخدر وبیماری اعتیاد که عاجز هستم .?
این امید را دردل من زنده کرد که بتوانم دریچه ذهنم را به روی افکار جدیدباز بگذارم.
درقدم دو وقتی برای اولین بار،ذهنم را نسبت به وجود نیروی برتر بازگذاشتم،بازنمودن به این رو 
به امیدبه شروع به تابش کرد.
پیدا شدن امیددرزندگی باعث شد برای ادامه زندگی دلیل داشته باشم.
دست برداشتن ازغرور و منیت که من نه میتوانم نه میفهمم
اقرار دومی بود که عمده ی عجز من درفکر خراب من است.
باید اعتماد کنم چون فکر من همیشه به من خیانت میکند.
تکرار اشتباه،نتیجه متفاوت درقدم دوم باز میشود واین آشکارترین جنبه ی بیماری من است که میدانم مواد مخدر برای من سم است اما بازهم استفاده میکردم.
سه اصل روحانی،صداقت وروشن بینی وتمایل میباشد.
شخصیت کاذب بر پایه ی هوای نفس من است.
چرا مذهبم نتوانست به من کمک کند? چون قابلیت کمک گرفتن را نداشتم،ازخدا بصورت ابزار استفاده میکردم.?
اگر امروزم قابلیت ندارم بخاطر این است که هنوزم درخودمحوری زندگی میکنم.
بادیدن نشانه های خداوند،اعتماد تبدیل به باور میشود
فهمیدم احساسی عمل نکنم،عجولانه تصمیم نگیرم.
فروتنی قدم دویعنی خود از جمع استفاده کردن 
اصل این قدم? آرام باشم 
تفکر کنم

پیداکردن یک نیروی برترکه همیشه ازآن کمک میگیرم
تصمیمات آنی من کمترشده بواسطه مشورت کردن ولی هنوزبا اقرارکردن درزمان خودش مشکل دارم
نداشتن انتظارات غیرواقعی ازخودم
صحبت کردنم بافکرشده وسنجیده صحبت میکنم
باورنیروی برتر،اعتمادکردن واجازه عمل کردن آن درزندگی،بیان احساسات بدون ترس دربرابر نیروی برتر
کمترتحت تاثیرحرفای دیگران قرارمیگیرم
فاصله پاکیم بابهبودیم کمترشده ولذت میبرم
تسلیم درقدم دودرلحظه برایم کارمیکند
ایمان برایم بالاترازعقل است،درک بستگی به عمل دارد
هرچقدرتوانستی عمل کنی همان قدردرک میکنی.بایدبه تعادل وتناسب های زندگی نگاه کنم تادرک پیداکنم
چقدربه باورهایت چسبیدی ورها
نمیکنی.درک من امروزیا توانایی هایم کمتراست یادید من غلط است
پاسخ
 سپاس شده توسط eshgholi ، حـمـیـد ، admin ، حوریا ___Bu ، حسین یاری ، ناظر9 ، ناظر۸
#9
خدایا کمکم کن باور کنم این برنامه برنامه ی رها شدن از چیزهای نامطلوب برای رسیدن به چیزهای مطلوب است در قدم دوم همان طور که اول قدم گفته شده به این باور رسیدیم که یک نیروی برتر می تواند سلامت عقل را به ما بازگرداند قدم دوم از چندین بخش تشکیل شده است ما امید و باور پیدا می کنیم و کم کم دست از خودمحوری بر می داریم ما در جلسات حضور پیدا می کنیم و با حضور در جلسات قدم با راهنما این امید و باور را هر هفته برایمان زنده نگه می دارد پس از ایمان اوری در قدم دوم به این باور رسیدیم که یک نیروی برتر بهتر می داند و می تواند سلامت عقل را به من برگرداند با خواندن نشریات ،خدمت کردن ،پذیرفتن اشتباهاتم و این ها باعث شد بیشتر به نیروی برتر اعتماد کنم در گذشته به خاطر خودخواهیم زندگیم غیر قابل اداره شده بود امروز با بیماری اعتیادم برای مشکلات تصمیم می گیرم برای همین با مشکلات دیگر مواجه می شوم
پاسخ
 سپاس شده توسط eshgholi ، ناظر10 ، حـمـیـد ، admin ، حوریا ___Bu ، حسین یاری ، ناظر9 ، ناظر۸
#10
در قدم دوم از طریق باورهایی که پیدا کردم به بهبودی دلگرم شدم و سهم نیروی برتر در زندگیم را دیدم. به این باور رسیدم که من چقدر نیازمند برگشت سلامت عقل و حمایت نیروی برترم هستم. اینکه

با شرکت در فرایند بهبودی سلامت عقل را تجربه کردم. به همان نسبتی که باورهایم در برنامه رشد میکند به همان نسبت سلامت عقل را تجربه میکنم. و اینکه من به کمک راهنما و اصول برنامه باید به

حرکتم به سمت جلو ادامه دهم
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، حـمـیـد ، admin ، حوریا ___Bu ، حسین یاری ، ناظر9 ، ناظر6 ، ناظر۸
#11
قدم 2 میخواد مراازخودمحوری به خدامحوری سوق دهد واشنای باخداوندی که خوددرک میکنم وبه کله بیمارم اعتمادنکنم  ودرمسیربهبودی وپاکی مشورت کنم ومشورت پذیرباشم
پاسخ
 سپاس شده توسط eshgholi ، ناظر10 ، حـمـیـد ، admin ، حوریا ___Bu ، حسین یاری ، ناظر9 ، ناظر6
#12
با سلام....
پی بردم خلاء روحی دارم که باید آنرا از جنس خودش پُر کنم چون غیر از جنس خودش وصله نگیر است.یعنی اگر خلاء عاطفی دارم باید با عشق ورزیدن و محبت کردن آنرا پُر کنم.
شناخت نیروی های قوی و منفی و مخرب درون و همچنین شناخت نیروهای قوی و کارآمد بیرون از خود که میتوانند به بهبودی من کمک کنند با نا آگاهی به قدم دوم آمدم و با آگاهی نداشتن سلامت عقلم را پذیرفتم.
قدم دو به من پیشنهاد و ایده های روحانی و آمادگی لازم جهت عوض کردن نگرش خود نسبت به پول، رابطه، همسر، کار، انجمن و غیره را میدهد.
ضرورت پاک ماندن در قدم یک و ضرورت خوب زندگی کردن در قدم دو برایم قابل فهم شد.
در این قدم درک کردم و به این روشن بینی رسیدم و ایمان راسخ آوردم که با حقیقتها زندگی کردن هرچند دردناک بمراتب بهتر از چیزهایی ست که اصلا وجود ندارند.
مشورت کردن با رهنما قطعا کمک کرد ضریب اشتباهاتم کمتر شود اما برای مشورت وقت گرفتن از او مثل اینستکه که میخواهی سکه ایی را از زیر پای فیل دربیاری Smile اما به زحمتش میارزد.
متوجه شدم من خیلی وقت و انرژیم را برای اینکه خودم را بهتر از آنچیزیکه هستم نشان بدهم تلف میکنم.
متوجه شدم هر موقع که فکر کردم نیروی برترم فورا زندگیم آشفته میشود و تعادلم بهم میخورد.
یاد گرفتم کدام باورها را کجا استفاده کنم و هر کاری را حرفی را قولی را و عملی را بجایش انجام دهم.
نا آگاهانه و به یکباره چیزی را رد یا تایید نکنم قبول کردم در افکار من قیاس هایی وجود دارد که با اجتماع و عرف و خداوند جور نیست.
این قدم به من یاد داد تا باورهای سابقه داری و افکار خیابانی را کنار گذاشته و باورهای جدید که پُر از لذت زندگیست را تجربه کنم.
یاد گرفتم از دردهایم فرار نکنم و به آنها نگاه کنم.
امروز بدترین و بهترین اتفاقات در زندگیم حامل پیام هستند اگر پیامگیرهایم روشن باشند.
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، حـمـیـد ، admin ، ssaeedg ، حوریا ___Bu ، حسین یاری ، ناظر9 ، ناظر6 ، ناظر14
#13
در قدم یک بیماری و عجزهایمان را که ناشی از یک خلاء (روحانی) بود شناختیم
در قدم دو متوجه " نداشتن سلامت عقل " خود شدیم
یعنی تکرار یک اشتباه و انتظار نتیجه متفاوت که این یک دیوانگی است.
اما در قدم دو، از یاس قدم یک به "امید" وجود یک "نیروی برتر" از خود می رسیم.
که می تواند "سلامت عقل" را به ما برگرداند.
نیرویی که مهم نیست که چیست و کیست .
مهم این است که کار می کند و عاشق و مهربان و آماده کمک است تا سلامت عقل به ما بازگردد.
و هیچ محدودیتی در توانایی های این نیرو وجود ندارد.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر12 ، حوریا ___Bu ، حسین یاری ، ناظر9 ، ناظر6 ، ناظر14
#14
سلام
تکرار نکردن اشتباه-مشورت کردن در امور مختلف از اشخاص که اون تخصص یا حرفه رو دارند.راهنمایی گرفتن از راهنمای خودم .مشارکت کردن و تظاهر به خوب بودن و خوب شدن.
پاسخ
 سپاس شده توسط حوریا ___Bu ، حـمـیـد ، حسین یاری ، ناظر9 ، ناظر6 ، ناظر14 ، ناظر20
#15
 باکارکرد قدم دو  بیداری روحانی ازطریقرمشورت گرفتن وشنیدن تاحدودی درمن نمایان شد مفهوم واقعی بیداری روحانی را کتاب فقط برای امروز اینگونه میگوید: اگرچه همه ما قدمهای یکسانی را طی می کنیم، هر یک از ما بیداری روحانی حاصل از آنها را به روش خود تجربه می کنیم. شکلی که بیداری روحانی در زندگی ما به خود می گیرد، بسته به اینکه چه کسی هستیم متفاوت خواهد بود. 
برای برخی از ما بیداری روحانی وعده داده شده در قدم دوازدهم، به احیای علاقه ما به مذهب یا عرفان منتج می شود. برخی دیگر از افراد شناختی از زندگی اطرافیان خود پیدا می کنند و شاید برای اولین بار همدردی را تجربه کنند. برخی دیگر نیز متوجه می شوند که قدمها آنها را نسبت به اصول رفتاری یا اخلاقی خود هشیار کرده است. اکثر ما بیداری روحانی خود را به صورت ترکیبی از این حالت ها تجربه می کنیم و مانند فردی که بیدار شده است، هر یک از این ترکیب ها نیز منحصر به فرد است. 
اگر انواع مختلف بیداری های روحانی بسیار زیاد است، از کجا بفهمیم یکی از این انواع را به درستی تجربه کرده ایم؟ قدم دوازدهم دو علامت را به ما ارائه می دهد: اصولی را یافته ایم که می توانند به خوبی ما را هدایت کنند، نوعی از اصول که مایل به اجرای آن در همه امور هستیم. به تدریج نسبت به مشارکت کردن رایگان تجربیات خود با سایر معتادان توجه کافی مبذول می داریم. فرقی نمی کند جزییات بیداری ما چگونه است، در هر حال، به همه ما راهنمایی و عشق مورد نیاز برای زندگی رضایت بخش و روحانی بخشیده شده است.فقط برای امروز: بیداری روحانی من، صرف نظر از شکل ویژه اش، به من کمک کرده است تا جایگاه خود در دنیا را با عشق و زندگی پر کنم.
پاسخ
 سپاس شده توسط حسین یاری ، ناظر9 ، حـمـیـد ، ناظر6 ، ناظر14
#16
این است که یک نیروی برتر را باور کنم و به وجودش اقرار کنم و این باور را تقویت کنم تا به ایمان و اعتماد قلبی تبدیل شود و  هر چقدر پاک باشم و توانایی داشته باشم باز هم به نیروی برتر از خود باید تکیه کنم به جلسات و راهنما و دعا متصل باشم  وبدانم همیشه قبل از اقدام و عمل نیازمند مشورت در کارهایم هستم و از همه ، اشتباهاتم را شناسایی کنم و آنها را تکرار نکنم و در کارهایم از عجله بپرهیزم و صبر پیشه کنم
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، حـمـیـد ، ناظر14
#17
قدم دوم قدم فروتنیست به این معناکه دانستهای من باورها
که همه چیزهارانمیدانم فهم ودرک من اندک است نیازبه
منبع عزیمی بنام نیروی برترهست تادرمسیرزندگی ازاوکمک ویاری بخواهم ومن به تنهایی محکوم ب نابودی وشکستم
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، حبیب ۶۶۶ ، ناظر14
#18
سلام

-قدم تغییر وامید است-من با تغییراتی که در نحوه عملکرد زندگی ایجاد می نمایم وبا گرفتن مشورت و قبول اینکه من عقل دارم اما سلامت تصمیم گیری من از احساسات ویا بیماری سرچشمه می گیرد وباید این فرایند را دامه بدهم.من جنبه ندارم و در هرجایی از عدم سنخیت رنج می برم وبرای احساسات وفکارم  تعادل ندارم. من در این قدم امیدها وارزوهایم را دنبال می نمایم...
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر10 ، ناظر14 ، ناظر20
#19
سلام درک من ازقدم دوم تخیله باورهای گذشته که هیچ کارایی برام نداشته جزترس انزوا گوشه گیری یاس و ناامیدی و جایگزین کردن باورهای جدید اینکه من هم میتونم
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر10 ، ناظر14 ، ناظر20
#20
درک من ازقدم دوم اینه ک اگربخواهم واجازه دهم دیگرهرگزتنهانیستم ودرجهان نیروهای برترزیادی وجوددارندکه میتواننددرمسیرزندگی مرایاری کنند قدم دوم قدم فروتنیست ودرخواست کمک کردن
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، ناظر14 ، ناظر20 ، 5 ساعت پیش">حـمـیـد
#21
درک من اینه که من هر جا باورهامو تقویت کنم و اعتماد کنم سلامت عقل بهتر و با کیفیت تری بهم برمیگرده...من تو ارتباطم با این نیرو مشکل داشتم که برا خودم گرفتاری درست میکردم...اگر نخوام برا خودم گرفتاری درست کنم باید با فروتنی از خدا بخواهم که کمکم کنه زیرا من نمیدونم و تو هستی که هم میتوانی و هم میدانی
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، ناظر14 ، ناظر20 ، ناظر۳ ، 5 ساعت پیش">حـمـیـد
#22
  سلام

اقدامات گذشته من در مسیر زندگی اشتباه بوده و باید تغییر کند. من توان فکر کردن نداشتم و باید تبادل تجربه نمایم وکمک بگیرم...
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، ناظر14 ، ناظر20 ، ناظر۳ ، 5 ساعت پیش">حـمـیـد
#23
سوال 49  ـ  درک من از قدم دوم چیست ؟
من در قدم یک به عاجز بودنم در مقابل مصرف مواد مخدر و به ناتوانی‌ام در مقابل بیماری اعتیاد اقرار کردم و پذیرفتم دیگر توانایی ادامه طبق گذشته با باورها اعتقادات و رفتار و کردارهای گذشته را ندارم و دیگر نمی‌توانم ادامه دهم پس تسلیم شدم .
قدم یک به من یادآور شد نتایج زندگی طبق روال گذشته چه تاثیراتی برایم داشت و باید از خودخواهی ها خودمحوی هایم دست برداشته روش جدیدی را برای ادامه مسیر در زندگی انتخاب کرده  و با آن حرکت کنم .
خلا‌هایی که مصرف مواد و بیماری اعتیاد در من ایجاد کرده نیاز به ترمیم دارد و قدم دوم می‌تواند آنها برایم پر و ترمیم کرده به من بازگرداند .
قدم دوم با یادآور شدن زمان اعتیادم اینکه چه بودم و امروز با شروع دوباره یادگیری چه اتفاقات مثبتی در زندگیم ایجاد شده تمایل را در من ایجاد کرد و با کارکرد سوالات بعدی فهمیدم روند ایمان آوری نیاز حرکت رو به جلو دارد و باید با رفتن به جلسات با گوش شنوا، کارکرد قدم، با مشورت از راهنما و با عملکرد به آنها ، این ایمان را در خود به صورت روزانه رشد دهم .
وقتی رشد کردم و تغییرات را در زندگیم دیدم ایمان هم در من ایجاد شده و بصورت روندی شکل گرفت. سپس پذیرفتم دیگر نیازی به ترس نیست باید پا بر روی آنها گذاشته و اقرار کردم و بپذیرم  تغییر کردن ، درد هم دارد و آن دردها هم جزئی از این فرایند است و با عبور از آنها یک تغییر بنیادین  در من شکل خواهد گرفت .
 ولی عبور از این چالش‌ها نیاز دارد که کمک بخواهم ، بپرسم به وسوسه‌ها قبل از عمل کردن اقرار کنم و طبق اصول و مشورت‌هایی که گرفته ام عمل کرده و   رو به جلو در این فرایند حرکت کنم .

HH
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، ناظر14 ، ناظر20 ، ناظر۳ ، 5 ساعت پیش">حـمـیـد
#24
  سلام

در بهبودی امکان دارد شرایطی بوجود بیاید که من در مقابل ان عاجز باشم
 اما می توانم با استفاده از اصولی مثل امید نگران بدتر شدن یا شرایط آینده نباشم.
در مواقعی که من اشتباهی انجام می دهم ویا اشتباه عمل می نمایم 
باز من امکان تکرار اشتباه وجود ندارد برای این که من از اصول قدم 2 استفاده می نمایم...
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، ناظر20 ، ناظر14 ، ناظر۱۶ ، ناظر۳ ، 5 ساعت پیش">حـمـیـد
#25
  سلام

[b]...درک من از قدم دوم چیست ؟[/b]



در قدم دوم من فهمیدم که تمایل نداشتم مشورت کنم. من توجه کردم به این که تجربیات اعضاء نسبت به مشورت کردن با اهل آن چیست. مشورت با هر تخصصی که لازم دارم کمک کننده است...
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر۳ ، 5 ساعت پیش">حـمـیـد


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان