۱۳۹۸/۱۱/۸، ۰۲:۲۴ صبح
دیگران را پلی می بینم برای رسیدن به خواسته ای خودخواهانه ام – همه را له می کنم تا من به اهداف خود برسم – دیگران را کنترل می کنم و دائما سعی در تغییر دادن انها هستم – به دیگران احساس مالکیت می کنم و. انها را تحت سلطه خود در می اورم و نیاز های انها را در نظر نمی گیرم – عقایدم را به انها تحمیل می کنم – دیگران را ازار می دهم – زور گویی می کنم – حقوق دیگران را نادیده می گیرم و به مرزها و حدود انها تجاوز می کنم – کار و وظایفم را به دوش انها می اندازم –انها را به دردسر می اندازم -
همانطور که کتاب می گوید مانند تندبادی بی رحم به زندگی افراد خانواده و دوستان و دیگران تازیانه می زنم و خرابی به بار می اورم
و درنهایت پیام سوال این است : که من خدایی کسانی که در زندگی من هستند نیستم و نباید از روی اراده شخصی و تشخیص های فردی و بیمار گونه برای انها تصمیم بگیرم و کمی از خداوند یاد بگیرم او که صاحب همه چیز است تا خودم نخواهم دخالت نمی کند پس من هم دست از اراده شخصی بردارم تا ازادی را از انسانهای اطرافم نگیرم
همانطور که کتاب می گوید مانند تندبادی بی رحم به زندگی افراد خانواده و دوستان و دیگران تازیانه می زنم و خرابی به بار می اورم
و درنهایت پیام سوال این است : که من خدایی کسانی که در زندگی من هستند نیستم و نباید از روی اراده شخصی و تشخیص های فردی و بیمار گونه برای انها تصمیم بگیرم و کمی از خداوند یاد بگیرم او که صاحب همه چیز است تا خودم نخواهم دخالت نمی کند پس من هم دست از اراده شخصی بردارم تا ازادی را از انسانهای اطرافم نگیرم