سوال 49 : آيا پذيرفته ام كه بعد از مدتهاي طولاني پرهيز باز هم كنترلي نخواهم داشت؟

[admin.a]

سوال 49 : آيا پذيرفته ام كه بعد از مدتهاي طولاني پرهيز باز هم كنترلي نخواهم داشت؟

[sepher1877]

بله- امروز میخواهم بپذیرم که بخاطر نداشتن تعادل در برابر افکار و احساساتم کنترلی بر روی هیچ یک از جنبه های بیماریم ندارم با تجربه گرفتن از دوستان بهبودی و استفاده از دانش برنامه متوجه شدم که این بیماری تا اخر عمر بامنه و من با اولین بار مصرف هر یک از عادات بدم به اجبار به مصرف ان میرسم و در هر شرایطی همین نداشتن تعادل باعث میشه که ما توانایی کنترل را هم نداشته باشم گوگرد دیروز را جرقه فردا میتواند روشن میگند

[shapor z]

بله این کاملا برایم در مورد موادمخدر واضح و اشکار است که هیچ وقت قدرت کنترل ان را ندارم و نخواهم داشت – اما در مورد رفتارهای دیگرم ناشی از بیماری اعتیاد هنوز کاملا تسلیم نیستم و گاهی فکر استفاده مقطعی و یا کنترل شده به سراغم می اید البته همیشه نتیجه ان شکست بوده است
من امروز متوجه شدم کنترل بیماری یعنی جنگ و نهایتا شکست خوردن من – من ابتدا باید قطع مصرف کنم و سپس پرهیز کامل از ان را در دستور العمل بهبودی قرار بدهم و این را بدانم که فکر کنترلی مصرف کردن در واقع از سیستم انکار و توجیه و بهانه سرچشمه می گیرد و و بر خلاف اصل روحانی تسلیم است 

[سعید ز]

درمورد مواد مخدر کاملآبذیرفته ام وتسلیم شده ام چون فرایند تسلیم شدن:قبول کردن>>اقرار>>دانش واگاهی>>بذیرش>>ونهایتآ تسلیم اصول برنامه شدن را رعایت کرده ام ...درمورد نواقصم بعضی از نواقصم تسلیم شده وبذیرفته ام چون< قبول >کردم که این نقص است وبه وجود این نواقص در وجود خودم <اقرار >کردم ومصرف انها را نیز انکار نکردم وبدنبال <دانش واگاهی >که در مورد این نواقص بدست اوردم فهمیدم که ادامه زندگی با این نواقص درد اور و در بعضی موارد ممکن نیست وبا کمک گرفتن ازنیروی برترم ومشورت با افراد موفقی که این نواقصشان را مصرف نمیکنند ودعا برای کمرنگ شدن ونهایتآازبین رفتن میل به مصرف نواقص تسلیم اصولی شدم که مرا در مصرف نکردن این نواقص کمک ویاری میکنند اما در مورد بعضی دیگر از نواقصم هنوز هم انها را مصرف میکنم و هنوز در رویا وتوهم کنترل ولذت بردن از این نواقص بسر میبرم امیدوارم که روزی توانایی مصرف نکردن این نواقص را هم بدست بیاورم.

[حـمـیـد]

اگر غیر از این باشد بیماری اعتیاد را قبول ندارم . چون با اولین بار مصرف هر چیزی جریان مرگبار زندگی به حرکت در می آید یعنی غیر قابل اداره ...

[b.d]

• بلی .
  
  
• با تمام وجودم پذیرفته‌ام و حتی تجربه های دردآور گذشته هم ثابت می‌کند.
  
  
• حتی تجربیات اعضای انجمن هم همین را می‌گوید .
  
  
• کنترل واقعاً دیگر کلمه خنده داری برایم شده است.
  
  
•  یک بار زیاد هزار بار کافی نیست.
  
  
• پس هر گونه کنترلی موجب فعال شدن مجدد بیماری می‌شود.
  
  
•  وقتی جواب این سوال را می‌نوشتم گریه ام گرفته بود از اینکه به این مرحله رسیده ام که واقعا دیگر پذیرفته‌ام که امکان ندارد حتی بعد از سالیانِ سال ...
  

[Essi.toobchi]

سوال 49 : آيا پذيرفته ام كه بعد از مدتهاي طولاني پرهيز باز هم كنترلي نخواهم داشت؟

بانظربه بیماری مرموزمن, کنترل یک افسانه است.مثال  یک ماهی بقای من ,با آب دریاست.ماهی 10روزبا10سال فرقی نمیکند.صحبت سرپرهیزازنواقص است که مدتی آنرا کنارگذاشته ام.مدت پاکی ومدت پرهیز یک نقصی است برای اینکه بتوانم کنترل شده ازنواقصم استفاده کنم.
مثال جلسه نروم,کلاس قدم نروم,مشارکت نکنم.
بهبودی پس اندازی ندارد,بیماری اعتیادرا فقط با اصول وفقط برای امروز میتوان جلوش را گرفت.
یکی ازعلائمی که بدانی درکنترل هستی,امروز وفرداکردن است.
هروقت خلآ پیدا میکنم درحال کنترل هستم.هروقت افراط وتفریط میکنم درحال کنترل هستم.وقتی تمام قسمت های زندگی را هماهنگ جلو میبرم یعنی تعادل,که باعث رشدمیشود.
نشان دهنده این است که درحال کنترل نیستی وازآن خارج شدی.
یکی ازویژگیهای تعادل این است مه توانایی های مرابالا میبرد.
تعادل  یعنی بهادادن به هرچیزی به اندازه خودش.
شرایط تعادل چیست شک,اما,
اگر,چرا,وجودنداشته باشد,تعادل یک اصل روحانی است که درلحظه اتفاق میوفتد.
زیربنای کنترل کردن نتیجه تنبلی است که درگذشته والان هم دارد.هرکجاکه تهدیدمیشوم,هرکجا که میترسم چیزی راازدست بدهم.
نتیجه کنترل درگیری,خراب کردن,سرکارنرفتن,آشفتگی

[Essi.toobchi]

عدم پذیرش این موضوع باعث لغزشم شد و من نتونستم اعتیادم رو کنترل کنم و این عدم کنترل باعث آشفتگی در تمام قسمتهای زندگیم شد.

بعد از اینکه به لطف خدا و دعای دوستان برگشتم بی قید و شرط تسلیم شدم یعنی بهبودی و قدم یک رو بعنوان واقعیت پذیرفتم

[Essi.toobchi]

1?کدام قسمت اززندگی من به تعادل رسیده است؟مثال??
کار?خودم وکارفرما
خانواده?عاطفی,احساسی,مادی,جنسی
جلسه?مشارکت,قدم,خدمت,
سرویس,راهنما

2?کدام قسمت زندگی من تعادل است که درحال کنترل آن هستم؟
مثال?سیگارکشیدن,تربیت فرزندم,شهوترانی,ارتباط باخدا,امنیت مالی

3?دلیل کنترل من چیست؟??
ترس,اقرارکردن,درشرایط بافکردیگران زندگی میکنم.

[sepher1877]

 ما درگذشته ، بارها و بارها حتی پس از گذشت مدت مدیدی از پاکی با این اندیشه که اینبار مواد را کنترول خواهم کرد و با موفقیت مصرف خواهم کرد آنرا امتحان کردیم و هر بار جز فلاکت و آشفتگی و در نهایت رسیدن به عدم کنترول ، نتیجه دیگری نمی گرفتیم . اینکه ما در گذشته فکر میکردیم با موفقیت و کنترول مواد خود میتوانیم مصرف کنیم از حماقت و عدم سلامت عقل و ناآگاهی ما ریشه میگرفت . ما امروز با شناخت از عجزهایمان و سپس تسلیم در مقابل بیماری اعتیاد به این فهم رسیده ایم که برای مصرف کردن سموم اصطلاح موفقیت بی معنا و پوچ و غیر عقلانی می باشد .

مصرف مواد مخدر به هر شکل و فرمی که باشد کنترولش برای ما در هر شرایطی غیر ممکن است .

[Essi.toobchi]

نه بيماري من درمان قطعي نداردمث بيماري قنداست درمان داردوقتي من توبرنامه باشم باابزاربرنامه پيش برم باراهنمام درتماس باشم تاحدودي روبهبودي خودم تمركزوكنترل دارم ولي هرچقددرهرزمان ازپاكي ازجلسه فاصله بگيرم بازبهبوديمن درخطراسيب است

[بَرمک]

با سلام....
جسم من نسبت به مواد و شخصیتم نسبت به نواقص آلرژی دارد و پرهیز طولانی مدت ، تضمین عود نکردن بیماری من نیست و لغزشهایی که در برنامه وجود دارد گواه این مسئله است.
من اگر میتوانستم چه مواد چه عادتهای ناپسند دیگر را کنترل کنم کارم به زندان ، تیمارستان یا مرگ ختم نمیشد من بطور روازانه از بهبودیم مراقبت میکنم و ریسک نمیکنم. پمفلت میگوید مصرف یکبار زیاد و هزار بار کافی نیست در واقع همیشه همون اولین بار مصرف زیاد است چون وقتی اعتیادم به حرکت درآمد دیگر نمیتوانم آنرا کنترل کنم اما اگر تسلیم شوم خودم را میتوانم کنترل کنم هر وقت در حال فکر کردن برای کنترل کردن چیزی هستم در واقع آنچیز است که دارد افکار مرا کنترل میکند.

[ssaeedg]

تو این قسمت می دونم که مصرف کنترلی توهمی بیش نیست
من قبلا این اشتباه را کرده و نتایجش را دیدم
مصرف کنترلی و یا اینکه فقط یک بار مصرف می کنم دو توهم نابود کننده بهبودی و پاکی من هستند.

[2993414542]

سلام به دوستتان  همدرر درباره تسلیم زمان و شرایط معین میکنه اول  باید پذیرفت  بد تسلیم شد از انجا که بیماری اعتیاد گستردگی  داره اهگاهی وشرایط تسلیم  امد بد تسلیم میشویم خود تسلیم فرایند دارد

[kakam04]

با سلام
 بله –بعدازهربار مصرف از لحاظ جسمانی و روانی یک حالت اجبار درمن شکل می گیرد که این اجبار خارج از قدرت واراده من است زیرا که بیماری من یک بیماری لاعلاج ، پیشرونده ومرموز می باشد که با فریب یک بار مصرف ویا مصرف به صورت کنترلی و وسوسه را ایجاد کرده ومرا در یک چرخه بی پایان مصرف ومرگ قرار می دهد.(نداشتن کنترل واختیاردرمصرف یکی از علایم بیماری اعتیاد است )

[Darush sistan]

سلام
کنترلی وجود ندارد.هیچ زمان .هیچ مکان امکان کنترل نیست.من به تجربه دریافتم که هر زمان به دلایل مختلف میخواستم نوع و میزان مصرف را کنترل کنم امکان آن وجود نداشت و دوباره فکر می کردم این بار فرق می کند .اما متوجه شدم دیگر تا آخر عمرکنترل ندارم.

[مهدی ناحیه ۲۰]

درود بر شما دوستان 
بله پذیرفته‌ام و تجربه گذشته‌ام هم ب من ثابت کرد هیچ گاه بر روی هیچ مصرفی کنترل ندارم و نمی‌توانم مواد مخدر را کنترلی مصرف کنم

[Darush sistan]

سلام

=مصرف مواد مخدر کنترل ندارد و همچنین نواقص هم همین گونه هستند ومن نباید بر اساس تعاریف بیماری ام عمل نمایم .مدت پاکی ضمانتی در بر ندارد...

[javad1344]

سوال 49 : آيا پذيرفته ام كه بعد از مدتهاي طولاني پرهيز باز هم كنترلي نخواهم داشت؟

بلی.چون من تعادل ندارم و نقص افراط و تفریط در من شدتش زیاده.

[hosseinheydari84]

بله ـ اول اینکه در مورد مواد مخدر می دانم اولین اشتباه می تواند آخرین اشتباهم باشد .

توهم اینکه ، الکل ماده مخدر نیست یا توانمند شده ام میتوانم کنترل کنم و فراموش کردن بدبختیهای زمان مصرف میتواند براحتی مرا به گذشته اسفناکم بازگرداند .

در مورد بیماری اعتیاد من بارها تجربه کرده ام وقتی از چرخه بهبودی (یعنی : جلسات ، راهنما ،  کارکرد اصول و عملکرد به آنها ، مشورت ، بروز نبودن ، نشریات ) خارج شوم بیماری هایی که تمام ارادة مرا برای اداره زندگیم گرفته بودند باز خواهند گشت . یا دوباره پس از مدتی که گذشت احساس قدرت و توانمندی کردنم باعث فعال شدن بیماری ام خواهند شد و با استفاده از اولین نقص اکثر نواقص عود خواهد کرد . باید مراقبت های لازم را طبق اصول بصورت روزانه انجام دهم تا تعادل در زندگیم برقرار شود .

امروز نباید اجازه دهم نقص تنبلی مرا از یادگیری هایم دور کند . من بخاطر فاصله ای که از انجمن گرفتم بسیار عقب افتاده ام حداقل برای مدتی باید بیشتر تلاش کنم تا با حضور خداوند در تمام امور زندگیم آرامش و آسایش را دوباره تجربه کنم .

HH

[Mehran270]

اینومیدونم که نمک هرچقدرم هرچندسالم بمونه بازشورباقی میمونه منم دچارویارم واین بسال ومدت زیادبستگی نداره من بقولی ادم بی ترمزم وادم بی ترمزتعادلی درکم کردن ومتعادل نگه داشتن نداره بمجردمصرف اژدهای درونم بیدارمیشه ومصرف هزاربارکافی نیست شروع خواهدشدبرامن یاتوقف کامل یاافراط ولی تعادل بی معناست

[Mehran270]

پاکی دلیل برتعادل پیداکردن نمیشه بنظرمن نمک هزارسالم باشه بازم شوره این ویارجسمی تاابدبامنه وپاک ماندن باپیگیری اصول برنامه یک روزیک روزبدست امده وبمجردمصرف بقول کتاب اژدهای درون دوباره بیدارمیشه من تاابدقابلیت مصرفوازدست داده ام من یک بیماراعتیادیم

[A2.a.dall]

بله زیرا ما آلرژی داریم و با اولین بار مصرف دوباره اجبار ب مصرف می‌شویم 
از لحاظ رفتاری هم ک کنترل نداریم و تعادل نداریم و غیر قابل اداره میشه در ثانیه زندگیمون بعد از سالیان دراز هم ما هیچ کنترلی نداریم و بیماری همیشه منتظر کوچیکترین بهایی از طرف ما است

[اریا،ب]

بله پذیرفته ام ک طول مدت پاکی دلیلی برای ازبین رفتن ویارجسمی وبیماری اعتیادنیست وبمجرداولیل مصرف هیولای درونم مجددابیدارمیشود

[ره جو]

بله همان گونه که هنگام شروع جلسه از بیماری صحبت میکنیم که در مان شناخته شده ندارد ولی میتوان ان را متوقف نمود و از کار کردن باز داشت میدانم که متوقف شدن بمعنی از بین رفتن نیست و در اولین لحظه که بیماری من تحت تاثیر قرار گیرد  به تکاپو افتاده وبه سرعت فعال شده و پیش میرود وبیماری من وهر چه توقفش بیشتر طول کشیده باشد امکان فعال شدنش هم قوی تر ومخرب تر خواهد شد