بله؛
در ابتدا به این شکل است چون به کله بیمارم (اعتماد به نفس) بیشتر از نیروی برتر (عزت نفس) اعتماد دارم (بها میدهم) و همین باعث فعالسازی ترسهایم است.
واهمه از دست دادن یا بدست نیاوردن که باعث جنگ درون و فرسایش ایمان و رشد ترس واهی میشود، مانع اعتماد به نیروی برتر وسپردن نتیجه به او میشود.
امیــد تنهــا چیزی است که از ترس قویتـر است و شک راه های رسیدن به هدف را بررسی میکند و ﺻﺒــــــــﺮ ﻭﺍﮐﻨﺶ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻥ ﺩﺭ ﺑﻬﺘــــﺮﯾﻦ ﻓﺮﺻﺖ ﻧﻪ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻓﺮﺻﺖ است.
انتخاب رنج و آرامش بعهده و تعهد ایرج معتاد در قبال خودش است.
در ابتدا به این شکل است چون به کله بیمارم (اعتماد به نفس) بیشتر از نیروی برتر (عزت نفس) اعتماد دارم (بها میدهم) و همین باعث فعالسازی ترسهایم است.
واهمه از دست دادن یا بدست نیاوردن که باعث جنگ درون و فرسایش ایمان و رشد ترس واهی میشود، مانع اعتماد به نیروی برتر وسپردن نتیجه به او میشود.
امیــد تنهــا چیزی است که از ترس قویتـر است و شک راه های رسیدن به هدف را بررسی میکند و ﺻﺒــــــــﺮ ﻭﺍﮐﻨﺶ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻥ ﺩﺭ ﺑﻬﺘــــﺮﯾﻦ ﻓﺮﺻﺖ ﻧﻪ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻓﺮﺻﺖ است.
انتخاب رنج و آرامش بعهده و تعهد ایرج معتاد در قبال خودش است.
(۱۳۹۸/۱۰/۲۴، ۱۱:۲۱ عصر)admin.a نوشته است: سوال 28 :آیا مواقعی بوده که من قادر نبوده ام ، از سر راه خداوند کنار روم و برای نتیجه کاری به او اعتماد کنم ؟ توضیح دهید .